این چند خط حتما خوشایند دولت نیست. ولی چاره‌ای هم ندارم باید بدان بپردازم و اشاره‌ای نیز به شعارهای دولتی‌ها کنم. بنده کارشناس اقتصادی نیستم و هرچه می‌دانم برحسب شغلم و براساس تجربه است. با این وجود مثل روز برایم روشن بود که قیمت تثبیتی دلار واقعی نیست و دولت به صورت مصنوعی این نرخ […]

این چند خط حتما خوشایند دولت نیست. ولی چاره‌ای هم ندارم باید بدان بپردازم و اشاره‌ای نیز به شعارهای دولتی‌ها کنم.
بنده کارشناس اقتصادی نیستم و هرچه می‌دانم برحسب شغلم و براساس تجربه است. با این وجود مثل روز برایم روشن بود که قیمت تثبیتی دلار واقعی نیست و دولت به صورت مصنوعی این نرخ را تقریبا ثابت نگه داشته است.
عقل ناقص من می‌گفت به دو دلیل قیمت تثبیتی دلار غیر واقعی است:
اولا، علیرغم تثبیت نرخ دلار، قیمت تمام اجناسی که به نوعی به ارز ارتباط داشت مدام روبه رشد بود و هست. مثلا قیمت دلار حدودا ۵۰ هزار تومان بود ولی قیمت هر کیلو مرغ تا مرز ۱۰۰ هزار تومان هم رفت و اکنون اگر اشتباه نکنم مرغ گرم کیلویی ۷۸ هزار تومان است. براساس نرخ جهانی قیمت هرکیلو مرغ حدودا یک دلار است. پس نتیجه می‌توان گرفت که قیمت واقعی دلار همین حدودهای قیمت یک کیلو مرغ است.
ثانیا، هم این دولت و هم دولت‌های دیگر تنها تدبیرشان برای کنترل قیمت دلار ارزپاشی در بازار است. چرا که وقتی قیمت‌ها نوسانی می‌شود دم دستی‌ترین و ساده‌ترین روش این است که میزان ورودی ارز به بازار افزایش پیدا کند تا حفره‌های سیاست‌گذاری‌ها پر شود. این روش زیانبار است و همه هم آن را می‌دانند ولی در غیبت ارائه راهکارهای اصولی و بنیادی و ایضا خودداری از اقدام‌های صحیح در سیاست ورزی‌های کلان، تقریبا تمام دولت‌ها به این روش رو می‌آورند.
معمولا بخش جذاب مسائل اقتصادی پیش‌بینی‌هاست. یعنی مخاطبان انتظار دارند که بدانند حال با توجه به رشد چند هزار تومانی قیمت دلار طی سه روز گذشته در آینده نزدیک و دور چه خواهد شد. بنده البته امیدوارم آن فنری که اقتصاددانان از آن مدام صحبت می‌کنند حداقل این شب عیدی رها نشود و اوضاع معیشتی مردم از این سخت‌تر نگردد. ولی باید این حقیقت تلخ را نیز بدانیم که اگر هم همین امروز بانک مرکزی ارزپاشی کند و تحولات سیاسی در منطقه کند شده و روی آرامش ببیند و در نهایت قیمت دلار سقف خود را رها کند، این اقدام صرفا مسکنی است که دوام کوتاهی دارد.
مشکل این دولت در درجه نخست آن است که بخش مهم تبلیغات خود در زمان انتخابات را بر روی همین نقاط متمرکز کرده بود. زیرا تصور می‌کرد دولت قبلی «نمی خواهد» در حالی که دولت روحانی «نمی توانست»؛ درست مثل این دولت که «نمی تواند». هرچند که باید این نکته مهم را لحاظ کنیم که دولت روحانی «نمی‌توانست» زیرا ۴ سال دوم دولت‌اش مصادف شد با قدرت‌گیری جمهوری خواهان و پاره شدن برجام از سوی آنان. اما این دولت در دوسال نخست خود شرایط متفاوتی را تجربه می‌کند زیرا کاخ سفید از آن دموکرات هاست و هماهنگی کاملی تمامی نهادهای فراقوه‌ای با این دولت دارند. ضمن آنکه برای درک بهتر باید بدانیم طبق آمار موجود، ارزش ریال در دو سال اول دولت نخست روحانی یک و نیم درصد سقوط کرد اما ….
بنده به همین آمار اکتفا می‌کنم و در مسائل ریزتر نمی‌شوم. زیرا می‌دانم دولتی‌ها تحمل شنیدن برخی واقعیات اقتصادی را ندارند.