دولت سیزدهم توانست پس از سال‌ها، با ابتکار و اتکا به توان داخل فاز ۱۱ پارس جنوبی را در مدار تولید قرار دهد. موضوعی که تحسین روس‌ها را به دنبال داشت. آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، رییس‌جمهوری به همراه وزیر نفت و به دعوت رسمی ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه در راس یک هیات عالی‌رتبه سیاسی- اقتصادی […]

دولت سیزدهم توانست پس از سال‌ها، با ابتکار و اتکا به توان داخل فاز ۱۱ پارس جنوبی را در مدار تولید قرار دهد. موضوعی که تحسین روس‌ها را به دنبال داشت.
آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، رییس‌جمهوری به همراه وزیر نفت و به دعوت رسمی ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه در راس یک هیات عالی‌رتبه سیاسی- اقتصادی راهی مسکو شد تا پیرامون مسائل دوجانبه از جمله همکاری‌های اقتصادی رایزنی و درباره مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی گفت‌وگو کند. به گفته رییس جمهوری، در این سفر و در جریان گفت‌وگوها روس‌ها عملیات مهندسی ایران در طرح توسعه فاز ۱۱ میدان گازی مشترک پارس جنوبی را تحسین کردند و آن را کار بزرگی برشمردند که با توان متخصصان ایرانی به انجام رسید.

 مرور اقدامات دولت سیزدهم در توسعه فاز ۱۱
مهرماه ۱۴۰۱، با اعلام قید فوریت و با هدف تولید زودهنگام گاز از این میدان مقرر شد با به‌کار بستن همه توان و تجهیزات، حفر چهار حلقه چاه تکمیل شود؛ همچنین با هدف نهایی کردن تولید از این میدان مقرر شد تا با انتقال سکوی بهره برداری فاز C۱۲ میدان گاز پارس جنوبی به موقعیت فاز ۱۱B، خلا ناشی از ساخت سکو که به طور معمول بیش از سه سال به طول می‌انجامید جبران شده و تولید از این میدان هرچه زودتر نهایی شود.
جابه‌جایی یک سکوی بهره‌برداری از موقعیت خود به موقعیتی جدید، اقدامی ابتکاری و راهگشا برای سرعت‌بخشی به روند توسعه فاز مرزی ۱۱ بود. این اقدام که حتی در جهان هم کم نظیر است (بر اساس آمار موجود، پیش از این جا به جایی سکو یک یا ۲ بار برای سکوهای نفتی آن هم توسط بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی جهان انجام شد، اما آماری از انجام آن برای سکوهای گازی وجود ندارد)، برای نخستین بار در دولت سیزدهم رقم خورد.
فاز ۱۱ پارس جنوبی؛ پروژه عظیم تولید گاز طبیعی واقع در خلیج فارس، تحسین روسیه را نسبت به ایران به دنبال داشته است. این اقدام که مورد توجه بین المللی قرار گرفته، نقطه عطف مهمی در روابط دوجانبه بین دو کشور و ناشی از عوامل مختلفی از جمله همکاری‌های اقتصادی، منافع مشترک ژئوپلیتیکی و تعهد متقابل آن‌ها برای به چالش کشیدن سلطه غرب در بخش انرژی است.
روسیه و ایران تصمیم گرفته‌اند در مقطع کنونی با حمایت آیت‌الله رئیسی و پوتین در قامت شریک در کنار هم به ایفای نقش در عرصه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی بپردازند، زیرا هر دو کشور خود را در رقابت با قدرت‌های غربی به‌ویژه ایالات متحده که به‌طور تاریخی بر بازار جهانی انرژی تسلط داشته است، می‌دانند. روسیه و ایران با همکاری در طرح‌های توسعه‌ای صنعت نفت به‌دنبال به چالش کشیدن این سلطه و اعمال نفوذ خود هستند.
روسیه هم‌اکنون در طرح‌های مهم صنعت نفت ایران حضور دارد که شاید مهم‌ترین آن‌ها حضور در توسعه هفت میدان نفتی باشد، در مقابل شرکت‌های ایرانی با توجه به تحریم‌های غرب علیه روسیه توانسته‌اند بازارهای مطلوبی را در این کشور به‌دست آوردند که از مهمترین آن‌ها می‌توان به صادرات ۲۰ میلیون دلاری کاتالیست به روسیه اشاره کرد.
در ضمن، طی ۲ سال اخیر شرکت ملی نفت ایران تفاهم‌نامه‌ای با شرکت‌های روس در محورهای مختلف از جمله سرمایه‌گذاری در توسعه میدان‌های نفت و گاز، سرمایه‌گذاری برای تکمیل پروژه نیمه‌تمام ایران ال‌ان‌جی، تعریف پروژه‌های جدید ال‌ان‌جی شناور (FLNG) و ال‌ان‌جی کوچک مقیاس (MiniLNG)، سوآپ گاز، سوآپ فرآورده نفتی، ساخت خطوط فشار قوی صادراتی و انتقال فناوری مربوط به نفت و گاز امضا کرده است.
مروری بر روند توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی به عنوان مرزی‌ترین فاز از نظر مجاورت با منطقه تحت حاکمیت قطر در دولت‌های گذشته نشان می‌دهد که هر چند در این سال‌ها همواره بر طبل ضرورت بهره‌گیری از توانمندی‌های داخلی کوبیده شد، اما در عمل اجرای پروژه‌ها به دلیل محدودیت مالی داخلی یاعدم دسترسی به فناوری یا هر دلیل دیگری معطل خارجی‌ها ماند. دولت سیزدهم اما سعی کرده واقع گرایی، اولویت‌گذاری و کارآمدی را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد و با تمرکز بر منابع و امکانات موجود به دنبال حداکثر منفعت و کارایی باشد.
تجربه دولت‌ها در این سال‌ها اثبات کرده که به‌جای منتظر ماندن برای امضای قرارداد با شرکت‌های خارجی و فرصت‌سوزی، باید از زمان حاضر به شکل مطلوب استفاده کرد و با اتکا به توان داخل و بهره‌گیری از توان هر شرکت داخلی و خارجی که آمادگی همکاری با صنعت نفت ایران را داشته باشد، توسعه صنایع نفت و گاز را با جدیت دنبال کرد.
فاز ۱۱ پارس جنوبی در همه این سال‌ها بلاتکلیف مانده بود و حتی با وجود اجرای برجام و انعقاد قرارداد با شرکت‌های بزرگ نفتی جهانی، کاری برای توسعه آن انجام نشد. اگر این بار هم دولت سیزدهم کاری نمی‌کرد و نبود فناوری و شرایط پیچیده توسعه و تحریم‌های بین‌المللی را دستاویز تعلل می‌کرد، شاید هنوز هم توسعه این فاز مغفول مانده بود و در اولویت نبود. در واقع دولت سیزدهم کاری را که در مدت ۲۰ سال گذشته انجام نشده بود، طی ۲۰ ماه به سرانجام رساند.
تفاوت دولت سیزدهم با دولت‌های گذشته در استفاده مطلوب از فرصت‌ها و تجهیزات و امکانات است. اینکه توسعه لازم و ضروری و حتمی است حتی با استفاده از سکوهای موجود و معطل نماندن برای ساخت سکوی جدید و استفاده از ظرفیت تاسیسات خشکی و پالایشگاه‌های موجود.
نتیجه اولویت‌بندی‌‍‌ها و برنامه‌ریزی‌های عملیاتی دولت سیزدهم این شد که فاز ۱۱ میدان مشترک پارس جنوبی پس از ۲ دهه سفر پر زحمت و پشت سرگذاشتن چالش‌های مختلف مالی، فناوری و سیاسی، بالاخره تابستان امسال به ایستگاه پایانی رسید و این گره چند ده‌ساله از بخت توسعه‌ای این فاز مرزی باز شد.
در فاز اولیه برداشت از این میدان که با انتقال سکوی فاز ۱۲ انجام می‌شود، تولید گاز به ۱۵ میلیون متر مکعب در روز خواهد رسید و پیش‌بینی می‌شود با ساخت و نصب سکوی بعدی و حفاری چاه‌ها، تکمیل فاز ۱۱ که گامی مهم برای کشور در راستای دستیابی به استقلال انرژی و ثبات ژئوپلیتیکی است، ظرفیت تولید گاز پارس جنوبی افزایش چشمگیری پیدا کند.
مزایای اقتصادی تکمیل فاز ۱۱ نیز بسیار زیاد است. تخمین زده می‌شود که این پروژه تا ۱۰ هزار شغل ایجاد کند و ۲۰ میلیارد دلار درآمد برای ایران به همراه داشته باشد. افزون بر این، این پروژه همچنین به احیای بخش نفت و گاز ایران که در طول سال‌ها به دلیل تحریم‌ها و سرمایه‌گذاری کم با مشکل مواجه شده است، کمک خواهد کرد.
تولید روزانه دست‌کم ۱۵ میلیون متر مکعب در روز سه سال زودتر از زمان پیش بینی شده، صرفه‌جویی در هزینه و زمان ساخت یک سکوی بزرگ به وزن بیش از سه‌هزار تن و افزایش تولید میعانات گازی با این اقدام ابتکاری، جلوی‌عدم النفع چندین میلیارد دلاری در برداشت از این فاز را در سال‌های آینده گرفت و توجه به بهره‌وری در اجرای پروژه‌های نفتی را به نمایش گذاشت.
به گزارش ایرنا؛ در ضمن گفتنی است که ایران با وجود اینکه تقریبا یک دهه دیرتر از قطر بهره‌برداری از میدان مشترک پارس جنوبی را آغاز کرده و فقط ۳۰ درصد مساحت میدان را در اختیار دارد، اما برداشت روزانه گاز و میعانات ایران از این میدان مشترک از قطر پیشی گرفته است، این در حالی است که در طرف قطری، عملا شرکت‌های بزرگ نفتی جهان مالک بخشی از مخزن هستند و ایران با بزرگترین شرکت‌های جهان رقابت می‌کند نه کشور کوچک و کم‌جمعیت قطر.