آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: خیلی اتفاقی ـ وقتی داشتم دنبال کتابی در یکی از سایتهای فروش کتاب میگشتم ـ مواجه شدم با جدیدترین چاپ «ابله داستایوسکی» با ترجمه «سروش حبیبی» و قیمتی نزدیک به ۸۰۰هزارتومان (دقیق؛۷۹۰ هزارتومان). و یادم آمد در کتابخانه ی شخصیام از این کتاب سه جلد دارم (اولین بار ۱۳۸۷ این […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: خیلی اتفاقی ـ وقتی داشتم دنبال کتابی در یکی از سایتهای فروش کتاب میگشتم ـ مواجه شدم با جدیدترین چاپ
«ابله داستایوسکی» با ترجمه «سروش حبیبی» و قیمتی نزدیک به ۸۰۰هزارتومان (دقیق؛۷۹۰ هزارتومان). و یادم آمد در کتابخانه ی شخصیام از این کتاب سه جلد دارم (اولین بار ۱۳۸۷ این کتاب را خریدم (چاپ نشر چشمه و به قیمت ۱۴۰۰۰ تومان)، دومین جلد را وقتی خریدم که داشتم روی مقالهای دانشگاهی با عنوان:«چرایی جایگزینی عنوان رمان ژِه به ابله محله در ترجمه» کار میکردم که «ژه» نوشته «کریستین بوبن» را باید با «ابله داستایوسکی» مقایسه میکردم (نشر نگارستان کتاب، دو جلدی و ۱۸۰۰۰تومان) و سومین جلد را هدیه گرفتم(چاپ نشر چشمه و به قیمت ۵۰هزارتومان) چاپ پنجم).
جدیدترین چاپ «ابله داستایوسکی»، چاپ سی و چهارم، قیمت ۷۹۰ هزارتومان را پشت جلد دارد قیمتی که میتواند نوسان قیمت کتاب از ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۲ را به خوبی نشان دهد زیرا این کتاب از جمله کتابهای پُر فروش و مورد علاقه ی کتابخوانها است. با توجه به این که برخی کتابها به نوعی تبدیل به کتابهای مورد علاقه
مجموعه داران میشوند(کتابهای نفیس و خیلی خاص) این دسته از کتابها به خوبی نشاندهنده ی نوسان واقعی کتاب نیستند اما «ابله داستایوسکی» متر و معیار قابل قبولی است زیرا این کتاب را هر که خریداری کرده برای خواندن بوده و نه برای افزودن به مجموعه کتابهای نایاب و یا برای کامل کردن مجموعهای نفیس از کتابهایی که بعدها میتوان آن را به دهها برابر قیمت فروخت به تعبیری دقیق تر؛ از آن جایی که «ابله داستایوسکی» به محض اتمام چاپ، مجدداً تجدید چاپ میشود از شمول کتابهای نایاب، کمیاب یا نفیس، خارج است و خود نشاندهنده عرضه و تقاضای واقعی است.
با این توضیحات، چنین به نظر میرسد که، این تنها مسکن و خودرو نیست که دچار افزایش قیمتهای چند صد درصدی شده و کتاب نیز از این گردباد گرانیهای لجام گسیخته، مصون نمانده است. پیشتر و در بحث ادعای «خودکفایی کاغذ» که از سوی دولت مطرح شده بود و هنوز هم روی همان پاشنه ایستادهاند یادآور شده بودیم که گرانی سرسامآور کتاب، کاهش شمارگان(تیراژ) و ناتوانی کتابخوانها که عمدتاً از اقشار ضعیف جامعه هستند، دامن زدن به یک «پروپاگاندای» رسانهای بیتأثیر، چاره ی درد نیست در همین سالها یعنی از ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۲(۱۵ سال) قیمت یک کتاب از ۱۴۰۰۰ تومان به ۷۹۰هزار تومان رسیده است یعنی طی این پانزده سال به طور متوسط، کتاب مورد اشاره، سالانه ۴ برابر رشد قیمت داشته که البته طی سه سال اخیر، به اندازه ی همه ی آن ۱۲ سال، کتاب گرانتر شده است. از نگاه و منظری دیگر، کتاب تا ۱۴۰۰ قطعاً رشد ۱۵ برابری را بیشتر نتوانست تجربه کند اما طی سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ به ناگاه به عدد ۵۷ برابر رسید!
از خودکفایی کاغذ چه خبر؟!
اگر نیم نگاهی به بازار کتاب بیندازیم و از رشد جنون آمیز قیمت ها، خیلی حال مان بد نشود شاید بتوان به خودکفایی کاغذ، منصفانهتر نگریست.نقل است؛ «ناپلئون» از افسران خود نتیجه ی یک جنگ را پرسید و آنها با خوشحالی خبر از پیروزی دادند و وقتی از میزان تلفات پرسید(تلفاتی وحشتناک رقم خورده بود) و پاسخ شنید، رو کرد به آن افسران و گفت: « با دو پیروزی دیگر، اساساً از فرانسه نامی باقی نخواهد ماند!»در مثل مناقشه نیست اما، با چنین رویکردی(گرانی کتاب و کاغذ)، افتخار به خودکفایی در کاغذ نه تنها پیروزی محسوب نمیشود که یک شکست تمام عیار است و اگر دیگر خودکفاییها نیز تا این اندازه گرانی بر دوش مردم تحمیل کند همان بهتر که در برخی تولیدات از جمله کاغذ تا ابد وابسته و واردکننده باشیم اما قیمتها کنترل و ورود و توزیع کاغذ، به درستی رصد شود.مخلص کلام این که، به دست آوردن خودکفایی در هر زمینهای نباید مانعی بر سر راه توسعه و فراگیری شود و این یعنی؛ کاری کنیم کسی نه کتاب تولید کند و نه کتاب بتواند خریداری کند دیگر اعلام خودکفایی و افتخار به آن بیمعنی است کما این که همین حالا و در مقایسه با سالهای ۱۳۸۷ یا ۱۳۸۹، با توجه به قیمت کتاب، شمارگان(تیراژ) کتاب و میزان استقبال از کتاب، ما خودکفاترین کشور در زمینه ی کاغذ هستیم چون اساساً به کاغذ نیازی نداریم!
خودمان را گول بزنیم اما دیگران را نه!
روی صحبت ما با دولت است و اعضای کابینه و ایضاً بهارستان نشینان. حالا که حرف وسط حرف آوردیم بگذارید به این نکته نیز اشاره کنیم که؛ دولت از مجلس تعریف کند و مجلس از دولت. دولت، مجلس را تأیید کند و مجلس، دولت را. مجلس مدعی باشد به ۸۰ درصد از وعدههای خود عمل کرده است و دولت همچنان خود را «صادق الوعد» بداند؛ افکار عمومی با یک نگاه اجمالی به یخچال و قفسه ی فروشگاهها و توان خرید به آسانی میداند بین آن چه دولتیها و مجلسیها میگویند با واقعیتی که بر زندگی مردم چنبره زده، تناسبی دارد یا خیر؟ کما این که نگارنده بیشتر از سه سال است توان خرید حتی یک جلد کتاب را نداشته و برای کسی که سه سال است نمیتواند کتابهای مورد نیاز خود را تهیه کند، خودکفا بودن و نبودن در کاغذ نه بیمعنا که به نوعی توهین محسوب میشود مضافاً این که نگارنده، روزنامه نگار هم هست یعنی جدای از آن چه در بازار کتاب میگذرد از حال و اوضاع روزنامهها نیز باخبر است یعنی وقتی از ما تیراژ روزنامه را میپرسند و ما به همین بسنده میکنیم که: «دعا کنید برای چاپ بعدی کاغذ گیرمان بیاید» یعنی وقتی دولت یک در میان از «خودکفایی کاغذ» میگویند دچار کاهش سطح هوشیاری و افت شدید اکسیژن خون
میشویم.
معمای خودکفا شدن به قیمت از دست رفتن قدرت خرید را از هرکه پرسیدیم نتوانست حل کند امیدواریم دولت این معما را به گونهای قابل فهم برای مان حل کنند!
و تلاشهای وزارت ارشاد را به خوبی درک میکنیم وزارت صمت به عنوان متولی صنعت کشور چه تلاشی دراین خصوص کرده است؟
Saturday, 27 April , 2024