یکی از دلنگرانی‌های جدی که هر ایرانی وطن‌پرستی باید داشته باشد به نظرم بحث توسعه کشور است.البته طبیعتا مسئولان کشور در ادوار مختلف چنین دلمشغولی‌هایی داشته‌اند و اتفاقا بنای طراحی سند توسعه کشور و ترسیم خطوط و مسیر آینده برای پیشرفت همین مسئله بوده است.اما در عین حال همواره ناظران این بحث را مطرح کرده‌اند […]

یکی از دلنگرانی‌های جدی که هر ایرانی وطن‌پرستی باید داشته باشد به نظرم بحث توسعه کشور است.البته طبیعتا مسئولان کشور در ادوار مختلف چنین دلمشغولی‌هایی داشته‌اند و اتفاقا بنای طراحی سند توسعه کشور و ترسیم خطوط و مسیر آینده برای پیشرفت همین مسئله بوده است.اما در عین حال همواره ناظران این بحث را مطرح کرده‌اند که این سند و امثال آن چندان با عالم واقع همخوانی ندارد و عددهایی که در آن به ثبت رسیده با توجه به وضعیت و شاخص‌های موجود حتما دست نیافتنی خواهد بود.البته باید اینجا یک نکته را لحاظ کرد و آن اینکه در کشورهای دیگر هم چنین برنامه‌هایی قطعا صد در صد محقق نمی‌شود بنا به دلایل مختلف درصدی از این اسناد به مرحله اجرا نمی‌رسد.اما اینکه بنا به گفته رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس فقط ۳۰ درصد این اسناد محقق شده آمار جالبی نمی‌تواند باشد.
هرچند ما باز هم یک فرق اساسی با کشورهای توسعه یافته در این زمینه داریم.یعنی منهای آن که آنان اعدادی را داخل سند‌های توسعه می‌آورند که قابل تحقق باشد در صورت عدم رسیدن به آن اعداد رمزگشایی و کارشناسی کرده تا مشکل و موانع روشن و رفع شوند.نه اینکه اینجا چنین نیست ولی این روند در کشورمان آنچنان کارگشا و موثر نیست.
شاید گفته شود این وجیزه خارج از انصاف است ولی باید گفت ما خروجی‌ها را می‌بینیم و می‌نویسیم.قطعا بنده در جایگاهی نیستم که در جلسات مسئولان در این زمینه حضور
داشته باشم ولی وقتی نتایج را می‌بینم و ازآن‌سو با کشورهای دیگر مقایسه می‌کنم درمی یابم که سند‌های نوشته شده و عدم تحقق آن‌ها دچار اشکالاتی است.
به قول یکی از همکاران، ذهن ایرانی ذهن قیاس‌گر است.یعنی برای اینکه مسائل را خوب متوجه شود دست به قیاس می‌زند.البته ایرانی‌ها ضمن آنکه ذهن قیاس گری دارند منصف هم هستند.یعنی وضعیت اسناد توسعه کشور و میزان تحقق آن را با کشور ژاپن مقایسه نمی‌کنند بلکه می‌روند سراغ همین عربستان سعودی.کشوری که مثل ما نفتی است و امورات‌اش با فروش نفت می‌گذرد.
در این کشور از سندی گفته می‌شود به نام سند ۲۰۳۰٫اکنون تمام هم و غم مسئولان سعودی رسیدن به شاخص‌هایی است که در این سند ذکر شده است.کدام توسعه؟

برای مثال در حوزه سیاست خارجی در تلاش هستند از تنش‌ها بکاهند زیرا متوجه شده‌اند در سایه تنش‌ها نمی‌توان به توسعه اقتصادی رسید. شخص محمد بن سلمان دارای رویاهای بلند پروازانه‌ای است و سعی می‌کند با کشور امارات متحده عربی، رقابت کند. در حال حاضر امارات دارای بالاترین شاخص رشد اقتصادی بعد از قطر است و عربستان جایگاهی پس از امارات و همچنین در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در جایگاه دوم قرار دارد. به نظر می‌رسد برنامه‌ریزی عربستان این است که در آینده به یک کشوری مانند امارات و فراتر از امارات تبدیل شود. طرح ۲۰۳۰ محمد بن سلمان قصد دارد عربستان را به کشوری روزآمد با اقتصادی شکوفا و با امنیت و رفاه بالا با استفاده از فناوری‌های روز تبدیل کند؛ طوری که به کشوری در تراز کشورهای غربی تبدیل شود و این موضوع در اجرای این طرح کاملا مشهود است.ضمن آنکه به نظر می‌رسد علیرغم اینکه توسعه عربستان یک توسعه نامتقارن است ولی در این مسیر قرار گرفته است زیرا شواهد و قرائن چنین می‌گوید.
اما سوال پایانی:آیا جایز است عربستان و ایران را در زمینه توسعه مقایسه کنیم؟ عربستان درآمد بسیار بالایی از طریق فروش نفت دارد. طبق گزارش‌های موجود، سعودی سالانه ۳۰۰ میلیارد دلار نفت صادر می‌کند. این رقم، بودجۀ کلانی است که برای عربستان امکان سرمایه‌گذاری در زمینه توسعه عمرانی را فراهم می‌آورد؛ در صورتی که ایران به لحاظ اقتصادی در وضعیت محاصره است و درآمد ایران به لحاظ فروش نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی محدود است، بنابراین عربستان سعودی از نظر درآمد‌های نفتی و ارزی در مرحله بسیار پیشرفته‌ای نسبت به ایران قرار دارد.همین یک قلم سبب شده ایران نتواند به اسنادی که نوشته نزدیک شود.نتیجه‌گیری آنکه باید نگران باشیم.فاصله‌گیری ایران از سایر کشورهای همسایه و رقیب در بجث‌های توسعه‌ای موضوع بسیار
با اهمیتی است.