پیش گفتار میگویند مهمترین مسئله و پرسشی که در دنیای باقی (سرای آخرت) یقهی آدمی را میگیرد، موضوع «حق الناس» است، «حق الناس» یعنی حق مردم، حق دیگران، حق هر آنچه غیر از ماست که بر گردن ما قرار دارد، سادهاش میشود اینکه در دنیا دِینی به گردنمان نداشته باشیم، یعنی کاری نکرده باشیم که […]
پیش گفتار
میگویند مهمترین مسئله و پرسشی که در دنیای باقی (سرای آخرت) یقهی آدمی را میگیرد، موضوع «حق الناس» است، «حق الناس» یعنی حق مردم، حق دیگران، حق هر آنچه غیر از ماست که بر گردن ما قرار دارد، سادهاش میشود اینکه در دنیا دِینی به گردنمان نداشته باشیم، یعنی کاری نکرده باشیم که به آدمهای دیگر بدهکار باشیم، چون اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، در آن دنیا یقهمان را میگیرند و رهایمان نمیکنند. «حق الله» نیز مسئلهی دیگری است که در دنیای باقی مورد سوال قرار میگیرد، «حق الله» حقی است که خداوند بر گردن آدمی دارد، مثل اینکه یک نفر نماز نمیخواند یا روزه نمیگیرد یا احیانا بر اثر غفلت نام خداوند را در قسمهایش یاد میکند و وقتی بررسی میکنی میبینی که به دروغ قسم خورده، چنین مسائلی در زمره «حق الله» قرار میگیرند، اما تفاوت «حق الله» با «حق الناس» چیست؟ طبق روایتهایی که وجود دارد از میان این دو حق، با اینکه خداوند نسبت به همه و هر چیزی (جهان و هرچه در آن است) ارجحیت دارد، اما آن اندازهای که خداوند «حق الناس» را مورد بازخواست و سوال قرار میدهد، «حق الله» را سین جیم نمیکند، چرا؟ به این دلیل که چون «حق الله» حق خداوند بر گردن بندگان است و چون خداوند صفات رحمان و رحیم دارد و بخشندگی و مهربانی در ذات اقدسش قرار دارد، پیرامون مسئله «حق الله» زیاد سختگیری نمیکند، چون حق مال اوست و از آنجایی که او نیازی به حقی که بر گردن بندگان دارد، ندارد به این واسطه ممکن است از حق خودش بگذرد و بندگان را ببخشد، یعنی تو اگر گناهکار باشی و طرف حسابت خداوند باشد، نه بندگان خداوند، خداوند به دلیل رحمان بودن و رحیم بودنش ممکن است تو را ببخشد و توبهات را بپذیرد و قلم عفو روی کردار ناپسندت بکشد، طوری که انگار اصلا آن عمل را انجام نداده ای، اما این مسئله درباره «حق الناس» مصداق ندارد، درست است که اختیار همه چیز با خداوند است، اما وقتی کسی (بجز خداوند) به گردن تو حقی دارد، خداوند به این دلیل که پای حقِ فرد سومی در میان است، به سادگی از کنار ماجرا نمیگذرد و سفت و سخت ماجرا را پیگیری میکند، فرض کنید یک نفر از فرد دیگری پولی قرض کرده، آن فرد دوم هم به خاطر رضای خدا و به خاطر اینکه مشکل فرد اول حل شود، مبلغ مورد تقاضای او را به وی میدهد و با هم قرار میگذارند که مثلا یک سال دیگر، فرد اول پولی را که از فرد دوم قرض گرفته به وی پرداخت کند، اما سر سال وقتی فرد دوم تقاضای پولش را میکند فرد اول میگوید: «تو پولی به من ندادی که حالا بهت پس بدم» یا میگوید: «پولت را نمیدهم.» یا میگوید: «بعدا میدهم اما هیچگاه پس نمیدهد.» در چنین حالتی اگر فرد اول از دنیا برود و همچنان پول فرد دوم را نداده باشد، مرتکب «حق الناس» شده است، خداوند در سرای باقی از این مسئله نمیگذرد، چرا؟ چون در اینجا پای حق بندگان خدا (و نه خود خداوند) در میان است و در واقع حق فرد دیگری پایمال شده که اگر پایمال نمیشد زندگی وی در برهه خاصی از زمان دچار مشکل نمیشد، طبیعی است وقتی یک نفر به فرد دیگری پولی قرض میدهد و نمیتواند آن را پس بگیرد، دچار زیان شده است، چونای بسا او بعد از پس گرفتن پولش، آن را به زخمی از زخمهای زندگیاش میزد و دچار مشکل نمیشد، اما حالا که نتوانسته آن پول را پس بگیرد، زندگیاش دچار مسئله و مشکل شده است.
ورود به بحث اصلی
راستش دلیل نوشتن این متن، ماجرایی است که در این بخش برایتان تعریف میکنم، البته که شاید خودتان هم بارها آن را دیده باشید. من روزهای پنجشنبه هر هفته به بهشت زهرا (س) میروم، در طول مسیر وقتی نزدیک بهشت زهرا میشوم، سنگ فروشیهایی را میبینم که به افرادی که عزیزی را از دست دادهاند خدمات ارائه میدهند، خدماتشان هم شامل فروش سنگ میشود، سنگهایی که قرار است روی مزار عزیزانی که از دنیا رفتهاند قرار بگیرد. این سنگ فروشیها هم برای اینکه مردم را به خرید سنگ از مغازه خودشان ترغیب کنند چند تا از سنگهای خود را که به صورت ویترین ساخته شده در معرض دید مردم قرار میدهند تا مردم ترغیب شوند و از آنها سنگ خریداری کنند و از آنجایی که تعداد سنگ فروشیها در آرامستان بهشت زهرا (س) کم نیست، هر کسی تلاش میکند که ویترین مغازهاش را پر رنگ و لعابتر کند. از این رو عکسهای رنگی و شیک و زیبا روی سنگها میزند، عکسهایی که متعلق به افرادی است که از دنیا رفتهاند و به قول معروف دستشان از دنیا کوتاه است، در این میان فرد متوفی هرچقدر مشهورتر باشد سنگ فروش بیشتر میتواند روی سنگ قبری که برای او میسازد مانور بدهد و خب چه فردی مهمتر و مشهورتر از یک هنرپیشه با فوتبالیست؟ در سنگ فروشیهای بهشت زهرا (س) تا دلتان بخواهد سنگ مزار هنرمندان و ورزشکاران را درست کرده و برای جذب نظر مخاطب به عنوان ویترین از آن استفاده میکنند، از علی انصاریان و ماه چهره خلیلی و حسن جوهرچی گرفته تا محمدرضا شجریان و داوود رشیدی و زهره فکورصبور. اینها افرادی هستند که تصاویر و نامهایشان در سنگ فروشیهای آرامستان بهشت زهرا (س) در معرض دید مردم قرار گرفته است، از میان این افراد محمدرضا شجریان و ماه چهره خلیلی اصلا مزارشان در آرامستان بهشت زهرا (س) نیست، اولی در شهر طوس (نزدیک آرامگاه ابوالقاسم فردوسی) دفن شده و دومی هم در شهر لندن دفن شده است، این یعنی اساسا پیکر این دو عزیز حتی از کنار بهشت زهرا (س) هم عبور نکرده چه رسد به اینکه خانوادهشان بخواهند برای این دو هنرمند سنگ مزار سفارش بدهند، بقیه هنرمندانی که نامشان در این نوشتار آمد هم که تکلیفشان کاملا روشن است، بالاخره بازماندگانشان پس از فوت هنرمند موردنظر به یک سنگ فروشی مراجعه کرده و سفارش ساخت سنگ دادهاند و همان سنگ نیز اکنون روی مزار عزیزشان نصب شده، بسیار خب، حال سوال اینجاست که تصویر این هنرمندان روی سنگهایی که در سنگ فروشیهای بهشت زهرا (س) قرار دارد، چه میکند؟ اساسا چرا باید عکس فردی که از دنیا رفته و در محلی به خاک سپرده شده و سنگ مزارش هم در همان محل روی مزارش قرار گرفته، روی سنگ مزار دیگری در یک سنگ فروشی قرار گرفته باشد؟ این چه معنایی میدهد؟ آیا سنگفروشیهایی که عکس این عزیزان را برای تبلیغ کارشان روی سنگهای مزار زده اند، با رضایت خود فرد متوفی یا خانوادهاش دست به انجام چنین کاری زدهاند یا…؟ ممکن است دوستان سنگ فروش بگویند: «ما تازه با این کارمون اسم اون هنرمند رو زنده نگه داشتیم چون در طول هفته خیلیا میان از کنار مغازه ما رد میشن و با دیدن عکس هنرمندان مورد اشاره، خدابیامرزی گفته و فاتحه و صلواتی نثار روح آن عزیز میکنند و اینگونه یاد او همیشه زنده میماند.» ما هم میگوییم: «خدا خیرتان بدهد، با این کارتان ثواب برای هنرمند از دست رفته میخرید، اما این پاسخ پرسش ما نیست»، ما همچنان سر موضع خودمان درباره کسب رضایت هستیم، طرف یا خانوادهاش باید راضی باشد که شمای سنگ فروش عکسش را روی سنگ قبر بزنید و آن را در مغازه خودتان قرار دهید تا مردم بیایند با دیدن آن سنگ ها، سنگ مزار عزیزشان را به شما سفارش بدهند. میگویند: «از مرده که نمیتوان رضایت گرفت، مرده که نمیتواند حرف بزند که بخواهد رضایت بدهد یا ندهد»، بسیار خب، ما هم میپذیریم که مرده نمیتواند سخن بگوید، اما بازماندگانش که میتوانند سخن بگویند، میتوانند رضایت بدهند، نمیتوانند؟ اصلا بازماندگان این عزیزان میدانند که شما عکس عزیزشان را بدون اجازه روی سنگ زدهاید و در کنار مغازهتان گذاشته اید؟ مثلا خانواده ماه چهره خلیلی که هیچکدام در ایران نیستند که در جریان قرار گرفتن عکس عزیزشان روی سنگ قبری باشند که به عنوان ویترین در مغازه شما قرار گرفته، ما نمیگوییم صد درصد موافق انجام این کار هستند یا حتی نیستند، حرف ما این است که شما از آنها برای انجام این کار کسب اجازه کرده اید؟ رضایت آنها را گرفته اید؟ یا برای اینکه مشتری بیشتری به مغازه شما مراجعه کند عکس هنرمندان را روی سنگها حک کرده و در کنار مغازه خود قرار داده اید؟
نتیجه گیری
در این گزارش از «حق الناس» سخن گفتیم و بیان کردیم که یکی از مهمترین مسائلی است که در روز قیامت مورد بازخواست قرار میگیرد، راستش پیش از نگارش این گزارش، پیرامون اینکه در مسئله سنگ قبر با مواردی که بیان شد، «حق الناس» وجود دارد یا نه، تحقیقاتی را انجام دادیم، برخی از کارشناسان بیان کردند که پاسخ قطعی این مسئله کاملا مشخص نیست، اگر هتک حرمتی به فرد متوفی که عکسش روی سنگ قرار گرفته شده باشد؛ مشکل دارد. در باب مسئله رضایت نیز عنوان کردند که چون فرد مورد نظر از دنیا رفته و دیگر صلاحیت ارائه نظر ندارد، نظرش نمیتواند مورد بررسی قرار بگیرد، اما درباره کسب رضایت خانواده ماجرا فرق میکند و محل اشکال است. خلاصه در تحقیقاتی که صورت گرفت حالیمان شد که میتوان تا حدی «حق الناس» درباره ماجرایی که بیان شد، موضوعیت دارد و میتوان گفت که مسئله «حق الناس» درباره سنگ قبر هنرمندان نیز وجود دارد و مورد بازخواست قرار میگیرد، به هر روی آنچه مهم است اینکه فردی از دنیا رفته و فرد یا افرادی آمدهاند عکس وی را روی سنگ قبر حک کرده و ان را در سنگ فروشی خود قرار داده و به این واسطه مشغول کسب درآمد هستند، در اینجا دو حالت پیش میآید، اولی اینکه یک سنگ فروش معتبر واقعا سنگ مزار هنرمندی را ساخته و آن را روی مزارش نصب کرده، بعد با اجازه صاحب عزا، سنگ دیگری را به نام همان هنرمند ساخته و در مغازهاش قرار داده تا دیگران بدانند که مثلا سنگ فروشی «ایکس» سنگ مزار فلان هنرمند را ساخته و یک نسخه از آن سنگ را هم در مغازه خودش نگهداری میکند، دومی اینکه یک سنگ فروشی (فرقی نمیکند کدام سنگ فروشی) اصلا سنگ مزار هیچ هنرمندی را نساخته و از صاحب عزای هیچ هنرمندی هم هیچ اجازهای مبنی بر استفاده از عکس هنرمند موردنظر نگرفته و به صورت کاملا خودسرانه، سنگی با تصویر یک هنرمند ساخته و آن را در مغازه خود قرار داده است، دقت کنید داریم درباره افرادی بحث میکنیم که از این دنیا رفته اند، این مسئله خودش به اندازه کافی مهم هست که بشود درباره استفاده یاعدم استفاده عکس و اسمش بحث نمود، اگرنه در همین دنیای ما زندهها صدها مورد از این دست اتفاقات دیده شده، طرف میآید ماکتی از محمدرضا گلزار را میگذارد دم در مغازهاش و بالای سر آن ماکت هم مینویسد به سوپرمارکتِ داش غلام خوش آمدید، یا فرد دیگری ماکت دیوید بکام را در جلوی مغازه تعویض روغنیاش میگذارد و مردم را به واسطه آن ماکت به مغازه دعوت میکند، همین چند روز پیش در حال عبور خیابان کافهای را دیدم که از اسم و عکس مارلون براندو استفاده کرده بود، از این دست تبلیغات باز هم وجود دارد، در همین رسانه ملی خودمان هم صورت گرفته و کَکِ کسی هم گزیده نشده است، اما در مورد سنگ قبر ماجرا فرق میکند، مرگ مسئله کم ارزش و پیش پاافتادهای نیست، به زعم خیلی از افراد مرگ، مهمترین مسئله زندگی است، چرا که پس از وقوع مرگ برای هر فردی، باب جدیدی از زندگی برای او باز میشود که هیچکدام از ما زندهها تا وقتیکه زندهایم و در این دنیا زندگی میکنیم پی به اسرار آن نمیبریم، تنها افرادی که از دنیا میروند میدانند در «آن سو» چه خبر است، با این تفسیر باید و باید و باید طوری زندگی کنیم که پس از رخ دادن اتفاق مرگ برای هر یک از ما، در «آن سو» مشکلاتی ایجاد نشود که از عهده پاسخ دادن به آن برنیاییم. خیلیها شاید به این نوشتار بخندند و بگویند: «تو هم دل خجستهای داریا، کل مملکت رو بار وانت کردن بردن، اونوقت تو فکر سنگ قبر فلان هنرپیشه و کارگردانی؟» منِ نگارنده هم میگویم: «این حرف را هم میشود بیان کرد، اینگونه هم میتوان به زندگی نگریست، اما باور کنید، باور کنید که همه چیز در این دنیا خلاصه نمیشود، وقتی پای مرگ به میان میآید و تو از این دنیا میروی، دستت از همه جا کوتاه است، بنابراین تا وقتی که در این دنیا هستیم عملی را مرتکب نشویم که در دیار باقی برایمان مشکل و مسئله ایجاد کند، بالاخره هر کدام از ما انسانها برای خودمان گناهانی را داریم که در طول زندگی ناخواسته انجامشان داده ایم، حداقل درباره مسئله «حق الناس» هم به معنای عام و هم به معنای خاصش کاری نکنیم که بار گناهانمان فزونی یابد، این استدلال که «مملکت را بار وانت کردند، بردند» ممکن است راه در رویی برای این دنیا باشد، اما در دیار آخرت مطمئنا از سوی خداوند قابل قبول نخواهد بود، بالاخره آن افرادی که مملکت را بار وانت کرده و بردند هم باید در پیشگاه خداوند باید جوابگو باشند، همانطور هم که گناه آنان را به گردن ما نخواهند نوشت، گناه ما را هم به گردن آنان نمینویسند، هر کس بار گناه خویش را به دوش خواهد کشید و لاغیر.
پس از تحریر
زمانی که در هنرستان تحصیل میکردم مدیر هنرستان روزی بچهها را در حیاط جمع کرد تا چند کلمه برایشان سخنرانی کند، او میخواست به بچهها بگوید که نماز بخوانند، خودش میدانست که خیلی از بچهها نماز نمیخوانند، آن روز آقای مدیر میکروفن را خاموش کرد و به قول ما رسانههای «آفتر رکورد» شروع کرد به صحبت کردن و گفت: «بچهها بلندگوی مدرسه رو خاموش کردم تا همسایهها متوجه نشن که بعضی از بچههای مدرسه من نماز نمیخونن، چرا نماز نمیخونید؟ چقدر از وقت شما رو مگه نماز خوندن میگیره؟ کلا ما تو ۲۴ ساعت شبانه روز ۱۷ رکعت نماز میخونیم، برای هر رکعتی هم یه دقیقه وقت بگذاریم میشه هفده دقیقه، شما بگو ۲۰ دقیقه، بیست و چهارساعت از شبانه روز رو مال خودتی و به فکر خودتی و برای خودتی، بیست دقیقهاش رو وقت بذار برای خدا، با اون صحبت کن، مقابلش بایست، مقابل بنشین، در مقابلش تعظیم کن و در مقابلش به سجده بیفت، بذارید من هم مثل شما حرف بزنم، شما از کل ۲۴ ساعت شبانه روز رو برای خودت خرج کن، فقط ۲۰ دقیقهاش رو برای خدا خرج کن و نماز بخون، یا اون دنیایی وجود داره و بهشت و جهنمی وجود داره و سوال و جوابی وجود داره یا نداره، اگر وجود داشت که شما با نمازخوندن وظیفه خودت رو در مقابل خداوند انجام دادی و سرافکنده و شرمسار نیستی، هرچند که خدا به نماز ما نیازی نداره و اگه ما نماز میخونیم منفعتش نصیب خودمون میشه نه نصیب خدا. اگر هم که وجود نداشت شما فرض کن توی این دنیا بیست دقیقه از ۲۴ ساعت شبانه روز رو نرمش کردی، با این تفسیر در هر حالتی اگر نماز بخونی منفعتی نصیبتش خواهد شد که اون منفعت فقط مختص به تو هست و اگر انجام ندی، خودت ضرر میکنی. حال حکایت، حکایتِ همین «حق الناس» است و ما آدمهایی که باید آن را بسیار رعایت کنیم، باید حواسمان را بسیار جمع کنیم تا دچار «حق الناس» کسی نشویم، چون «حق الناس» یک مسئله معمولی و پیش پا افتاده نیست که در دیار باقی به راحتی از کنارش بگذرند، سنگین است، بسیار سنگین، کاری نکنیم که خدای نکرده در روز قیامت دچار خسرانی عظیم شویم که نه با هیچ متر و معیاری قابل اندازهگیری است و نه با هیچ ثروت و مال و منالی قابل جبران.
Saturday, 27 April , 2024