کشورمان با ناترازی در حوزه انرژی مانند گاز و برق مواجه است و در آینده نزدیک این موضوع برای بنزین رخ خواهد داد که نیازمند راهکار است؛ کارشناسان برای خروج از این معادله پیچیده، راهکارهایی را ارائه می‌دهند اما معتقدند باید به سمت تدوین و اجرای برنامه جامع مدیریت انرژی حرکت کنیم. کشورمان با ناترازی […]

کشورمان با ناترازی در حوزه انرژی مانند گاز و برق مواجه است و در آینده نزدیک این موضوع برای بنزین رخ خواهد داد که نیازمند راهکار است؛ کارشناسان برای خروج از این معادله پیچیده، راهکارهایی را ارائه می‌دهند اما معتقدند باید به سمت تدوین و اجرای برنامه جامع مدیریت انرژی
حرکت کنیم.
کشورمان با ناترازی در بخش انرژی مواجه است؛ البته به نسبت سرانه جمعیت، وضعیت جغرافیایی و تولید ناخالص ملی، شدت مصرف انرژی کشورمان در دنیا رکورددار است. به نحوی که در سال ۱۴۰۱، معادل بیش از ۳۰۰۰ میلیون معادل بشکه نفت خام که تقریباً کل انرژی منابع اولیه انرژی در کشور بوده است.
رشد سالانه مصرف انرژی در کشور طی یک دهه گذشته بیشتر از رشد تولید انرژی بوده و شاخص شدت انرژی در کشور ۲ برابر متوسط دنیا و سه تا چهار برابر کشورهای توسعه یافته است.
حال ناترازی انرژی از موضوعات اصلی این روزهای کشور است. از این رو میزگردی را با حضور «حامد صاحب هنر» کارشناس اقتصادی، «محمدطاهر رحیمی» کارشناس اقتصادی و «سید احسان حسینی» پژوهشگر حوزه انرژی برگزار کرد که در سه بخش منتشر خواهد شد. بخش نخست آن روز چهارشنبه گذشته (۱۳ دی ماه) با عنوان (تغییر سیاست حکمرانی انرژی تنها راه نجات از ناترازی/ «شوک درمانی» راهکار نیست) منتشر شد و اکنون در ادامه بخش دوم را مشاهده می‌کنید:

 تعریف پروژه‌های خرد با استفاده از ظرفیت‌های مردمی
حال با توجه به اینکه همه دوستان متفق القول بر این عقیده‌اند که کشور با ناترازی انرژی روبرو است و نمود خود را در بنزین نشان می‌دهد، راه‌حل برون رفت از فضای حال کشور چیست؟
حامد صاحب هنر: اگر واقعاً بخواهیم ریشه‌ای مسئله را حل کنیم و این قضیه بنزین و حامل‌های انرژی همیشه مثل یک استخوان لای زخم باقی نماند باید آن نگاه و سبک حکمرانی ما عوض شود. اشکالاتی که حکمرانی ما در حوزه انرژی داشته است چه بوده است؟ اینکه نگاه به پروژه‌های بزرگ داشته است، دولتی و در حوزه عرضه باشد. اینها کاملاً ۱۸۰ درجه باید تغییر کند. باید دنبال پروژه‌های خرد با استفاده از ظرفیت‌های مردمی و غیردولتی و متمرکز بر حوزه مصرف و تقاضا و بحث‌های بهینه‌سازی و صرفه‌جویی و امثال اینها برویم.
اشکال دیگر که حکمران این است که به بروکرات‌ها اعتماد کرده است نه حوزه‌های فکری و اندیشکده‌ای. بروکرات‌ها عمدتاً کارشان این است که برای سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر، تصمیم‌گیری را به تاخیر بیندازند. تا به دقیقه ۹۰ نرسیم و دوستان تصمیم نمی‌گیرند. غافل از اینکه خود همین بی‌تصمیمی یک نوع تصمیم‌گیری است. ولی خوبی آن برای قشر بروکرات و دیوان‌سالار کشور چیست؟ این است که کسی که تصمیم نمی‌گیرد را هیچ‌وقت شما نمی‌توانید پیدا کنید و از او بازخواست کنیم و مؤاخذه کنیم. برای همین همه دوست دارند که تصمیم‌گیر نباشند و از تصمیم‌گیری فرار کنند.

 به سرمایه‌گذار در بهینه‌سازی مصرف توجهی نشده است
ایراد دیگر این است که ما به خصوص در حوزه بهینه‌سازی، نزدیک‌بین بودیم و جیب سرمایه‌گذار را شمردیم و نکول را خیلی برای خودمان جایز می‌دانستیم، یعنی سرمایه‌گذاری می‌آمد ناوگان حمل و نقل را توسعه دهد، کشنده و کامیون کم‌مصرف وارد می‌کرد، سی‌ان‌جی نصب می‌کرد که از محل ماده ۱۲ منتفع شود، به راحتی می‌گفتیم ماده ۱۲ که با بحث مدیریت پیک در تناقض است ونمی‌توانیم اصل حامل صرفه‌جویی شده را به شما تحویل بدهیم. منبع و مبلغ آن را هم بخواهیم بدهیم باید برویم از محل تبصره ۱۴ بدهیم، آنجا هم ناترازی در منابع و مصارف داریم، بنابراین سرمایه‌گذار حوزه صرفه‌جویی و بهینه‌سازی همیشه آخر صف بوده است.
کسانی بوده‌اند که چند همت در حوزه ناوگان، در حوزه نیروگاه، در حوزه سی‌ان‌جی و جاهای دیگر سرمایه‌گذاری کردند و ماده ۱۲ دیگر الان تقریباً به آخر خط رسیده است. یعنی سرمایه‌گذار متوجه شده این کار نمی‌کند و هیچ اعتمادی وجود ندارد که بیاید در این حوزه سرمایه‌گذاری کند. تعارض بین دستگاهی، وزارتین نفت و نیرو، داخل خودشان بین شرکت نفت و پالایش و پخش، بین شرکت نفت و شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت، بین سازمان ساتپا و بقیه نهادها، اینها هم یک نهاد و یک هماهنگ‌کننده فرادستگاه وجود نداشته که این تعارضات و این نگاه‌های بخشی را از بین برد که دیگر زیاد وارد جزئیات آن نشویم.

 راه اول اصلاح، گفتگو با مردم است
بنابراین ما چکار باید کنیم؟ راهکار این است که خیلی صادقانه با مردم صحبت کنیم و بگوییم ۱۱۵ سال است که برای شما تصمیم گرفتیم. از زمان دارسیت، از زمانی که نفت در کشور کشف شد. و نتیجه آن الان این شده که ما داریم واردکننده انرژی می‌شویم، نتیجه این است ۴۰ درصد گاز را مستقیم و غیرمستقیم در بخش خانگی می‌سوزانیم و فقط ۷ درصد آن در پتروشیمی استفاده می‌کنیم. پتروشیمی‌ای که می‌تواند به مراتب هم اشتغال برای جوانان خود ما ایجاد کند و هم ارزش افزوده و ارزآوری برای کشور داشته باشد. از کل این منبع عظیم گازی ۷ درصد آن به عنوان خوراک در حال استفاده در پتروشیمی است. همیشه هم سر آن بحث است که آیا در این نرخ خوراک رانت است یا نیست ولی حواس کسی نیست که بخش اعظم این گاز جای دیگر دارد استفاده می‌شود.
دوستان به مالیات پنهان اشاره کردند. اتفاقاً اگر ما این یارانه پنهان را حذف کنیم، مالیات پنهان هم حذف می‌شود. البته به این صورت که با مردم صادقانه صحبت کنیم و روش تغییر پیدا کند. ما در واقع منبع اولیه را که نفت و گاز باشد در پالایشگاه تبدیل به فراورده می‌کردیم و به مردم می‌دادیم یا در نیروگاه تبدیل به برق می‌کردیم و به مردم می‌دادیم یا بعضاً مثل خود گاز مستقیم یک بخشی از آن را به مردم می‌دادیم.
بگوییم از این به بعد کل این را که معادل ۴ میلیون بشکه نفت و گاز است که روزانه در داخل مصرف می‌شود. ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت و معیانات گازی در پالایشگاه‌ها دارد فراوری می‌شود و معادل یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه هم گاز دارد مصرف می‌شود. این را به ۸۰ میلیون جمعیت تقسیم کنیم، به هر ایرانی در ماه اگر دلاری حساب کنیم یک بشکه، یا یک و نیم بشکه سهمیه و گواهی یا اوراق نفتی، توکن نفتی، هر چه می‌خواهیم اسم آن را بگذاریم، داده شود. این برای مردم باشد. حالا یکی ماشین ندارد، یکی کم‌مصرف است، یکی نمی‌خواهد استفاده کند، می‌خواهد ذخیره کند، می‌تواند این را در بازار بفروشد. یکی هم می‌خواهد استفاده کند، می‌رود پمپ بنزین، کارت نفتی‌اش را می‌کشد. مثلاً یک دهم یک بشکه را می‌کشد، یک باک بنزین می‌زند. نتیجه این می‌شود که مردم نسبت به این گازی که دارد در بخاری می‌سوزد. می‌داند این حکم طلا و ثروت و دلار را دارد.

سهیم کردن هر ایرانی در سود صرفه‌جویی؛ تنها راه زنده کردن بهینه‌سازی
اگر یک درجه دمای محیط خود را پایین بیاورد و ۵ درصد صرفه‌جویی کند، این را در بازار می‌تواند به ارزش واقعی بفروشد و پتروشیمی، صادرکننده و ماینرکننده بیاید از او بخرد و خود مردم حکمران شوند و حاکمیت انرژی را به دست بگیرند. از این طریق بدون اینکه تورمی بخواهد به جامعه وارد شود می‌توانیم نحوه پرداخت یارانه پنهانی که بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد در سال تخمین زده می‌شود را به مردم می‌دهیم و روش تغییر می‌کند و تبدیل به ثروت‌آفرینی برای کشور خواهد شد.
مردم کافی است که مثلا ۵ درصد در گاز صرفه‌جویی کنند به خاطر این انگیزه‌ای که پیدا می‌کنند. این ۵ درصد یعنی ۵۰ میلیون مترمکعب در روز، یعنی سالی شاید ۵ میلیارد دلار گاز خام صادر شود. اگر در پتروشیمی برود تا ۸ برابر ارزش افزوده هم می‌تواند ایجاد کند. ۵ میلیارد دلار درآمدزایی برای کشور است، همین درآمدزایی را شما می‌توانید در کشور اشتغال ایجاد کنید، درآمدهای مردم بالا برود و جهش‌های ارزی که باعث مالیات پنهان می‌شود را هم حذف کنید.
مثلاً شما می‌توانید به هر ایرانی یک بشکه نفت در ماه بدهید، مثلاً یک خانواده چهار نفره چهار بشکه با قیمت ۷۰ دلار داده شود، حدوداً ۳۰۰ دلار عاید هر خانواده می‌شود. می‌گوییم این را در مرحله آخر که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، می‌توانید به پالایشگاه بفروشید و از آن فراورده بخرید، می‌توانید به نیروگاه بفروشید و از آن برق بخرید. منت‌ها برای اینکه شوکی ایجاد نشود، فشاری ایجاد نشود، مسائل اجتماعی پیش نیاید، می‌گوییم، از آن طرف هم بنزین ۳۰۰۰ تومان یک دفعه ۳۰ هزار تومان نمی‌شود. مثلاً ۴۰۰۰ تومان می‌شود. قدم به قدم؛ حتی می‌توان چند سال این را ثابت نگه داشت. خود این بازار تبادل حامل‌های انرژی اگر ایجاد شود، انگیزه برای صرفه‌جویی به شدت افزایش پیدا می‌کند، حتی اگر قیمت همین قیمت‌های فعلی باشد. خود همین که مردم بتوانند به این حس برسند و این را مشاهده کنند که اگر ما کمتر مصرف کنیم، اضافه آن را می‌توانیم جایی بفروشیم. با همین قیمت‌های فعلی، به کسی هم فشار نیاید.

 باید از مزیت انرژی برای توسعه صنعتی استفاده می‌شد
محمد طاهر رحیمی: کشورمان سال‌ها مزیت انرژی داشته و باید از این مزیت برای توسعه صنعتی خود استفاده می‌کردیم، یعنی صنایع درون‌زایی داشتیم. بسیاری از صنایع ما از ابتدای تا انتهای زنجیره داخلی‌سازی شده بوده و یک مزیت انرژی‌ای هم داشتیم. می‌توانستیم این زنجیره را مدام تکمیل کنیم و به یک توسعه صنعتی ویژه با استفاده از مزیت انرژی دست پیدا کنیم. صد سال است که جلو آمدیم می‌بینیم که این توسعه صنعتی متناسب با شرایط روز دائم التغییر دنیا برای ما ایجاد نشده است. از توسعه صنعتی بسیاری از کشورهای دنیا و اساساً به صورت کلی از توسعه اقتصادی ما جا ماندیم و مزیت انرژی‌ای که داشتیم برای صنایع ما به هدف اصابت نکرده است.

 رانت انرژی انگیزه برای توسعه زنجیره ارزش را از بین برده است
وقتی که می‌بینیم از یک مزیت انرژی‌ای در کشور درست استفاده نشده، دو راه داریم. یا باید حکمران اقتصادی انتهای زنجیره بایستد و با مالیات آن مزیت انرژی‌ای که داده، با ابزارهای مالی به هدف نخورده را دوباره جمع کند یا باید در ابتدای زنجیره ابزار قیمت انرژی برای صنایع ما مبتنی بر یک نقشه توسعه صنعتی، مبتنی بر یک استراتژی توسعه، صنعتی توسعه پایین‌دست را به‌صرفه کند. حاشیه سود را به صورت ۸۰ درصدی در بالادست بعضی از صنایع ما متمرکز نکند. این تمرکز را از بین ببرد و حاشیه سود در طول زنجیره به صورت متواضع توزیع شود. پس یا باید حکمران الان ابتدای زنجیره بنشیند یا باید انتهای زنجیره بنشیند.
منت‌ها الان حکمران همان روش مثلاً چهل پنجاه سال پیش را استفاده می‌کند، ما به توسعه صنعتی هم نمی‌رسیم، یعنی جدیدترین آمارهای رشد اقتصادی از سمت هزینه را ببینید که خالص صادرات یکی از اجزای هزینه‌ای جی‌دی‌پی است. خالص صادرات ما رشد کرده و ما ارزش افزوده ما نه تنها رشد نکرده بلکه کاهش هم پیدا کرده است. در صنایع مختلف هم قابل رویت است. در صنعت فولاد و پتروشیمی، ارزش افزوده صنایع پتروشیمی ما به ازای هر تن، واردات آن سه الی چهار برابر صادرات آن است. پس بنابراین ما از وضعیت انرژی درست استفاده نکردیم؛ حالا باید حکمران اقتصادی کشور بیاید یا ابتهای زنجیره و یا انتهای زنجیره این وضعیت انرژی را به سمت توسعه صنعتی ببرد.
چون بحث بنزین است، باید بگویم ما می‌خواهیم از ابزار قیمت برای بنزین استفاده کنیم یا نکنیم؟ باید چه شرایطی حاکم باشد و الان چه شرایطی را داریم. یکی اینکه ما وقتی که از بحث ارز صحبت می‌کنیم، شما وقتی که یک دهه یعنی دهه ۹۰ را در نظر بگیریم. از ۵ یا ۶ شوک ارزی عبور کردید که نرخ ارز ما را تقریباً ۲۰ برابر کرده است. اساساً نرخ ارز ما مبتنی بر یک سری عوامل برون‌زایی که حکمران پولی، مالی و ارزی کشور از ابزارهای خود استفاده نمی‌کند، برای اینکه عوامل برون‌زا را کنترل کند.

 جهش ارز مالیات پنهان از مردم است
مبتنی بر عوامل برون‌زا، مدام دچار جهش‌های ارزی می‌شویم، بعد مدام می‌خواهیم این جهش‌های ارزی‌ای که برون‌زا و مبتنی بر یک سری پیشران‌های برون‌زا است و اتفاق می‌افتد، را به نام مالیات پنهان انجام دهیم. بگوییم ارز جهش پیدا کرد، مالیات پنهان شما زیاد شد. آقای قالیباف رئیس مجلس هفت ماه پیش می‌گوید یارانه پنهان ما ۸۰ میلیارد دلار است، بعد از ۶ ماه می‌گوید یارانه پنهان ما ۱۰۰ میلیارد دلار است. چطور ۶ ماه یارانه پنهان ما به مردم از ۸۰ میلیارد دلار به ۱۰۰ میلیارد دلار رسید؟ این ادبیات اصلاً ادبیات فنی‌ای نیست. ما دچار جهش ارز شدیم. یارانه پنهان به مردم ندادید، مالیات پنهان از مردم گرفتیم، چون عوامل برون‌زا را در جهش‌های ارزی نتوانستید کنترل کنید.
اگر مثال روسیه را می‌زنیم به خاطر این است که روسیه ۱۰ الی ۱۵ سال است که با مداخلات ارزی کاملاً هدفمند و هوشمند در بحث ارزی، کشور خود را به یک ثباتی رسانده است و الان می‌تواند از ابزارهای مختلفی نه فقط در حوزه انرژی، در حوزه‌های مختلف اقتصادی خودش استفاده کند. پس شما وقتی ثبات ارزی ندارید، اساساً ابزار قیمتی برای شما مؤثر نخواهد شد چون دوباره با یک عوامل برون‌زایی که شما هیچ سیستم دفاعی‌ای هم برای آن طراحی نکردید، عملاً ممکن است که دچار جهش ارزی شوید و کل آن ابزار قیمتی شما دوباره از کارآیی بیفتد.
نکته بعدی اینکه این بحث یارانه پنهان و مالیات پنهان که مطرح می‌کنیم ناظر به این بحث ثبات ارزی است.
نکته دیگر اینکه اقتصاد ما، اقتصادی است که در همین دو سال اخیر با فشار هزینه‌های جدی مواجه شده است. از یک سری فشار هزینه‌ای که کنترل آن دست ما نبوده تا یک سری فشار هزینه‌ای که کنترل آن دست ما بوده است. مثلاً شما در سال ۱۴۰۱ به خاطر جنگ روسیه و اوکراین با رشد شدید قیمت‌های جهانی مواجه شدید که این رشد قیمت‌های جهانی با یک تاخیر زمانی، اثر خودش در اقتصاد کشور ما هم نشان می‌دهد.

 سبد خانوار، کشش تغییر قیمت را ندارد
جهش‌های ارزی که داشتیم، فشار هزینه جدی ایجاد می‌کند. در چنین شرایطی، الان سوال اساسی این است که اساساً سبد مصرفی مردم و ترازنامه بنگاه چقدر به ایجاد فشار هزینه جدید کشش دارد؟ ؛ این سؤال باید پاسخ داده شود و نیاز به محاسبه دارد. این سبد مصرفی به لحاظ حقیقی، به لحاظ مقداری، به لحاظ هزینه‌ای که رشد کرده و منبسط شده اما به لحاظ مقداری کوچک شده است.
با هر فشار هزینه این سبد به لحاظ حقیقی مدام کوچک‌تر شده است. آیا باز هم برای کوچک‌تر شدن جا دارد؟ در کشوری که سبد مصرفی عاملان اقتصادی، ترازنامه بنگاه به افزایش قیمت کشش نداشته باشد، بحران اجتماعی می‌شود. اینکه در فرانسه می‌بینید نیم درصد مالیات بالا می‌رود، جنبش جلیقه زردها شکل می‌گیرد، به خاطر این است که دیگر سبد آن‌ها نسبت به حتی نیم درصد افزایش هزینه مستقیم و هزینه‌های غیرمستقیمی که وارد می‌شود را کشش ندارد. پس می‌شود بحران اجتماعی. این نکته نیاز به محاسبه جدی دارد.

 انرژی اثر مستقیم و غیر مستقیم بر تورم دارد
نکته بعدی اینکه فرض کنید ایده‌های مختلفی برای توزیع انرژی به صورت مساوی به مردم مطرح است. یک ایده همین موردی بود که آقای صاحب‌هنر فرمودند. ایده دیگر، ایده‌ای است که در کمیسیون انرژی مجلس پیگیری می‌شود برای توزیع مساوی مثلاً بنزین بین مردم. مساوات عدالت را فراهم نمی‌کند، چون انرژی پیاز و روغن و گوشت و اینها نیست. انرژی کالای اساسی است؛ یعنی اثرات غیرمستقیم جدی دارد. نه فقط در ایران بلکه در همه کشورها همین است. شما تجریه عواملی که در کشورهای مختلف تورم ایجاد کرده‌اند را ببینید. مخصوصاً در سال ۲۰۲۲. آلمان و انگلیس را ببینید. نمودارهای آن وجود دارد.
در سال ۲۰۲۲ قیمت انرژی که رشد می‌کند فقط قیمت انرژی نیست که رشد کرد بلکه همه اجزایی که شاخص قیمت مصرف‌کننده (سی‌پی‌آی) با آن محاسبه می‌شود، تورم با آن رشد کرده است. و وقتی قیمت انرژی پایین آمده است، رشد آن‌ها به اندازه پایین آمدن قیمت انرژی کاهش پیدا نکرده است. انرژی علاوه بر اثر مستقیم، اثرات غیرمستقیمی دارد بر ترازنامه بنگاه و خانوار دارد. این طوری نیست که بنزین در سبد من گران شود، فقط بنزین گران شود که ما بیاییم مثلاً نسبت هزینه انرژی به جی‌دی‌پی را محاسبه کنیم و بگوییم ببین مثلاً ۷ درصد است. بعد این ۷ درصد نهایتش دو برابر هم بشود اتفاق خاصی نمی‌افتد. نه، اثرات غیرمستقیم دارد. فقط اثر مستقیم ندارد. این محاسبات، محاسبات پر از خطایی است. نیاز به مدل‌سازی جدی دارد که باید انجام شود.
مخارج مصرفی خصوصی ما به افزایش قیمت چه واکنشی خواهد داشت؟ مخارج مصرفی دولتی، جی‌اف‌سی‌ای ما چقدر به افزایش قیمت انرژی واکنش نشان خواهد داد؟ افزایش قیمت انرژی چه اثرات انتظاری‌ای خواهد داشت؟ اینها نیاز به مدل‌سازی و محاسبه دارد. آبان ۹۸ که آن فاجعه رخ می‌دهد در حوزه اجتماعی و امنیتی ما، ناشی از اثر انتظاری است. مردم دچار هراس تورمی کردیم. اصلاً شما بگویید هیچ تورمی هم خلق نکرده است. طبق محاسباتِ برخی که می‌گفتند نیم درصد تورم دارد. ۲ درصد تورم دارد. باشد، اصلاً ۲ درصد تورم دارد ولی اثرات انتظاری آن فقط در حوزه اقتصاد باقی نمی‌ماند و خیلی مواقع قابل کنترل نخواهد بود.

خودروهای ایرانی پر مصرف است
نکته دیگر این است که طبق آمار رسمی خود مسئولین، بعضی از خودروهای ما دو و برخی از خودروهای ما چهار برابر استاندارد دنیا دارند مصرف می‌کنند؛ بنابراین اینکه ما در حوزه بنزین پرمصرف هستیم، مقصر خیلی بنده نیستم. مقصر خودرویی است که پشت آن می‌نشینم. وقتی خودرو آنقدر مصرف می‌کند، شما قیمت بنزین را افزایش بدهید، خودرو که کمتر از آن مصرف نمی‌کند. این است که ما می‌گوییم مصرف سوخت نسبت به قیمت کشش‌پذیر نیست. دوم جاده‌های نامناسب داریم که خودرو را پرمصرف می‌کند. اینها در مصرف محاسبه شده است؟ سوم سیستم حمل و نقل عمومی توسعه‌نیافته‌ای داریم.
جمعیت روزانه توکیو حدود ۴۰ میلیون نفر است که نصف جمعیت ایران است. جمعیت روز در تهران حدود ۱۵ میلیون نفر است. الان در روز چند نفر از مترو استفاده می‌کنند؟ و اینکه الان متروی ما پاسخگوی ما است. توکیو ۴۰ میلیون نفر جمعیت دارد، ترافیک ندارد. چرا این طوری است؟ زیرا توکیو سیستم حمل و نقل سریع حومه‌ای دارد. مردم را از حاشیه شهر و شهرهای اطرافش با سیستم حمل و نقل سریع حومه‌ای به توکیو می‌آورد و دوباره بعدازظهر با همان سیستم حمل و نقل سریع حومه‌ای به خانه برمی‌گردند و ما نداریم. وقتی نداری چطوری می‌خواهید با افزایش قیمت مصرف را کنترل کنید؟ نمی‌توانید کنترل کنید. شما قیمت را بالا ببرید، فرد از پاکدشت، پرند، پردیس، رباط‌کریم، اسلام‌شهر، پاکدشت و… به تهران می‌آید، خب او چکار کند؟ او مجبور است دوباره از خودرو استفاده کند؛ بنابراین نیاز است، کشش‌پذیری مصرف نسبت به قیمت محاسبه شود.

باید به سمت تنوع سبد سوخت حرکت کنیم
در آلمان ۶ یا ۷ نوع سوخت در سبد سوختی آن‌ها وجود دارد، لذا آنجا با ابزار قیمت می‌توانید بازی کنید. مگر ما سبد سوختی متنوعی داریم؟ حالا بخش خصوصی نمی‌آید اما دولت که می‌توانست این کار را انجام دهد. به جای اینکه ال‌پی‌جی را در خط لوله گاز طبیعی از بین ببرد یا فِلِر کند (از دهه ۷۰ بحث آن بوده است) می‌توانست در یک دوره‌هایی ال‌پی‌جی را توسعه بدهد نکرد. این اتفاق نیفتاد. بحث بعدی این است که باید شرایط اجتماعی برای استفاده از ابزار قیمتی مهیا باشد. تورم محقق شده طبق آخرین آمار بانک مرکزی، نقطه‌ای مهر ماه ۵۳.۵درصد بوده است. شرایط اجتماعی برای این تصمیم‌گیری‌هایی مهیا نیست.

 دوگانه یارانه پنهان و مالیات پنهان، ناترازی انرژی را به اغما می‌برد
سید احسان حسینی: متاسفانه ناظر به موضوع ناترازی انرژی هر زمانی ما وارد بحث می‌شویم یک دوگانه‌های غلطی ناشی از یک سری پیش‌فرض‌ها شکل می‌گیرد. سر موضوع یارانه پنهان یا مثلاً مالیات پنهان و یا بحث تثبیت قیمت یا جهانی‌سازی قیمت، در نتیجه موضوع کاملاً منحرف می‌شود. وقتی ما می‌گوییم با ناترازی انرژی مواجه هستیم یعنی ما یک ظرفیتی برای استفاده از انرژی و برای تولید ثروت داریم، الان این از بین رفته است و از کشور ارزبری می‌کند. شما بیا حالا با ترکیبی از سیاست‌های قیمتی و غیرقیمتی، این ظرفیت را برای کشور ایجاد کند، این ارزآوری را ایجاد کند و حالا منافع آن به عموم مردم قطعاً می‌رسد. مسئله اصلی ما الان اصلاً این نیست که قیمت بنزین یا سایر حامل‌های انرژی جهانی شود یا نه و یا تثبیت بماند. ما با مسئله‌ای به نام ناترازی انرژی مواجه هستیم و صرف این قضیه باید به موضوع نگاه کنیم.

در آینده نصف درآمدهای نفت صرف واردات بنزین خواهد شد
الان وضعیت بنزینی ما، ۱۲۰ میلیون لیتر مصرف و ۱۰۵ میلیون لیتر تولید بنزین است. حدوداً ۱۵ میلیون لیتر ناترازی داریم. تا ۱۰ سال آینده این ناترازی بنزین به ۱۱۵ میلیون لیتر در روز می‌رسد؛ یعنی ما باید ۲۵ میلیارد دلار، نصف ظرفیت درآمدزایی از صادرات نفت خود را مصرف کنیم تا بنزین وارد کنیم. پس موضوع خیلی بزرگی است. با یک مسئله خیلی ساده مواجه نیستیم که راهکار تک‌خطی داشته باشد.
حل ناترازی بنزین پیچیده است و نیاز دارد ما ادغام و ترکیبی از سیاست‌های قیمتی و غیرقیمتی را استفاده کنیم. این دو هم بدون هم اثرگذاری و کارایی ندارد. یعنی شما نمی‌توانید بگویید قیمت بنزین را مثلاً ۲۰ هزار تومانمی‌کنم، مشکل ناترازی بنزین حل می‌شود و درآمدزایی ارزی برای کشور ایجاد می‌شود. نه، این غلط است. تجربه آبان ۹۸ نشان داد که شما اگر قیمت را سه برابر هم کنید، هیچ تاثیری روی بحث روند رشد مصرف بنزین ندارد، چون بنزین را خودروها مصرف می‌کنند و بحث سیاست‌های غیرقیمتی هم بدون سیاست‌های قیمتی جلو نمی‌رود؛ یعنی شما نمی‌توانید بگویید روی قیمت فعلی ثابت هستم، با یک سری سیاست‌های غیرقیمتی مثلاً جایگاه‌ها، کار سوخت‌ها را محدود می‌کنم، مثلاً سوخت جایگزین می‌خواهم توسعه بدهم سی‌ان‌جی جلو برود.
این هم جواب نمی‌دهد. درست آن این است که یک سری برنامه داریم، بگویید سیاست‌های غیرقیمتی و از آن سیاست‌های قیمتی استفاده کنید که مردم را به سمت توسعه سبد سوخت یا بهبود سبد سوخت حرکت بدهیم.
من باید یک سری راهکارها و یک سری راه‌های دیگر برای آن‌ها باز بگذارم با شرایط بهتر، با هزینه‌های کمتر، بعد حالا اگر اصلاح قیمت بنزینی هم می‌خواهم انجام بدهم این نقش هدایت‌کننده داشته باشد. مثلاً انتقاد می‌کنند که چرا سبد سوخت ما متنوع نیست، چرا سوخت‌های دیگری وجود ندارد؟ چون آنقدر قیمت بنزین در کشور ارزان است که دیگر نمی‌صرف اصلاً ما بخواهیم سوخت‌های جایگزین دیگری را وارد سبد سوخت کنیم. مثلاً همین الان صنعت سی‌ان‌جی ما، حدود ۲۵ میلیون متر مکعب در روز، معادل ۲۵ میلیون لیتر بنزین در روز ظرفیت دارد که از مصرف بنزین به گاز طبیعی شیفت پیدا کند منت‌ها اتفاق نمی‌افتد چون هم قیمت بنزین و هم قیمت سی‌ان‌جی، هر دو، ارزان هستند. خیلی هم ارزان هستند. می‌گویم ارزان از این جهت که یک درصد یا دو درصد از کل سبد هزینه خانوارها هستند.
طرف می‌گوید همین بنزین را مصرف می‌کنم. چه کاری است که بروم مثلاً گازسوز کنم یا مثلاً بروم سمت ال‌پی‌جی یا سوخت‌های دیگر. البته این وسط یک سری ناکارآمدی‌ها هم وجود دارد. می‌شود کمی ظرفیت را فعال‌تر کرد. ولی به طور کلی با این قیمت‌ها راهکارهای غیرقیمتی مثل سوخت‌های جایگزین هم جواب نمی‌دهد.

 تجربه موفق هدفمندی یارانه‌ها در مدیریت انرژی
ما یک تجربه خوبی که در دولت نهم و دهم داریم. سال ۸۹ که اصلاح قیمت‌ها اتفاق افتاد این بود که بسترهای غیرقیمتی آن ایجاد شده بود، یعنی توسعه حمل و نقل عموم و زیرساخت‌های سی‌ان‌جی را رخ داده بود و بعد گام به گام، هدفمندی انجام می‌دهید، سهمیه بنزین ایجاد می‌کنید، کارت سوخت را می‌دهبد و یعد بحث راهکارهای قیمتی جواب می‌دهد. سوخت جایگزین سی‌ان‌جی چه زمانی توسعه پیدا کرد؟ از تقریباً صفر به ۲۰ میلیون متر مکعب در روز رسید. در همان بازه زمانی ۸ساله دولت نهم و دهم. که همزمان سیاست‌های قیمتی و غیرقیمتی با همدیگر اجرا شد.
یک اتفاق بدی هم افتاده و آن این است که ما به آبان ۹۸ می‌گوییم سیاست قیمتی اجرا شده است. اصلاً در آبان ۹۸ سیاستی اجرایی نشد: یعنی همین طوری قیمت بنزین بدون هیچ برنامه‌ریزی‌ای سه برابر شد. ما ابزارهای قیمتی متنوعی داریم در حوزه حتی همین بنزین که بخواهیم اصلاح قیمت را با هدف کارایی سیاست‌های غیرقیمتی و با هدف کاهش هزینه خانوار در نهایت اجرایی کنیم. همین الان اگر مردم را به استفاده از سی‌ان‌جی به جای بنزین سوق دهید، هزینه‌های آن‌ها پایین‌تر می‌آید. چون سی‌ان‌جی ارزان‌تر از بنزین است و از طرفی درآمدزایی کشور بالا می‌رود یعنی ارز وارد کشور می‌شود یا مانع از ارزبری خواهد شد.
ما مدل‌های مختلفی روی بحث سیاست قیمتی بنزین داریم. مثلاً همین بحث بازار انرژی یا موضوع سهمیه سوم. الان ما در گاز که می‌خواهیم قیمت انرژی را اصلاح کنیم چکار می‌کنیم؟ می‌گوییم دو، سه دهک بالای جامعه که دو سه پله پایانی مصرف گاز هستند، پرمصرف‌اند. اینها همه اکثراً مرفع و جزء دهک‌های بالای جامعه هستند. ما بیاییم سیاست قیمتی را روی این افرادی که پرمصرف متمرکز کنیم. در بنزین هم می‌شود چنین کاری کرد. خیلی راحت است.

 ثروتمندان؛ منتفعان اصلی یارانه انرژی
بگویید بر فرض الان ناترازی‌ای که داریم (مرکز آمار هم گزارش آن را منتشر کرده است) روی آن دو سه دهک بالای جامعه است که چند تا ماشین دارند و بنزین مصرف می‌کنند، بنزین زیادی را مصرف می‌کنند و ناترازی ایجاد می‌شود. چه اشکالی دارد شما سهمیه سوم ایجاد کنید و با تمرکز به آن دهک‌های بالای جامعه اینطوری نباشد که اگر سه میلیارد دلار ما ارزبری داریم و کسری بودجه ایجاد می‌کند و این کسری بودجه تورم ایجاد می‌کند، تورم از جیب دهک‌های پایین جامعه برداشته می‌شودِ چرا باید هزینه مصرف بنزین آن بالایی‌ها از جیب دهک‌های پایین گرفته شود؟ چون چنین تصوری هم وجود دارد که می‌گویند اگر قیمت‌های فعلی تثبیت شود، دست به قیمت نگذاریم، تورم دیگر ایجاد نمی‌شود.
حالا انواع تورم. انتظاری یا غیرانتظاری. اینطور نیست. شما همین الان داری ۳ میلیارد دلار بنزین یا وارد یا تهاتر می‌کنید یا به هر نوع دیگر عدم‌النفع دارید. از آن طرف ۲۰ میلیارد دلار بحث عدم‌النفع گازی است. ناترازی گاز هم داریم. همه اینها به کسری بودجه تامین می‌شود، همین اینها خلق پول می‌کند، در نهایت با روش‌های مختلفی این هزینه به دهک‌های پایین جامعه برمی‌گردد.
یعنی اصلاً اینطور نیست که بگوییم با این قیمت‌های فعلی، با همین روندهای فعلی اصلاً تورمی نیست. اتفاقاً الان به شما می‌گویم در این سازوکاری که عرض کردم، دهک‌های بالای جامعه بیشترین انتفاع را از رانت انرژی دارند، از طرف دیگر با مصرف غیربهینه‌شان تورم را به دهک‌های پایین جامعه هم تحمیل می‌کنند. اما حالا راهکار چیست؟ راهکار داشتن برنامه جامع است. مردم هم به هر حال حق دارند. اگر با مدل آبان ۹۸ در نظر بگیریم یعنی بخواهید قیمت بنزین را بالا ببرید، باید توجه داشته باشید که باید اصلاح را از خود شروع کنید. این به مردم ارتباط ندارد که خودروهای ایرانی دو، سه برابر استاندارد جهانی دارند بنزین مصرف کنند. شما باید اول آن مسیر را اصلاح کنید یعنی برای اینکه اعتماد مردم را جلب کنید، باید راهکارهای غیرقیمتی، اول شروع شود و اصلاً ذیل یک برنامه جامع این سیاست‌های قیمتی بخواهد پیگیری شود. این قضیه راهکار تک خطی‌ای هم ندارد.

سالانه تنها ۷ هزار خودرو اسقاط می‌شود
سالی ۱۰ تا ۱۵ میلیون لیتر بنزین روی ناترازی ما می‌رود: یعنی تقریباً سالی ۳ میلیارد دلار. نمی‌توان گفت که اگر ما یک میلیون خودروی باکیفیت وارد کنیم، مصرف ۱۵ میلیون افزایش نمی‌یابد؛ نه، اینطور نیست. شما یک میلیون خودرو با استاندارد جهانی هم وارد کنید، نهایتاً این ۱۵ میلیون لیتر ناترازی‌ای که در سال اضافه می‌شود را ۱۰ میلیون لیتر می‌کنید. تازه اگر یک میلیون خودرو وارد کنید و راهکار غیرقیمتی است. راهکا دیگر که مطرح می‌کنند این است مثلا اسقاط خودرو انجام بدهید. ۱۰۰ هزار خودرو در سال اسقاط انجام بدهید تا مشکل حل می‌شود. نه، اینطور نیست. ایده‌آل این است که صد هزار خودرو در سال اسقاط کنید× سالی نیم میلیون لیتر ناترازی ما از بین می‌رود.
یعنی با یک راهکار تک خطی مشکلی حل نمی‌شود، چون بعضاً خیلی ساده نگاه می‌کنند. یا می‌گویند چرا پالایشگاه نمی‌سازید؟ چرا تولید بنزین را بالا نمی‌برید؟ به جای اینکه به مردم فشار بیاورید بروید تولید بنزین را بالا ببرید. خب بخواهید یک پالایشگاه ۳۰۰ هزار بشکه‌ای احداث کنید ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد. چقدر به تولید بنزین اضافه می‌کند؟ بعد از ۱۰ سال ۷ تا ۱۰ میلیون لیتر به تولید بنزین اضافه می‌کند. این هم راهکار نیست.

 برای مدیریت انرژی به یک برنامه جامع نیاز داریم
ولی اگر بحث توسعه سی‌ان‌جی، توسعه ال‌پی‌جی، سوخت‌های جایگزین و توسعه حمل و نقل عمومی را وارد یک برنامه جامع کنیم، آن موقع شاید بتوانیم. باز تأکید می‌کنم اگر سیاست‌های قیمتی نه شوک‌درمانی، وارد این قضیه شود ممکن است بشود برای این مشکل ناترازی بنزین برنامه‌ریزی کرد که حل شود، ولی اگر شما یک برنامه روی میز نیاورید، یک برنامه جامعه‌ای که هدف‌گذاری‌های آن مشخص است، یک لبه اقتصاد کلان دارد، قطعاً سیاست‌های حمایتی هم ذیل آن باید تعریف شود. قطعاً این موضوعاتی که گفتند مثلاً بحث نرخ ارز و این چالش‌هایی که ایجاد می‌کند، باید در آن در نظر گرفته شود، حساسیت‌های آن سنجیده شود.
به گزارش ایرنا؛ حتماً باید به زیردهک‌های جامعه در آن توجه شود، حتماً باید وزن راهکارهای غیرقیمتی وزن بالایی در آن باشد. اگر اجرا نشود به شوک‌درمانی می‌رسیم، یعنی الان ۳میلیارد دلار ارزبری برای کشور دارد، سال بعدی می‌شود ۶میلیارد دلار خواهد شد، تا جایی جلو می‌رویم که دیگر دولت درآمدی ندارد که بخواهد صرف واردات بنزین کند. تجربه هم ثابت کرده شوک‌درمانی هم برای یک مدت کوتاهی مشکل دولت را از طریق کسری بودجه جبران می‌کند، دو مرتبه بعد هم شوک‌درمانی شد اما ناترازی بنزین مدام پشت‌سر هم تکرار می‌شود.