آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: نزدیک به دو هفته قبل، در گزارشی تحلیلی به قلم «نیک پاتون والش» خبرنگار شبکه سی‌ان‌ان با اشاره به حمله اخیر گروه‌های مقاومت عراق به یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن در پاسخ به حمایت‌های تمام‌عیار واشنگتن از جنایت‌های جنگی رژیم صهیونیستی در غزه که به کشته شدن سه نفر […]

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: نزدیک به دو هفته قبل، در گزارشی تحلیلی به قلم «نیک پاتون والش» خبرنگار شبکه سی‌ان‌ان با اشاره به حمله اخیر گروه‌های مقاومت عراق به یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن در پاسخ به حمایت‌های تمام‌عیار واشنگتن از جنایت‌های جنگی رژیم صهیونیستی در غزه که به کشته شدن سه نفر از نظامیان آمریکایی و مجروح شدن ده‌ها نفر از آن‌ها انجامید، ‌آمده بود؛ حملات آمریکا علیه گروه‌های مقاومت منطقه در عراق و سوریه، در مقایسه با بدترین تلفات نظامی آمریکا در منطقه در نزدیک به سه سال اخیر، پاسخی نسبتا محدود بود.
در همان زمان ستاد فرماندهی تروریستی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام)، با تایید حملات هوایی در عراق و سوریه اعلام کرد چندین مکان مورد حمله قرار گرفته است.
ارتش آمریکا مدعی شده بود در آن حملات ۸۵ هدف از جمله پست‌های فرماندهی و اطلاعات، انبارهای مهمات، هواپیماهای بدون سرنشین و تجهیزات لجستیکی گروه‌های مقاومت هدف قرار گرفته‌اند. پیش از این، گروه‌های مقامت عراق یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن را هدف قرار داده بودند که منجر به کشته شدن سه نظامی آمریکایی و مجروح شدن بیش از سی نفر از آن‌ها شد.
در این گزارش که در وبگاه شبکه سی‌ان‌ان منتشر شد، آمده است: حملات شامگاه جمعه تلاش کرد پر سر و صدا به نظر بیاید اما احتمالا پژواک آن چندان طولانی نخواهد شد. سنتکام اعلام کرد که آمریکا بمب‌افکن‌های « B Lance» را اعزام کرد تا به ۸۵ هدف در هفت نقطه حمله کند. احتمالا قرار بود که خسارات این حمله با طلوع صبح بیشتر مشخص شود. اما از دردناک‌ترین ضربه‌ای که پنتاگون قادر بود وارد کند، فاصله زیادی داشت.

ممکن است حملات بیشتری در کار باشد!
«لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا گفته بود این فقط شروع است. اما روز جمعه، طبق اعلام کاخ سفید، پاسخ آمریکا فقط سی دقیقه به طول انجامید. کوتاه بود، شاید کوبنده اما نه چندان شوک‌کننده. والش در ادامه می‌نویسد: انتخابی شفاف و محاسبه‌شده بود. دولت بایدن با ماموریتی تقریبا ناممکن روبه‌رو بود، این که شدت حمله آن قدر زیاد باشد که نشان بدهد واقعا در پاسخ خود جدی است اما همچنین اطمینان بیابد که طرف مقابل بدون برآشفتن و قصد تلافی کردن، آسیب ببیند. آمریکا پیام پاسخی را که قرار بود بدهد، به مدت بیش از پنج روز از طریق مقامات آمریکایی که در جریان ماهیت و شدت آن بودند مخابره کرده بوده و حتی درباره اهداف که قرار بود به آن‌ها حمله شود نیز سرنخ‌هایی داده بودند.
این هشدار، احتمالا، برای کاهش خطر سوءتفاهم‌ها و شاید فراهم کردن امکان تغییر مکان برای نیروهایی که مورد حمله قرار گرفته بودند و کاهش تلفات انسانی در نظر گرفته شده بود. احتمالا، قصد آن اطمینان یافتن از این بود که حملات آمریکا با اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی اشتباه گرفته نشود که ممکن بود حملاتی تلافی‌جویانه را علیه این رژیم و اراضی اشغالی به دنبال بیاورد و در بر دارنده چرخه دیگری از گسترش تنش‌ها باشد. نگارنده تأکید می‌کند؛ این بی‌ثباتی سطح گزینه‌های بایدن را تا حد کمترین توانمندی‌های آمریکا تقلیل داد. اشتباهات یا موفقیت‌های پیش‌بینی نشده به بدتر و پیچیده‌تر شدن تدریجی وضعیت منجر شود که این موضوع می‌تواند به درگیری گریزناپذیر و گسترده‌ای بینجامد.
در ادامه این مطلب آمده بود: جنگ‌ها معمولا، در مواقع نادری رخ می‌دهند که ۲ طرف نیز قصد آن را داشته باشند یا در موقعیتی رایج‌تر، وقتی رخ می‌دهند که طرفین به این تصمیم می‌رسند گریزی از جنگی گسترده نیست و گاهی نیز زمانی رخ می‌دهد که هیچ گزینه دیپلماتیک دیگری ندارند. در مواقع دیگری نیز طی یک روند تدریجی گسترش تنش‌ها درگیر جنگ می‌شوند. نویسنده با بیان این در ادامه با توجه به روابط تهران-واشنگتن آورده است: نه ایران و نه آمریکا خواهان یک جنگ نیستند. دولت بایدن انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو دارد که طبعا با این وجود، تمایلی به داشتن یک ماجراجویی پرهزینه در خارج، دردسری در زمینه سیاستش در قبال اسراییل یا افزایش قیمت نفت ندارد.

«ایران هراسی» یا «هراس آمریکا از ایران»
آفتاب یزد در واکنش به گزارش «نیک پاتون والش»، خبرنگار سی.ان.ان که با انتقاد از حملات آمریکا به اهدافی در عراق و سوریه آن را محدود، پر سر و صدا، غیر بازدارنده، مدیریت شده و بی‌اثر توصیف کرده بود در گفت و گو با «علی بیگدلی» دلایل این هراس را بررسی کرد.
علی بیگدلی در آن مصاحبه با تأیید این نکته که؛ «آمریکا از ایجاد هرگونه درگیری در خاورمیانه می‌ترسد» اظهار می‌دارد: ترس آمریکا به چند دلیل است:
اول این که: خاورمیانه فعلی، هیچ نسبت و شباهتی با خاورمیانه سابق ندارد
دو دیگر این که: آمریکا ان پرستیز و هژمونی همیشگی را ندارد
سوم آن که: نگرش کشورهای غرب آسیا به قدرت‌های جهانی تغییر کرده است
چهارم: آمریکایی‌ها با خروج از خاورمیانه دچار ویران کننده‌ترین اشتباه تاریخ خود شدند و حالا هم که در تلاش هستند تا بازگردند عملاً با یک خاورمیانه ی جدید و مناسبات قدرت متحول شده مواجه شده اند.
پنجم: غرب آسیا فقط برای آمریکا اهمیت ندارد بلکه تمامی قدرت‌های سیاسی و اقتصادی دنیا در خاورمیانه منافعی دارند که ایجاد تنش و ناامنی منافع آن‌ها را به خطر خواهد انداخت
ششم: آمریکا در غرب آسیا دیگر با کشورها طرف نیست بلکه با گروه‌های شبه نظامی‌ای طرف است که خود مورد حمایت یک یا چند کشور هستند
و هفتم: تنش در غرب آسیا یعنی گرانی سخت و گرانی سوخت در آمریکا یعنی زلزله ی سیاسی. به همه ی این دلایل، آمریکا در ایجاد درگیری در خاورمیانه هراس دارد.
حالا اما «جیسون برادسکی» مدیر سیاست‌گذاری گروه «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» در یادداشتی در یک رسانه انگلیسی با تیتر «چرا بایدن از ایران می‌ترسد؟» می‌نویسد:« دولت بایدن بیشتر مواقع از ایران می‌هراسد و این امری بسیار خطرناک برای آمریکا است و مانعی در قابلیت آمریکا برای ایجاد بازدارندگی به شمار می‌رود که نه‌تنها یکی از کارکردهای توانمندی‌ قابل توجه ارتش آمریکا، بلکه اراده آن در زمینه استفاده از این توانمندی برای دفاع از منافع آمریکا است.» به نظر می‌رسد «ایران هراسی» تبدیل به «هراس آمریکا از ایران» شده است!

یک رسانه انگلیسی در یادداشتی نوشت: چرا بایدن از ایران می‌ترسد؟
یک رسانه انگلیسی در یادداشتی با توجه به تحولات اخیر منطقه و با ادعای نقش داشتن ایران در اقدامات نیروهای مقاومت منطقه علیه نظامیان و مواضع آمریکا، مطرح کرد که رییس‌جمهور آمریکا نشان داده است از ایران می‌هراسد و این موضوع منجر به تضعیف قدرت بازدارندگی ارتش آمریکا شده است.به گزارش ایسنا، در پی جنگ غزه که منجر به بالارفتن تنش‌ها میان نظامیان آمریکایی با گروه‌های مقاومت منطقه شده و بهانه‌ای برای تکرار ادعای حمایت نظامی و مالی ایران از گروه‌های مقاومت و کنترل آن‌ها از سوی واشنگتن قرار گرفت، «جیسون برادسکی» مدیر سیاست‌گذاری گروه «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» در یادداشتی در یک رسانه انگلیسی با تیتر «چرا بایدن از ایران می‌ترسد؟» اشاره کرد که دولت بایدن بیشتر مواقع از ایران می‌هراسد و این امری بسیار خطرناک برای آمریکا است و مانعی در قابلیت آمریکا برای ایجاد بازدارندگی به شمار می‌رود که نه‌تنها یکی از کارکردهای توانمندی‌ قابل توجه ارتش آمریکا، بلکه اراده آن در زمینه استفاده از این توانمندی برای دفاع از منافع آمریکا است.
برادسکی در این یادداشت که در مجله اسپکتیتور منتشر شده نوشت: اغلب به نظر می‌رسد که رییس جمهور بایدن درباره صحبت کردن راجع به ایران احساس خوشایندی ندارد. او در مدت ریاست جمهوری‌اش هیچ گاه سخنرانی مهم و مفصلی درباره سیاست‌هایش در قبال ایران نداشته است. این برای رژیمی که تهدیدی جدی علیه منافع و ارزش‌های آمریکا ایجاد می‌کند، غیرعادی است. وقتی در ۳۰ ژانویه(دو روز پس از حمله مقاومت عراق به نظامیان آمریکایی در اردن) از رییس جمهور درباره کشتن سه نظامی آمریکایی در حمله‌ای پهپادی در اردن توسط گروه مقاومت ایران سوال شد، او در حالی که «مرین وان» پشت سر او با سر و صدای زیاد منتظر عزیمتش از کاخ سفید بود، تنها پاسخ‌های کوتاهی به این سوال داد. او درباره تمامی چیزهای مرتبط با ایران، به پاسخ‌های کوتاه و مکتوب اکتفا کرده است، از جمله هنگام اعلام مرگ نظامیان آمریکایی در ۲۸ ژانویه و آغاز اقدامات تلافی‌جویانه آمریکا.
نیروهای مقاومت منطقه تاکنون، بیش از ۱۵۰ بار مواضع آمریکا در منطقه را در پاسخ به حمایت‌های تمام‌عیار آن از جنایت‌های جنگی رژیم صهیونیستی در غزه هدف قرار داده‌اند. در پی این حملات، حداقل ۷۰ مورد آسیب‌دیدگی نظامیان آمریکایی گزارش شده است که بیشترشان جراحات مغزی هستند. حمله پهپادی ۲۸ ژانویه مقاومت عراق به «برج ۲۲» در اردن نیز منجر به کشته‌شدن سه نظامی آمریکایی و مجروح‌شدن حداقل ۴۰ نفر شده است. غرب مدعی حمایت نظامی و مالی ایران از نیروهای مقاومت منطقه و کنترل اقدامات آن‌ها است. این در حالی است که ایران بارها این ادعا را رد کرده و اقدامات نیروهای مقاومت منطقه را صلاحدید خود آن‌ها و تصمیماتی مستقل تلقی کرده است.
دستگاه دیپلماسی ایران نیز در موضعی رسمی اعلام کرد که «گروه‌های مقاومت در منطقه در تصمیمات و اقدامات خود از جمهوری اسلامی ایران دستور نمی‌گیرند و جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه از توسعه درگیری در منطقه استقبال نمی‌کند، در تصمیمات گروه‌های مقاومت برای نحوه‌ حمایت از ملت فلسطین و یا دفاع از خود و مردم کشورشان در برابر هر گونه تجاوز و اشغالگری دخالتی ندارد.»
برادسکی نیز با ادعای مرتبط بودن اقدامات نیروهای مقاومت منطقه با ایران آورده است: گفته می‌شود که رییس جمهور حتی درباره ایراد یک سخنرانی رسمی درباره این رخ‌داد(کشته شدن نظامیان آمریکایی در اردن) مردد بوده است، چیزی که رییس جمهور پیشین آمریکا با اعلام مجوز اقدام نظامی آن را انجام داد. طبق گزارش پالیتیکو، او احساس می‌کند یک سخنرانی مهم ممکن است تنش‌ها با ایران را گسترش داده و آغازگر یک درگیری گسترده‌تر منطقه‌ای باشد. دولت او در روزهای اخیر، نتایج برخی ارزیابی‌های اطلاعاتی را درز داده است که نشان می‌داد ایران کنترل کاملی برای نیروهای نیابتی خود ندارد. این درز اطلاعاتی به نظر ماهیتی سیاسی داشت تا هدف قرار دادن بازوهای اختاپوس، یعنی نیروهای نیابتی ایران را به جای سر آن در تهران توجیه کند.
حتی یک مقام رسمی آمریکایی که می‌خواست نامش فاش نشود، به طور علنی، موضوع حمله آمریکا علیه ایران را رد کرد و مشاور امنیت ملی آمریکا مجبور شد بعدا، در یک گفت‌وگوی تلویزیونی این حرف را پس بگیرد، چراکه تا حد زیادی آسیب‌زا بود. در این یادداشت با اشاره به این که حملات تلافی‌جویانه آمریکا علیه نیروهای مقاومت در پی حمله به برج ۲۲ با یک مقدمه‌چینی طولانی و شفاف‌‎سازی بی‌سابقه‌ای درباره زمان و رویه این پاسخ نظامی همراه بود، موضوعی که از سوی کاخ سفید رد شد، ادعا شده است که این موضوع به فرماندهان ایرانی مسقر در عراق و سوریه اجازه داد که برای امنیتشان از این کشورها به ایران بازگردند.
این مطلب می‌افزاید: این امر مسلم نیز که آمریکا به وضوح نشان می‌دهد به دنبال درگیری با ایران نیست، نشان‌دهنده ضعف بوده است. تصمیم‌گیرندگان ایران نیز به خوبی از این امر مطلع هستند. جمهوری اسلامی ایران، بر خلاف مماشات آمریکا، مقابله‌به‌مثل نکرده است. به دلهره رییس جمهور پی برده است. رسانه‌های ایرانی بایدن را در صفحه اول روزنامه‌هایی مانند «همشهری» با ظاهری پر از کبودی و خونین به تصویر کشیده و او را «کیسه بوکس منطقه» خوانده‌اند.
دولت بایدن در پاسخ به حملات تحت حمایت ایران به برج ۲۲ اردن که منجر به کشته‌شدن سه سرباز آمریکایی شد، پاسخ خود را بر «مراکز فرماندهی و کنترل، مقرهای فرماندهی و مراکز اطلاعاتی، تاسیسات راکتی، موشکی و پهپادی و تاسیسات تامین مهمات لجستیکی» متمرکز بوده است. در حالی که تعداد اهدافی که آمریکا به آن‌ها حمله کرده بود، ممکن بود در مقایسه با حملات تلافی‌جویانه پیشین افزایش پیدا کند، کیفیت آن همان‌گونه باقی مانده است. تمرکز بر ساختار منطقه‌ای نیروهای قدس سپاه پاسداران ایران است. آمریکا همچنین در تلاش بوده است از مرگ افراد ایرانی در این حملات جلوگیری کند.
برادسکی در حالی این عقیده را درباره رویکرد ایران نسبت به حملات اخیر آمریکا علیه گروه‌های مقاومت در سوریه و عراق مطرح می‌کند که «امیر سعید ایروانی» سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نشست اخیر شورای امنیت با عنوان «تهدید صلح و امنیت بین‌الملل» گفت که اقدام نظامی آمریکا غیرقانونی، غیرموجه، ناقض هنجارها و اصول اساسی حقوق بین‌الملل، منشور ملل متحد به ویژه بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد بوده، و نقض آشکار تمامیت ارضی، حاکمیت و استقلال سیاسی عراق و سوریه است. نماینده ایران در سازمان ملل در بخش دیگری از سخنان خود در نشست شورای امنیت با موضوع بررسی حملات آمریکا به سوریه و عراق گفت: ایران نه حضور نظامی در عراق دارد و نه پایگاه و مستشاران نظامی. در سوریه، مستشاران نظامی ایرانی از آن‌جایی که رسماً توسط دولت سوریه برای مبارزه با تروریسم دعوت شده‌اند، به طور قانونی حضور دارند.
ایروانی همچنین ادعاها مبنی بر این‌که پایگاه‌های ایران در عراق و سوریه مورد حمله قرار گرفته است را تکذیب کرده و گفت که چنین ادعاهایی برای دور کردن توجه از اقدامات تهاجمی آمریکا مطرح می‌شوند. در بخش پایانی یادداشتی که در این مجله منتشر شده، با اشاره به این که بررسی پیشینه پاسخ‌های ایران به حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه اهداف ایرانی نشان‌ نمی‌دهد که رییس جمهور بایدن باید تا این اندازه خویشتن‌داری نشان دهد، با ادعاهایی علیه ایران مطرح شده ایران از سال ۱۹۷۹، برخلاف خصومت ضد آمریکایی خود توانسته است به طور موفقیت‌آمیزی در قبال حملات نظامی آمریکا به خاک خود بازدارندگی ایجاد کند. اما آمریکا تردید و خودداری کرده و درجه‌ تضمین‌نشده‌ای از تمکین و ملاحظه را در قبال ایران به نمایش گذاشته است.