بررسی‌ها نشان می‌دهد حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان در چند سال گذشته، به یک سوم نزول پیدا کرده است. برخی کارشناسان معتقدند این روند ممکن است که در سال ۱۴۰۳ هم ادامه داشته باشد.به گزارش عصر ایران حسن لطفی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در مورد این موضوع گفت: زحمتکش‌ترین قشر در کشور، جامعه کارگری […]

بررسی‌ها نشان می‌دهد حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان در چند سال گذشته، به یک سوم نزول پیدا کرده است. برخی کارشناسان معتقدند این روند ممکن است که در سال ۱۴۰۳ هم ادامه داشته باشد.به گزارش عصر ایران حسن لطفی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در مورد این موضوع گفت: زحمتکش‌ترین قشر در کشور، جامعه کارگری است و چرخ اقتصاد کشور دست آنهاست ولی متاسفانه جوری که باید در سطح کشور دیده شوند با آن‌ها برخورد نمی‌شود. تولیدکنندگان یا همان کارفرمایان به جای اینکه هزینه‌های تولید را از جاهای دیگر کم کنند، از دستمزد کارگران کم می‌کنند. یعنی آن‌ها باید مواد اولیه و هزینه‌های تولید در سایر قسمت‌ها را کاهش دهند تا کالا به صرفه‌تر شود نه اینکه بخواهند از حق کارگر بزنند. وی گفت:اصلا باید پرسید متولی کارگران در این مملکت کیست؟ آیا سازمان تامین اجتماعی را کارگران تشکیل داده‌اند یا نه؟ حال، چند نفر از کارگران عضو هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی یا شرکت‌های زیرمجموعه آن هستند؟ چند نفر از آن‌ها یا بچه‌هایشان در این سیستم پر پول مدیرعامل شدند؟ چند نفر از آنها در بانک رفاه کارگران جزو افراد تصمیم‌گیر هستند؟ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اظهار کرد: کارگران صندوقی دارند که تضمین‌کننده آینده آن‌هاست و بانکی دارند که باید به این‌ها تسهیلات بدهد، ولی خود کارگران هیچ نقشی در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بانک و سازمان و صندوق‌های خودشان ندارند. کارگران یکی از ارکان اصلی تولید کشور هستند، ولی باز هم هیچ جایی در مباحث تصمیم‌گیری کشور ندارند و به عنوان ابزار کار دیده می‌شوند. عجیب است که وقتی پای حقوق و دستمزد به میان می‌آید کسی نیست که مایحتاج کارگر را درنظر بگیرد که آیا مسکن دارند یا خیر یا مثلاً بیمه آن‌ها پرداخت می‌شود یا نه؟ آیا سازمان بیمه تامین اجتماعی حاضر است مسائل کارگران را شفاف‌سازی کند و هر سال اعلام کند که مثلاً فلان مقدار بیمه پرداخت شده است؟لطفی ادامه داد: در تعیین دستمزد کارگران چه کسانی باید دخیل باشند؟ مثلثی داریم که یک طرف کارفرما یا تولیدکننده است و یک طرف دولت و یک طرف کارگر است. کارگر چه نقشی در این مثلث تصمیم‌گیری دارد؟ آیا واقعاً زندگی و درآمد یک کارگر ارزیابی می‌شود که ببینیم چقدر با تورم همخوانی دارد یا نه؟ دولت در این مثلث، بیشتر به سمت افزایش تولید و کارفرما است. در این میان، عامل اصلی تولید کارگر است، ولی او را درنظر نمی‌گیرند. روز به روز شرکت‌ها با کمبود کارگر مواجه می‌شوند. برای کارگری که هفت میلیون تومان حقوق می‌گیرد و یک میلیون تومان پول سرویس و حداقل چهار میلیون تومان اجاره خانه می‌دهد، چه می‌ماند؟