آفتاب یزد – یوسف خاکیان: اول – دو روز پیش دو تیم استقلال و پرسپولیس در ادامه رقابت‌های لیگ برتر فوتبال به مصاف حریفان خود رفتند و برای کسب نتیجه دلخواهشان نود دقیقه دنبال یک توپ دویدند که در نهایت یکی شان به سختی به مقصود رسید و دومی هم به هدفش نرسید. پرسپولیس در […]

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: اول – دو روز پیش دو تیم استقلال و پرسپولیس در ادامه رقابت‌های لیگ برتر فوتبال به مصاف حریفان خود رفتند و برای کسب نتیجه دلخواهشان نود دقیقه دنبال یک توپ دویدند که در نهایت یکی شان به سختی به مقصود رسید و دومی هم به هدفش نرسید. پرسپولیس در تهران مقابل هوادار رفت و با گل مهدی ترابی با نتیجه یک بر صفر تیم محمود فکری را شکست داد و بعد از باخت دو بر یک مقابل تیم قطری الدحیل و قبل از بازی دربی موفق شد یک برد به دست آورد و به جایگاه چهارمی جدول دل خوش کند. تیم استقلال هم در رویارویی با فولاد خوزستان هر چه زد به در بسته خورد و دست آخر هم نتوانست بازی را با برد تمام کند فاصله‌اش را با رقبای دیگرش در صدر جدول زیادتر کند و به یک تساوی صفر بر صفر رضایت داد. حتما فوتبال دوستان گرامی از بازی‌های قبل این دو تیم هم تا حدودی آگاهی دارند و نوشتن مطالب بیشتر در این زمینه
زیاده گویی است.
دوم – طی ماه‌های اخیر بازیهای لیگ قهرمانان باشگاه‌های آسیا پیگیری شد و متاسفانه بجز تیم سپاهان، بقیه تیم‌های ایرانی (پرسپولیس تهران و نساجی مازندران) در مقابل حریفان قدرتمند خود نتایج خوبی کسب نکرده و از دور مسابقات کنار رفتند و سپاهان هم به سختی توانست به دور بعد صعود کند، این بدان معنی است که فوتبال کشورهای دیگر قاره کهن پیشرفت چشمگیری داشته و متاسفانه فوتبال کشور ما نتوانسته مانند باشگاه‌ها و تیم‌های سایر کشورها حرکت رو به جلویی داشته باشد که این امر هم دلایل مختلفی دارد که بنا به دلایلی از بیان کردن آنها معذوریم.
سوم – علیرغم اینکه بیان شد فوتبال در سرزمین ما همانند فوتبال سایر کشورها پیشرفت نکرده، اما همین فوتبال در زمینه داشتن استعدادهای درخشان دست بسیار پری دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت، با اینحال به دلیل همان مسائلی که از بیانشان معذور بودیم تعداد قابل توجهی از همین استعدادها هم به منصه ظهور نمی‌رسند، بدون هیچ جانبداری خاصی باید بگوییم که ایران همانقدری که نفت و گاز دارد، استعدادهای درخشان ورزشی مخصوصا در رشته فوتبال دارد، اما شوربختانه توجهی که به نفت و گاز می‌شود به این استعدادها نمی‌شود، شاید دلیلش این است که نفت به محض اینکه از زمین بیرون می‌آید می‌توان آن را به پول تبدیلش کرد، اما این استعدادها را باید پول برایشان خرج کرد تا به مرحله بهره وری برسند و از آنجایی که ما مردم مصرف کننده‌ای هستیم عادت داریم فقط به لحظه فکر کنیم و از آینده نگری چندان چیزی نمی‌دانیم به همین دلیل است که هیچکس حاضر نمی‌شود به این استعدادهای بالقوه توجه کند و دستشان را بگیرد و برایشان وقت بگذارد که اگر چنین می‌شد ما هر سال باید چندین و چند بازیکن درجه یک مانند مهدی طارمی داشتیم که به تیم‌های معتبر اروپایی می‌رفتند و در آن کشورها بازی می‌کردند، اما‌ای دریغ و درد که چنین نشده و پس از این هم نمی‌شود و نخواهد شد.


چهارم – خاطرتان هست چند وقت پیش یکی از بازیکنان پرسپولیس (محمدحسین کنعانی زادگان) در گفتگویی عنوان کرد که یکی از خودروهایی که به خاطر حضور در جام جهانی قباله وارداتش را گرفته اما هنوز پلاک نشده، به مبلغ صد میلیارد تومان می‌ارزد؟ (یاابوالفضل؛ صد میلیارد تومان؟ من چند سال باید کار کنم تا بتونم همچنین پولی رو پس انداز کنم؟) دیدید وقتی این رقم نجومی از دهان این بازیکن خارج می‌شد چه لبخند دلبرانه‌ای روی لبش نقش بسته بود؟ (قربون اون ریشاش برم، اِنقدر پسر خوبیه، چرا بهش حسودی می‌کنید؟ تا چشاتون درآد، نوش جونش، نوش جون همشون، باید هم بهشون از این ماشینا بدن، چرا که نه؟ «ولزا بردن خب» (جمله داخل گیومه را با لهجه اصفهانی بخوانید) حالا شیش تا گل هم از انگلیس خوردن، خب بخورن، به آمریکا هم باختن، اشکالی نداره، مهم اینه که اخلاق رو نباختیم، اصلا به این فوتبالیستا باید قباله هجده چرخ هزار میلیاردی بدن، ماشین صد میلیاردی که چیزی نیست…) از زمانی که این بازیکن آن سخن را در مقابل دوربین گفت مدتی می‌گذرد، ما هم مثل شما منتظر بودیم که این عزیز و بقیه بازیکنان تیم ملی فوتبال خودروهای پلاک شده خودشان را تحویل بگیرند و سوار شوند و در خیابانهای شهر دوردور کنند و پز ماشین فوق میلیاردی شان را به ما فقیر بیچاره‌های پراید سوار بدهند، اما…
پنجم – گفت: «اما چی؟» گفتم: «چی اما چی؟» گفت: «پَرتیا، داشتی با سخنان فوتبالیت مستفیضمون می‌کردی، ادامه شو بگو خب.» گفتم: «آهان…» اما روز جمعه ۱۸ آذر (همین دو روز پیش) سردار هادیان فر رئیس پلیس راهور ناجا در سخنانی اعلام کرد که خودروهای واردشده توسط بازیکنان تیم ملی پلاک نخواهد شد. او در این خصوص گفت: «تا مصوبه صریح دولت را نبینیم، اجازه پلاک شدن خودروهای وارداتی توسط بازیکنان تیم ملی فوتبال را نمی‌دهیم. خودروهای لوکس و آمریکایی که عامل تفاخر است را پلاک نمی‌کنیم. بعضی از این خودروها مشکلات گمرکی دارند ولی باید بگویم تا الان هیچکدام از آنها پلاک نشده است.» گفت: «واقعا میگی؟ پلاک نمیشه یعنی بهشون نمیدن؟‌ای بابا…» گفتم: «آره، چت شد یه دفه، چرا ناراحت شدی؟ نکنه تو هم خودرو وارد کرده بودی؟» گفت: «من؟ پولم کجا بود خودرو وارد کنم، پول ندارم هزینه قبض تلفن رو بدم الان دو بار تا حالا اخطار پرداخت فوری دادن، داری به من قرض بدی؟ زودی پَسِت میدم…»
ششم – خیال نکنید ماجرای این فوتبالیست‌ها که در زمین فوتبال به زور یک شوت درست و حسابی می‌زنند به همین واردات خودروهای لاکچری خلاصه می‌شودها، نه جانکم، به همین جا خلاصه نمی‌شود، درست است که بعضی هایشان شاید ماه‌ها هیچ دریافتی نداشته باشند اما میزان حقوق هایشان برای قراردادهایی که می‌بندند کاملا معلوم است، راوی می‌گفت: «میلیاردی پول می‌گیرند آقا، کجای کاری؟ مثل ما که نیستن واسه دو زار ده شاهی صبح خروس خون تا بوق سگ از اینور بِدُوَن اونور از اونور بِدُوَن اینور. الان همین بازیکن خارجی پرسپولیس «گِوِلِسیانی» که تو بازی با الدحیل هم پنالتی رو خراب کرد هم باعث شد که گل دوم رو از تیم قطری بخوریم، درست فردای باخت پرسپولیس به الدحیل برگشته به باشگاه «نوتیس(چیزی شبیه هشدار)» داده که یالا پول منو بدید، می‌خوام برم خرید، یکی هم نبوده بهش بگه بذار این گَندی که زدی رفع و رجوع بشه بعد بیا ادعای ارث و میراث کن، یه کاره پنالتی رو زده به تیردروازه دو قورت و نیمش هم باقیه واس من.»
هفتم – می‌دانید یکی از فانتزی‌های زندگی من چیست؟ اینکه‌ای کاش من در گذشته زندگی می‌کردم، آخ که چه لذتی می‌بردند قدیمی ها، حداقل از فوتبال خیلی لذت می‌بردند، پنجاه سال پیش را می‌گویم، همان زمان که فوتبالیست‌هایی مانند علی پروین، ناصر حجازی، حسین کلانی، حسن روشن، بهتاش فریبا، منصور پورحیدری، غلامحسین مظلومی، محمد پنجعلی، وحید قلیچ، صفر ایرانپاک، همایون بهزادی، عبدالعلی چنگیز، بیوک وطنخواه، محمود خردبین، جعفر کاشان، کارو حق وردیان،علی جباری،
ایرج دانایی فرد و… در زمین‌های خاکی و چمن بدون هیچ تبلیغاتی در دور زمین بازی می‌کردند، با جان و دل بازی می‌کردند، آنها فقط بازی می‌کردند و بازی می‌کردند و بازی می‌کردند، اولین اولویت‌شان فوتبال بازی کردن بود، بعضی‌هایشان صبح تا بعداز ظهر در جایی کار می‌کردند و عصر از سرِ کار به سر زمین می‌آمدند و تمرین می‌کردند و مسابقه می‌دادند، بعضی هایشان صبح درس می‌خواندند و پس از پایان درس به ورزشگاه می‌آمدند و بازی می‌کردند، اولویت اول و آخر آنها پیراهن تیمی بود که در آن فوتبال را شروع کرده بودند، آنها به توپ و بازی و برد و گل زدن و گل نخوردن بیش از درآمدهای کلان و نجومی می‌اندیشیدند،
برخی شان حتی به صورت رایگان برای تیم‌های مورد علاقه خودشان بازی می‌کردند، بدون اینکه ریالی دریافت کنند، الحق والانصاف
هم بازی تک تکشان بی‌نظیر بود، آن زمانها نه ماشین‌های صد میلیاردی بود و نه لژیونر شدن در تیم‌های مطرح اروپایی، قدیمی‌ها به یکی از این بازیکنان لقب پاطلایی داده بودند، به او می‌گفتند: «سلطان، سلطان علی پروین» حالا هم می‌گویند، آن زمان ترانه‌ای به نام «پرسپولیس» اجرا شد که می‌گفت: «پروین پاطلایی/تو هر میدونی خسته/تو جاده زندگی/پروین پاهاش شکسته» با احترام کامل به سلطان علی پروین و فشردن دست این پیشکسوت فوتبال می‌خواهم بگویم علی پروین که جای خود، اما واقعا تمام بازیکنانی که در آن دورانها بازی می‌کردند و برای پول و شهرت و به خارج رفتن فوتبال بازی نمی‌کردند و به پیراهن تیم هایشان تعصب داشتند «پا طلایی» بودند، همه آن بازیکنان شایستگی و لیاقت حضور در بهترین تیم‌های اروپایی و داشتن یک زندگی خیلی خوب را داشتند، اما آنها دنبال این مسائل نبودند، پول برایشان در زندگی مهم بود، اما همه چیز زندگی شان نبود، نمونه شان مرحوم منصور پورحیدری به عنوان اسطوره باشگاه استقلال و سلطان علی پروین به عنوان اسطوره باشگاه پرسپولیس، این دو در تمام طول مدتی که دوران فوتبالشان را سپری می‌کردند بجز این دو تیم، نه به تیم دیگری رفتند و نه حتی فکر رفتن به تیم دیگری به ذهنشان خطور کرد، این در حالیست که امروزه روز وضعیت فوتبال و فوتبالیست‌ها را در سرزمینمان می‌بینیم و از شرایطشان اطلاع داریم، بجز عده معدودی، متاسفانه بقیه بازیکنان فقط و فقط دنبال پول هستند و اینکه کجا پول بیشتری می‌دهند تا بروند به آن تیم و با آنها قرارداد ببندند، طرف بازیکن آکادمی فلان باشگاه بوده، از بچگی چشمش را در آن باشگاه باز کرده اما تا آخر فصل می‌شود، تا یک پیشنهادی چرب و چیل از یک باشگاه دیگر به دستش می‌رسد، وهم برش می‌دارد که برای خودش کسی شده، گوشی همراهش را خاموش می‌کند تا از باشگاه فعلی‌اش با او برای تمدید قرارداد تماس نگیرند، متاسفانه این وضعیت فوتبال مملکت ماست، خب اینجا ایران است دیگر، انتظاری جز این
نمی‌توان داشت.