آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: راه افتادیم و سری زدیم به مراکز فروش مرغ تا ببینیم آخرین بازمانده ی اشرافیِ سفره ی فقرا چه روزگاری طی میکند. قصد خرید مرغ نداشتیم و فقط میخواستیم ببینیم آن چه در رسانههای رسمی گفته میشود با آن چه میتوان به چشم دید چه تفاوتی با هم دارد.اول از […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: راه افتادیم و سری زدیم به مراکز فروش مرغ تا ببینیم آخرین بازمانده ی اشرافیِ سفره ی فقرا چه روزگاری طی میکند. قصد خرید مرغ نداشتیم و فقط میخواستیم ببینیم آن چه در رسانههای رسمی گفته میشود با آن چه میتوان به چشم دید چه تفاوتی با هم دارد.اول از همه بگوییم قیمتها دچار نوسان عجیبی بود، کمترین قیمتی که توانستیم احصاء کنیم، ۸۸ هزار تومان بود و بیشترین، ۱۳۵ هزار تومان(بسته به برند). نکته ی دیگر اما سر و کله زدنهای دائم مشتری با فروشندهها بود؛ مگر نباید قیمت مرغ این اندازه باشد؟ گران میفروشی یا…، پاسخها اما متنوع بود: مرغ ارزان اگر میخواهی برو از همانی که اعلام کرده بگیر ـ مراکزی هستند که مرغ تنظیم بازار دارند ـ داشتیم تمام شد ـ هفتهای دوبار سهم مغازه ی ما میشود و… مسئله ی بعدی اما تنوع درخواستها بود؛ این مرغ «بو» میده ـ هفته گذشته از این برند گرفتم نصفش آب بود ـ از این مرغها نمیخوام، سه روز و سه شب هم بذاریم روی اجاق گاز نمیپزه ـ مزه ی لاستیک کهنه میده ـ مهمونام لب نزدند ـ وقتی پختم کلاً سیاه شد و…
موضوع دیگر اما تنوع مشتریها بود؛ مرغ یخ زده دارید؟ ـ بال تنها میخوام، داری؟ ـ جگر مرغ چنده؟ بازو میخوام ـ ران کیلویی چند؟ ـ از آن برند معروف کی میاد؟ ـ فیله دارید؟ و…
نکته ی پایانی اما درد دل فروشندگان بود؛ مرغ میآورند ۸۵ هزارتومان فاکتور میکنند ولی ۸۸ هزارتومان باید بپردازیم بیشتر از ۸۸ هزار تومان هم نمیشود فروخت ـ تا میآییم یک برند را جا بیندازیم ناگهان آن برند در بازار غیب میشود ـ زورشان به مغازه دار میرسد در حالی که سود ما کاملاً مشخص است ـ آن قدری که به ما سر میزنند کاش دنبال ریشههای گرانی مرغ بودند و…
بگو ـ مگوی «مرغی» مشتری و فروشنده هر روز «مرغ»بخرید، گران شدنِ آن را متوجه نمیشوید!
از میان این همه نقل و گفت و شنود اما، صحبتهای یک فروشنده از همه جالبتر بود. گوشهای ایستاده بودم و هرچه فروشنده پرسید: چه میخواهی؟ جواب دادم: منتظرم زنگ بزنند!در همین حال، خانمی وارد فروشگاه شد و قیمت یک برند معروف مرغ را از فروشنده جویا شد و تا قیمت را شنید گفت: چه خبرتونه آقا؟ من دو هفته قبل گرفتم این خبرا نبود! فروشنده که کلاً از سر و صدای مشتری جا خورده بود، جرعه از چای نوشید و بعد گفت: مرغ که هر روز گران میشود، تازگی هم ندارد اما شما دیر به دیر خرید میکنی برای همینه که تغییر قیمت آزارت میده، هر روز مرغ بخر، اگر متوجه گران شدنِ آن شدی!منطق قابل تأملی بود و تقریباً درست. مرغ که از ابتدای دولت رئیسی تا به امروز، دائماً سیر صعودی داشته و امر بدیعی نیست اما این که فروشنده میگوید:« مرغ که هر روز گران میشود، تازگی هم ندارد اما شما دیر به دیر خرید میکنی برای همینه که تغییر قیمت آزارت میده، هر روز مرغ بخر، اگر متوجه گران شدنِ آن شدی!»پرت شدیم به سال ۹۹ و اعتراض قالیباف به مرغ ۲۵ هزارتومانی، یادمان آمد همان روزها که مرغ شده بود کیلویی ۲۵ هزار تومان، رئیس مجلس با یک حساب و کتاب مدعی شد قیمت مرغ باید ۱۰ هزار تومان باشد و نه ۲۵ هزار تومان. یاد نامه ی آن تولیدکننده ی مرغ افتادیم که خطاب به قالیباف نوشته بود: سرمایه از من تولید از تو، مرغ ۱۰ هزار تومانی بده دست مردم تا ببینیم چند مرده حلاجی؟ یاد شعارهای دوران انتخابات افتادیم که میگفتند: مرغ و تخم مرغ که به تحریمها ارتباطی ندارد! یاد اظهارات مسئولان اقتصادی اقتادیم که بعدِ گذشت دو سال و چند ماه از دولت سیزدهم که همچنان «مرغ» شان یک پا دارد. یاد آن کارگری افتادیم که با این حقوق و دستمزد چگونه میخواهد هفتهای یک عدد مرغ خریداری کند و یاد دوستی افتادیم که میگفت: تا سال ۹۸، هر سال در سالروز درگذشت پدرم ۱۰۰ مرغ میخریدم و بین نیازمندان تقسیم میکردم اما از سال ۹۹، هر سال این تعداد آب رفت این روزها با پول ۱۰۰ مرغ سال ۹۸ نمیتوانم ده عدد مرغ برای خانه ی خودم بخرم!
گشت وگذار دو ساعته ی من در بازار مرغ به پایان رسید، در کمال تعجب در هیچ
مغازه ای، مرغ به قیمت مصوب که دولت آن را اعلام کرده ندیدم اما؛ مرغ بود، فراوان هم بود، مردم هم کمابیش خرید میکردند اما میشد در چهره شان رنج و درد گرانی مرغ را دید و من تازه به یاد حرفهای وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی افتادم که مظلومانه میگفت: حقوق و مأموریت و پاداش من ماهی ۵۰ میلیون تومان است… خدا را شکر کردم که اگر مردم برای خرید مرغ، این پا و آن پا میکنند لااقل صولت مرتضوی
غم خرید مرغ و اجاره ی منزل و باقی مصائبی که مردم متحمل میشوند، ندارد و باور کردم این که دولت میگوید در اقتصاد موفق عمل کرده ایم، حقیقت را میگوید چون مطمئنم هیچ کدام از وزرای دولت، از گرانیها گلایه و شکایتی ندارند!
Sunday, 28 April , 2024