پیرمرد بازنشسته پس از حضور در پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : مرد ناشناسی حدودا 40 ساله در داخل پارک به بنده مراجعه و پس از مدت کوتاهی صحبت، مدعی شد ؛ میتوانم برایتان کار مناسبی پیدا کنم مشروط بر اینکه شرایط کاری را با همسرتان در میان گذاشته تا پس از استخدام ، مشکلی جهت ادامه کار از سوی همسر شما مطرح نشود.به این بهانه ، هر دو به منزلم در خیابان ابوذر مراجعه و پس از ملاقات کوتاهی با همسرم و توافق نهایی بر سر شرایط کار ، بنده مدارک شناسایی خود را برداشته و برای افتتاح حساب به منظور واریز حقوق ماهیانه به همراه این شخص به شعبه بانکی نزدیک منزل مراجعه کردیم، در آنجا این شخص به بهانه تهیه تصویر از مدارک شناسایی از بانک خارج شد اما پس از آن دیگر به بانک مراجعه نکرد . پس از گذشت چند ساعت ، به منزل خود بازگشته و متوجه شدم که این جوان ناشناس زمانی که من داخل بانک منتظرش بودم ، مجددا به منزل بنده مراجعه و از همسرم درخواست نموده تا طلاهایشان را تحت عنوان ضمانت ،جهت استخدام بنده به ایشان دهد . همسرم نیز با توجه به ملاقات کوتاهی که با این شخص داشت ، به سخنانش اعتماد کرده و تمامی طلاهایش را به وی میدهد و او نیز با گرفتن طلا و جواهرات از محل متواری میشود .