پیشنهاد ملاقات بدون بی قید وشرط ترامپ با ایران، واکنشهای بسیاری به ویژه در داخل طی هفتههای اخیر در پی داشت. از این رو، باید برای تنویرافکارعمومی و روشن شدن برخی مباحث در رابطه با درخواست ترامپ اذعان داشت که ترامپ یک پدیده ویژه است که نحوه رفتار او با رفتار کلاسیک دیپلماتها در جهان متفاوت است و به طورطبیعی، وقتی رئیس دولت در یک کشوری موضع میگیرد همه مقامات آن کشور سیاستهایشان را در چارچوب همان موضع با او تطبیق خواهند داد. اما زمانی که اظهارات و مواضع پامپئو با موضع ترامپ آنهم در یک روز همخوانی ندارد، ابهام برانگیز است. زیرا پامپئو در همان روزی که ترامپ پیشنهاد ملاقات با ایران را مطرح نمود 12 شرط عریض و طویل را برای آن تعیین کرد! بنابراین باید نخست تاکید کرد که ترامپ پدیدهای غیرعادی و نامتعارف در جهان سیاست است به همین دلیل هم چندان نمیتوان به او اعتماد کرد و ملعبه رفتار نمایشگونه او شد. نکته دوم؛ ممکن است که ترامپ به دنبال ایجاد یک جنگ روانی در داخل ایران باشد. زیرا آمریکاییها بهزعم خودشان فشارها را به نقطهای رساندند که جامعه ایران درحال انفجار است و تصور آنها از اعتراضات اخیر در برخی از شهرهای ایران این است که این اعتراضات مانند زبانههای آتشفشان در حال غلیان است.
از سویی تصورشان بر این است که وقتی از مذاکره با ایران سخن میگویند در ایران فشار افکارعمومی برای این مسئله شدت خواهد گرفت. در حالی که برآورد آمریکا نسبت به این مسئله اشتباه است و بخش عمدهای از این تصور نادرست ناشی از همان حوادث دی ماه سال گذشته است. آنها تصورشان بر این است که جامعه ایران در حالت بیثباتی به سر میبرد و در صورت تشدید این بیثباتی میتوانند از کشورمان امتیاز بگیرند و یا در معرض تغییراتی قرار دهند. اما به هر روی ایران با آمریکا یک تقابل هستهای داشت که البته در مقابل تهران علاوه بر آمریکا سایر کشورها و قطعنامه شورای امنیت هم بود.
به همین دلیل ایران وارد مذاکرات مفصل با غرب شد که به یک توافق تاریخی انجامید، توافقی که مورد تایید همه کشورهای جهان بود اما آمریکا به طور یکجانبه از این توافق خارج شد. بنابراین امروز قبل ازهر چیز آمریکا باید تکلیف توافق هستهای را مشخص کند. زیرا به فرض پاسخ به درخواست آمریکا، چه تضمینی وجود دارد که کاخ سفید بازهم نگوید که این توافق عاقلانه نبوده است. از این رو، پاسخ به درخواست ترامپ نه تنها مورد تایید عقلا در جامعه جهانی نخواهد بود بلکه عرف دیپلماتیک هم آن را نمیپذیرد. هیچ کشوری از خروج یکجانبه آمریکا از برجام حمایت نکرد و حامیان توافق هستهای حتی در مقابل موضع ضد برجامی آمریکا پاسخ رد به این کشور دادند. اگرچه تحریمهای اجباری که آمریکا با گردن کشی آن را وضع کرد ناگزیر سایر کشورها از آن تبعیت کردند اما این تبعیت به مفهوم صحه گذاشتن برعملکرد و رویکرد آمریکا نیست. بنابراین شاید این نخستین بار است که از منظر دیپلماتیک ایران در یک موضع برتر قرار گرفته است به همین دلیل هم باید از موضع قدرت با آمریکا سخن بگوییم. موضع قدرت ایران به مفهوم گردن کشی به سبک آمریکاییها نیست بلکه ایران سخنی در برابر آمریکا دارد که این سخن محکمه پسند است و قبلا هم مورد تایید قرار گرفته است. از سویی همه کشورهای جهان به غیر از ترامپ برای پرستیژ خود ارزش قائل هستند. از این رو، نباید این موضع قاطع دیپلماتیک را از دست داد و تن به مذاکراتی داد که چیزی جز جنجال در پی ندارد. تصور آمریکا مبنی بر اینکه ایران در شرایط بدی قرار دارد و باید به مذاکره تن دهد، کاملا اشتباه بوده و ناشی از توهمات مشاوران ترامپ است. زیرا مردم ایران قبلا هم چنین مشکلاتی در کشور داشتند که برخی از آن ناشی از فشارهای آمریکا و بخشی هم ناشی از سوء مدیریتها در ایران است، بنابراین جامعه مانند گذشته با این بحرانها مقابله خواهد کرد و نباید به دلیل مشکلات داخلی تن به کاری داد که خود میتواند زمینه ساز مشکلات دیگری باشد.
بر این اساس، تحلیل اساسی افرادی که تصور میبرند به دلیل مشکلات موجود در بازار ارز تن به هر کاری خواهیم داد کاملا اشتباه است. ترامپ به عنوان یک شومن حرفهای حتی حاضر است توافقی مانند توافق ایران با اوباما و حتی بدتر از آن را امضا کند تا به این دلیل بتواند که در سطح تبلیغاتی
بر روی آن مانور بدهد و در انتخابات نوامبر آینده کنگره آمریکا بتواند از طریق مطرح کردن مذاکره با ایران اعتماد مردم آمریکا را نسبت به خود جلب کند. ترامپ در تقابل با ایران به ویژه شروط 12 گانه پمپئو به شدت شکست خورده و در صدد جبران شکست مطلق آمریکاست. به عبارتی به خاطر توجیه این شکست میخواهد به هر طریقی در یک فاصله زمانی کوتاه و شتاب زده به توافق دیگری دست یابند. بنابراین ایران نباید ملعبه سیاست تبلیغاتی ترامپ و وجهه المسالحه سیاستهای تبلیغاتی و نیازهای تبلیغی دولت ترامپ در آمریکا شود بلکه باید سیاستهای اصولی خود را طی کند. هر گاه ترامپ به توافقهای امضا شده توسط دولت آمریکا تن در داد در این صورت میتوان روی مذاکره فکر کرد. اصل مذاکره اقدام مطلوبی است اما هر چیزی در زمان مناسب خود باید صورت بگیرد. از این رو، دور از عقل و درایت است که ایران وارد گفت و گو با آمریکا شود. زیرا واشنگتن به دنبال خدشه دار کردن پرستیژ سیاسی ایران است و قطعا جامعه ایرانی برای پرستیژ سیاسی کشورشان ارزش قائل است. ایران در مذاکرات بسیار آبرومند شرکت کرد و رفتار بسیار مدنی از خود نشان داد به همین دلیل ایران نباید تن به یک حقارت ملی دهد.