از نظریه پردازان توسعه را عقیده بر این است که وظایف اساسی دولت عبارت است از تامین امنیت، عدالت، آزادی، معیشت و شادکامی شهروندان. همان گونه که مشاهده می‌شود یکی از وظایف اساسی دولت تامین معیشت برای شهروندان است (این موضوع دربند ۱۲ اصل سوم قانون اساسی به عنوان وظیفه دولت مورد تاکید قرار گرفته […]

از نظریه پردازان توسعه را عقیده بر این است که وظایف اساسی دولت عبارت است از تامین امنیت، عدالت، آزادی، معیشت و شادکامی
شهروندان.
همان گونه که مشاهده می‌شود یکی از وظایف اساسی دولت تامین معیشت برای شهروندان است (این موضوع دربند ۱۲ اصل سوم قانون اساسی به عنوان وظیفه دولت مورد تاکید قرار گرفته است) که در شرایط امروز کشور با چالش‌های جدی مواجه شده است.
تامین معیشت مردم یا نیازهای اولیه زندگی، مشابه نیازهای پایه و سطح یک ذکر شده درجدول طبقه‌بندی نیازهای آبراهام مزلو می‌باشد.
در بررسی وضعیت تامین معاش مردم عموماً از ابزار مقایسه شاخص‌های سبد هزینه‌های اولیه مردم در سال‌های متوالی محاسبه تورم در این هزینه‌ها و مقایسه آن با رشد درآمد خانوارها استفاده میشود، و اگر چنانچه تورم در هزینه‌ها از افزایش درآمد پیشی گیرد به معنی کاهش قدرت خرید و افت سطح زندگی و افزایش فقر تلقی می‌شود.
سبد هزینه‌های خانوارها معمولاً شامل خوراک، پوشاک، تفریحات، مسکن، آموزش، حمل و نقل و… میشود.
نکته مهم اینکه هزینه‌های بسیار جدی و تاثیرگذار دیگری در سبد هزینه‌های خانوارها وجود دارد که مورد غفلت قرار گرفته است که بهتر است به آن‌ها «هزینه‌های پنهان زندگی» بگوییم و این هزینه‌ها یکی به علت اصل پنهان‌کاری به عنوان یکی از مولفه‌های سبک و شیوه مدیریت مستقر و دیگری به علت دشواری نحوه محاسبه آن می‌باشد.
لازم به توضیح است که منظور از هزینه‌های پنهان، هزینه‌هایی است که یا در محاسبه قیمت تمام شده کالا و خدمات موثر بوده ولی به علت اصل پنهان کاری از ذکر آن خودداری می‌شود و یا آنکه مردم آن‌ها را تحمل می‌کنند بدون آنکه متوجه آن شوند و یا آنکه مسئولان سخنی از آن به‌میان آورند.
در اینجا این سوال به ذهن متبادر می‌شود که منشا و ریشه پیدایش و ایجاد هزینه‌های پنهان چیست؟
وجود فساد ساختاری، رانت و رابطه در مناسبات اقتصادی و در استفاده از فرصت ها، امکانات و تسهیلات، ناکارآمدی دولت در مدیریت بحرانها، کاهش کیفیت و افزایش قیمت خدمات سازمان‌های خدمات رسان، عدم شایسته سالاری در عزل و نصب‌ها، نابسامانی و دولتی شدن اقتصاد، عدم شفافیت و پنهان کاری در دخل و خرج واقعی کشور و تحمیل هزینه‌های سنگین در خارج از مرزهای سرزمینی، توزیع ناعادلانه بودجه و جهت‌گیری آن به سمت نهادهای خاص و بی‌توجهی به موارد ضروری، استراتژیک و مرتبط با تامین نیازهای اولیه مردم را میتوان از عوامل تاثیر‌گذار در وجود هزینه‌های پنهان بشمار آورد.
موارد ذکر شده نه تنها به صورت مستقیم و غیر مستقیم در هزینه‌های پیدا و پنهان زندگی تاثیرگذار بوده بلکه نشان‌دهنده ناکارآمدی در تحقق و عملی شدن سایر شقوق و بخش‌های مربوط به وظایف اساسی حکمرانی است.
بجز افزایش سالیانه هزینه‌های خدمات عمومی، آب، برق، گاز، عوارض شهرداری، زمانهایی که ارباب رجوع برای انجام خدمات اداری می‌گذارند، ناکارآمدی، بیکار نشستن و غیبت کارکنان، خستگی، امروز و فرداکردن و مراجعات مکرر، احتمالاً بی‌اعتنایی و بی‌احترامی، پرداخت حق التسریع! و هزینه بابت انجام امور اداری از طریق شرکت‌ها یا افراد واسط، هزینه پنهان است.
زمانی که نظام آموزشی از گرایشات خاص تبعیت می‌کند و از برخی استانداردهای جهانی فاصله گرفته و البته مورد پسند اکثریت خانواده‌ها نمی‌باشد و آن‌ها را مجبور میکند تا اشکالات و کاستیهای مذکور را با پرداخت هزینه اضافی و یا توسط خودشان جبران کنند و این صرف هزینه و وقت هزینه پنهان برای خانواده‌ها است.
وجود پرونده‌های حقوقی و کیفری در جریان با تعداد خیره‌کننده که البته بسیار فراتر از استانداردهای بین‌المللی است نشان‌دهنده انواع نابسمانی‌ها، اختلافات، ناهنجاری‌ها و برخوردها در مناسبات و روابط اجتماعی و اقتصادی است که عمدتاً به خاطر وضعیت نامناسب درآمدی، بیکاری و فقر اتفاق می‌افتد، هزینه مربوط به طرح دعواها در محاکم، گرفتن وکیل، دادرسی و صرف وقت در کریدورهای ادارات دادگستری و از آن مهمتر در گیر شدن مردم در منازعات و دعواها، ضایعات و تلفات ناشی از آن، تحمل مجازات و صرف سالهای با ارزش عمر در پشت میله‌های زندان، نابسامانی و فقر ناشی از از دست دادن سرپرست خانواده‌ها، هزینه‌های سهمگینی را بر مردم و جامعه تحمیل می‌کند که برآورد و جبران ضایعات آن ممکن نیست.
در بسیاری از شهرها مردم از تنفس کردن در هوای پاک و استفاده از آب آشامیدنی بهداشتی محروم‌اند و به همین علت و برای جلوگیری از بیماری‌ها یا نارساییهای موجود ناچارند از دستگاههای تصفیه هوا یا سیستمهای ذخیره و تصفیه آب استفاده کنند و برای آن مبالغی سنگین هزینه کنند.
بعضی خانواده‌ها که بعلت شرایط بد اقتصادی امکان خرید خودرو ندارند، مجبورند همگی با یک موتورسیکلت در شهر تردد کنند و حتی مشاهده شده که یک خانواده شش نفره از یک موتورسیکلت استفاده میکنند، بدیهی است به غیر از مسئله بیماریهای تنفسی ناشی از آلودگی هوا، احتمال تصادف و آسیب دیدن اعضاء خانواده زیاد بوده و متاسفانه امکان تامین پوشش بیمه‌ای هم برای آنان وجود ندارد، ایراد این خسارت‌ها و ضایعات احتمالی جزء هزینه‌های پنهان زندگی آن‌هاست.
هزینه‌هایی که بابت آب دزدی، برق دزدی، کابل دزدی، سرقت و تخریب تاسیسات و… که توسط سازمانهای ذیربط به عنوان هزینه‌های تمام شده بر آبونمان و تعرفه‌های معمول خدمات بار میشود، از جمله هزینه‌های پنهان شهروندان است.
اگر قاچاق سوخت می‌شود، یا سایر کالاهای یارانه‌ای بعلت ناکارآمدی نهادهای مربوطه از کشور خارج می‌شود، جزء هزینه‌های پنهان است.
اگر به خاطر وجود تنگناهای اقتصادی در کشور، نارسایی‌هایی در وصول عوارض و مشکلات درآمدی، شهرداری‌ها از عهده اداره شهرها بر نمی‌آیند و توانایی رسیدگی و پرداختن به مرمت آسفالت، نگهداری فضاهای سبز، جمع‌آوری زباله و نظافت شهر و جلوگیری از ساخت و سازهای غیر مجاز را ندارند در واقع شهروندان از خدمات شهری استاندارد محروم می‌شوند و یا اینکه در معرض زیان‌ها و آسیب‌هایی قرار خواهند داشت، این موارد را باید هزینه‌های پنهان در ناکارآمدی شهرداری‌ها قلمداد نمود.
این روزها برای تامین امنیت اماکن نصب دوربین مدار بسته امری ضروری و اجتناب ناپذیر است، هزینه‌های خرید تجهیزات ایمنی عمدتاً به خاطر عدم احساس امنیت و افزایش روزافزون جرایمی از قبیل سرقت، تعرض به جان و نوامیس مردم است که ریشه آن عمدتاً به نارسایی‌های اقتصادی، بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر و ناکارآمدی نهادهای ذیربط برمی‌گردد و از این بابت هزینه‌هایی قابل توجه به شهروندان تحمیل می‌شود.
اینکه خانواده‌ها برای تامین معاش خود مجبور هستند که در چند جا کار بکنند، فرزندانشان را با زحمت به دانشگاه، مدرسه و مهدکودک بفرستند، و به‌خاطر شرایط بد اقتصادی، زندگی خودشان را با سختی مدیریت کنند، این سؤال را ایجاد میکند که آیا این نابسامانی‌ها و این آشفتگی‌ها و این‌عدم آرامش چقدر هزینه دربردارد؟
در بسیاری از زمینه‌های مربوط به زندگی از جمله مواد غذایی، سوخت، دارو، پوشاک و غیره شاهد افت کیفیت و نبودن استاندارد واقعی هستیم که نتیجه آن بروز بیماری، حادثه و گرفتاری برای مصرف‌کننده خواهد بود و البته دولت وظیفه دارد از این پدیده جلوگیری کند که متاسفانه در این زمینه توفیقی نداشته است و این آسیب‌ها در خیلی از موارد جبران ناپذیر خواهد بود، این موارد هم هزینه‌های مهمی در سبد هزینه‌های خانواده است.
مهاجرت پزشکان و پرستاران که با سرمایه‌های این مردم آموزش دیده و تربیت شده‌اند خلأ جدی را در امر بهداشت و درمان ایجاد می‌کند که جبران آن و پر کردن خلاء آن مستلزم هزینه‌های سنگینی است که بر بودجه عمومی کشور بار می‌شود.
مشاهده میکنیم در شهرها هزینه‌های سنگینی صرف تبلیغات و تهیه بنرهای بی‌ارتباط با وظایف شهرداری‌ها می‌شود، که برای مردم شهر هزینه است که بودجه آن را می‌توانستند به مصرف ترمیم آسفالت، توسعه فضای سبز، نظافت و جمع‌آوری زباله برسانند، عدم تسلط شوراهای شهر و بیگانگی با وظایف قانونی هم برای شهروندان ایجاد هزینه میکند.


در شرایط بی‌اطمینانی و ناپایداری در وضعیت اقتصادی کشور همه خانوارها مجبور هستند که به نوعی پس‌انداز و ذخیره برای روز مبادا کنار بگذارند که باعث می‌شود سرمایه‌هایی راکد و بدون استفاده از چرخه فعالیتهای اقتصادی خارج شود، این پدیده برای اقتصاد زیانبار و برای کشور هزینه است.
کمبود دارو یا نارسایی‌های مربوط به تعمیر، سرویس و نگهداری از تاسیسات بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها در بسیاری از موارد منجر به تشدید بیماری یا حتی فوت می‌گردد، این ضایعات هزینه‌های سنگین و جبران ناپذیر برای مردم در بر دارد.
هزینه‌های ناشی از افسردگی، ناامیدی و آثار سوء ناشی از مصرف مواد مخدر در مردم که زندگی را برای آنان سخت و عذاب‌آور نموده چقدر است؟ و آیا دولت قرار است برای رفع این نابسامانی‌ها چقدر هزینه کند؟ و آیا این اقدامات انفعالی (به فرض ممکن بودن) اثر و فایدهای هم در بر دارد؟
سوء مدیریت مصرف منابع آبی کشور، وجود چاه‌های غیر مجاز و اضافه برداشت از منابع زیرزمینی آب که در اکثر حوزه‌های آبی وجود دارد و خطر جدی لزوم مهاجرت و کوچ اجباری را متصور نموده آیا قابل جبران است؟
اختلاس‌ها، سوء استفاده‌ها و تسهیلات بازپرداخت نشده در سیستم بانکی که ارقام نجومی آن انسان را دچار سرگیجه می‌کند آیا از منابع ملی هزینه نمی‌شود؟
آلودگی هوا به علت فرسودگی ناوگان حمل و نقل و پایین بودن کیفیت سوخت مصرفی هرساله باعث ایجاد بیماری‌های تنفسی ومرگ ده‌ها هزار نفر در کشور می‌شود همچنین هرساله بیش از بیست هزار نفر در تصادفات جاده‌ای جان می‌بازند، هزینه فوت، آسیب دیدگی و معلولیت این تعداد و از هموطنان و صدمات روحی و عاطفی و مادی وارده بر بازماندگان بسیار سنگین است، بخش بزرگی از این خسارات مربوط میشود به نقص در خودروهای بی‌کیفیت و ناایمن محصول صنعت خودروسازی که تمامی ناهنجاری‌های اقتصادی، حقوقی، اخلاقی، فنی و تکنولوژیک را درخود دارد، و البته بخشی مربوط به کاستی‌ها در نگهداری و ایمن‌سازی جاده‌هاست، هزینه‌های تلفات ضایعات ذکر شده را چگونه میتوان ارزیابی و جبران کرد؟
کودکانی که به علت فقر خانواده ناخواسته مجبور به ترک تحصیل می‌شوند یا از تحصیل باز می‌مانند و تبدیل به کودکان کار می‌شوند هم خود سرنوشت نامطلوبی خواهند داشت و هم کشور برای سر و سامان دادن به ناهنجاری‌های احتمالی آینده آنان دچار دردسر و هزینه گزاف خواهد شد.
هزینه‌ها و فرصت‌های از دست رفته در مورد جوانان اما داستان
دیگری است.
ناکامی‌ها، نامهربانی‌ها و خسارت‌های وارده بر نسل جوان در ابعاد و جهات مختلف شرایط زندگی را برای این نسل پاک باخته شدیداً دشوار نمود است.
در شرایطی که حتی دسترسی به اینترنت هم با محدودیت و دشواری همراه باشد و اعصاب را خسته و فرسوده کند به نظر می‌رسد موضوع فقط ناکارآمدی در انجام وظایف اساسی نیست بلکه گاهی اراده‌ای در برخی مدیران وجود دارد تا جوانان را افسرده و ناامید کند.
با قاطعیت می‌توان گفت مهم‌ترین هزینه‌های پنهان زندگی مربوط به همین نسل جوان معروف به نسل Z است.
راستی هزینه عمر و زندگی از دست رفته میلیون‌ها انسان آرزومند چقدر برآورد می‌شود؟
بدیهی است آن‌ها که چنین شرایطی را برایشان رقم زده‌اند مسئولیتی بس سنگین دارند.
امروزه زندگی همه ما پر از هزینه‌هایی خرد و کلان و پیدا و پنهان شده است که بخش هزینه‌های پنهان البته خطرناک‌تر و ویران کننده‌تر می‌باشد این هزینه‌ها ناشی از اشتباهات و یا سوءمدیریتهای عجیب در فرایند جهت‌گیری‌ها، سیاستگذاری‌ها و تصمیم گیری‌ها می‌باشد.
اگر وضع بدین منوال ادامه پیدا کند ما شاهد قطبی شدن جامعه و تعمیق شکاف بین فقر و غنا، طبقه حاکم و طبقه محکوم و فراموش شدن فلسفه و ارزش‌های انقلاب اسلامی و به ویژه جمهوریت آن خواهیم بود.
جریان سیاسی حاکم که به منابع ثروت دسترسی مستقیم دارد، بهترین امکانات مادی و درآمدی را در اختیار دارد، از تسهیلات معیشتی و به ویژه درمانی در بالاترین سطح استاندارد برخوردار است از یک طرف، و در مقابل مردمی که در شرایط سخت بدون امکانات و کار و کسب و درآمد، در پایین‌ترین سطح رفاه، و درگیر انواع مشکلات و هزینه‌های ناشی از سوء مدیریت، ناامیدانه به زندگی، یا به تعبیری به «زنده بودن» ادامه می‌دهند.
تداوم این وضعیت نشان دهنده‌عدم تحقق وظایف اساسی به ویژه در تامین عدالت، معیشت است و تا زمانی که این وظایف محقق نگردد امید بستن به حل مشکلات و رفع بحران‌ها، خوش خیالی و بلکه بلاهت است.
آیا در برابر این هزینه های سهمگین فایدهایی هم متصوّر است؟
اگر فایدهایی در بردارد، فایده را چه کسی می‌برد؟
اگر این هزینه‌ها نبود شرایط امروز کشور چگونه بود؟