آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: امنیت هر کشوری منحصراً به داخل مرزهای آن کشور، منوط و محدود نمیشود. در یک معنای عام، «مرز»، تنها و تنها چارچوبهای جغرافیایی یک کشور را مشخص میکند که بعضاً اختلافات مرزی همان را نیز با چالشهای بسیار جدی مواجه میکند. در چند روز اخیر، واکنشهای نظامی ایران و پاکستان، […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: امنیت هر کشوری منحصراً به داخل مرزهای آن کشور، منوط و محدود نمیشود. در یک معنای عام، «مرز»، تنها و تنها چارچوبهای جغرافیایی یک کشور را مشخص میکند که بعضاً اختلافات مرزی همان را نیز با چالشهای بسیار جدی مواجه میکند. در چند روز اخیر، واکنشهای نظامی ایران و پاکستان، موضع گیریهای سیاسی مقامات عراق و دخالت کشورهایی که کیلومترها از منطقه دور اما اصلیترین عامل ناامنی منطقه هستند نیز برای رسیدن به اهدافی که سالیانی دراز آن را دنبال میکردهاند به صحنه ی تنشهای کم و بیش مهم اضافه شد تا در کنار بحران غزه، حملات انگلیسی ـ آمریکایی به حوثیهای یمن، حملات مکرر اسرائیل به سوریه و لبنان، خاورمیانه به یک بشکه ی باروت ِ آماده ی انفجار تبدیل
شود.
اگر به تحولات خاورمیانه از زاویه ی تأمین امنیت و منافع ملی کشورها بنگریم، اکثر کشورهای منطقه(کم و یا زیاد)، دچار یک چالش مشترک هستند و آن «تروریست»هایی که بیرون مرزها، آموزش میبینند، تجهیز میشوند، طراحیهای عملیاتی میکنند و در نهایت داخل مرزها دست به اقداماتی میزنند که بیشباهت به یک جنگ تمام عیار نیست.
منهای تحلیلها و نگاه کشورها به مقوله ی امنیت که خود سرفصلی جداگانه دارد، ترکیه، عراق، ایران، افغانستان، پاکستان و اغلب کشورهای غرب آسیا(لبنان، سوریه، فلسطین، اردن و مصر) همواره تحت تأثیر مستقیم و
غیر مستقیم گروههای شبه نظامی وابسته به قدرتهای بزرگ، لطمات سنگینی را متحمل شده اند؛ اوضاع چندین ساله ی سوریه، چالشهای دولت مرکزی در عراق با اقلیم کردستان، جدال تاریخی ترکیه و کردها، درگیری چندین دههای اعراب و اسرائیل، حملات تروریستی در ایران حداقل طی ۵ سال اخیر، چند پاره شدن افغانستان تحت کنترل طالبان، تنشهای امنیتی، قومی و مذهبی در غرب و شمال پاکستان خود گواهی محکم است که مجموعه کشورهای خاورمیانه و نزدیک به خاورمیانه، طی سالیانی دراز، همواره درگیر با تروریسم
بوده اند.
به ریشه ی جنگهای داخلی در سوریه، کودتا و عملیات تروریستی در ترکیه، حضور گروههای جدایی طلب در اقلیم کردستان و نیز پاکستان، داعش خراسان در افغانستان و باقیمانده ی داعش در عراق اگر عمیق بنگریم در نهایت همه این شاخ و برگها به یک پیکره ی واحد و یک ریشه میرسند؛ پیدایش داعش یا به تعبیری دقیق تر، به وجود آورده شدن داعش توسط آمریکای اوباما که آن را «هیلاری کلینتون»، وزیر امورخارجه وقت ایالات متحده، آن را با صدای بلند در کتاب خود(انتخاب سخت) بیان کرد و ترامپ از آن به عنوان یک لکه ی سیاه در کارنامه ی آمریکا به خصوص آمریکای اوباما و دموکراتها
یاد کرد.
حضور تروریستها و گروههای جدایی طلب در برخی کشورها به قدری تأثیرگذار شده است که عملاً نمیتوان برخی کشورها را علی رغم مستقل بودن، کشوری یکپارچه و تحت امر و مدیریت حکومت مرکزی به شمار آورد خاصه آن که، تروریستهای امروزی گاه به مثابه ی یک ارتش، از آن چنان امکانات و ادواتی برخوردار هستند که گویی درون برخی کشورها برای خود حکومتی مستقل و خودمختار تشکیل داده اند.
ورای سیاستهایی که این گروههای تروریستی را مدیریت و حمایت میکند، وضعیت جغرافیایی کشورهای منطقه که یا کوهستانی و صعب العبور است و یا بیابانی و غیر قابل کنترل نیز به عنوان عامل تشدید کننده، غلبه بر برخی گروههای تروریستی را به قدری سخت کرده که اگر بگوییم ناممکن، بیاحتیاطی نکرده ایم.
مجموعه ی این مسائل و عوامل در موقعیت فعلی که تنشهای دیپلماتیک منطقهای را دامن زده و ما آن را «خزان زودگذر» نامیدیم، باید کشورهای را به فکر فرو برد تا در انگارههای امنیتی خود تجدید نظر اساسی کنند.
حملات ترکیه به شمال عراق و سوریه نمیتواند الی الابد ادامه پیدا کند، نگرانی ایران از تروریستهایی که بیرون مرزها تجهیز میشوند دست به عملیات میزنند بالاخره در یک جایی باید به نقطه ی پایانی برسد، پاکستان تا همیشه نمیتواند درگیر با مباحث امنیتی که قومی، فرهنگی، مذهبی است باقی بماند، عراق برای توسعه و رسیدن به آرامش باید تکلیف خود با اقلیم را تا اندازهای روشن کند که یارای پاسخگویی به دغدغه ی همسایگان خود را داشته باشد، طالبان افغانستان هم نمیتواند با تکذیب همیشگی عدم وجود داعش و دیگر گروههای تروریستی در خاک خود، چشم بر واقعیتها ببندد و نیز ایران، که خود قربانی بزرگ تروریستها است باید برای مرزهای خود، رفت و آمدها و سیاستهای مهاجرتی فکری اساسی بردارد.
حالا که برخی دیوارها برداشته شده و مقامات کشورها علیه یکدیگر، مگوترین حرفها را بر زبان راندهاند نوبت آن رسیده که به یک هدف واحد بیندیشند:«پاکسازی مرزها در سایه ی تعامل و دیپلماسی» با یک دستورالعمل مشخص؛«خانه امن تروریستها باید نابود شود، در هر نقطهای و در هر کشوری!».
پاکسازی مرزها ضروری است اما به دور از هیاهو، بازگردانیدن امنیت به مرزها یک باید لایتغیر است اما نه با واکنشهای نظامی، تعیین تکلیف اختلافات مرزی یک مهم فراموش شده است اما زیر سایه ی تعامل، پیمان نامههای امنیتی با بازنگری در قوانین ترددهای مرزی حتماً باید انجام شود و… اما همه ی اینها باید در نشستهای چندجانبه و در محیطی آرام انجام گیرد، جز این اگر باشد، لطمه خوردنها ادامه پیدا خواهد کرد، تلخیها و کدورتها عمیقتر خواهد شد و ترمیم جراحت ها، روز به روز سخت تر.
و اما علی اف و آذربایجان…
مشکلات منطقه، نه مختص امروز است و نه اندک، در این میان حضور اسرائیل در برخی کشورها(با احترام به استقلال و تمامیت ارضی هر کشوری برای تصمیمی که در روابط خود با دیگر کشورها میگیرد) خود به یک عامل بزرگ نگرانی، حداقل برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است چه، اسرائیل یک دشمن قسم خورده و جری شده است که میکوشد شکستها و ناکامیهای خود را با برون فکنی، پرده پوشی کند. نگاه به اظهارات عالیترین مقامات رژیم صهیونیستی خود گواهی است محکم که اگرچه روابط کشورها با دیگر ملل و دولتهای جهان به خودشان مربوط است اما این به خودشان مربوط است تنها تا جایی کارکرد دارد که امنیت و ثبات همسایگان به خطر نیفتد. آذربایجان در مسیری که میپیماید حتماً در آینده، هم خود به بن بست خواهد رسید و هم برای همسایگان دردسرآفرینی خواهد کرد پس به عقل و درایت نزدیکتر آن است که در برخی سیاستها ی منطقهای خود تجدید نظر کند تا در آینده شاهد برخی اتفاقات
تلخ نباشیم.
خاورمیانه؛ یکپارچهای تکه تکه شده!
مجموعه کشورهایی که خاورمیانه را تشکیل میدهند و چند کشور دیگر، عمدتاً ریشههای تاریخی، فرهنگی، قومی، نژادی و مذهبی دارند که عبور و چشم پوشی از آن تقریباً و شاید تحقیقاً غیر ممکن است. در این میان، اشتراکات کشورهایی نظیر ایران، افغانستان، پاکستان، عراق و جتی جمهوری آذربایجان به قدری زیاد است که گاه وجود هر گونه اختلافی در میان این کشورها را باور ناپذیر میکند. در چالش امنیتی اخیر بر مقامات این کشورها به خوبی معلوم شد نگرانیها بیشتر از آن که رنگ و بوی سیاسی ـ امنیتی داشته باشد ریشه در فرهنگ و تاریخ داشت چه، مردمان این سرزمینها از اتفاقات به وجود آمده بیش از آن که نگران باشند ابراز ناخرسندی کردند چون در نهان خود نتوانسته و نمیتوانند علائق و اشتراکات یکسان را تحلیل کنند. خلاصه این که؛ مبارزه با تروریسم نه مرز میشناسد، نه دولت و نه زبان و نژاد و تاریخ اما، در این مبارزه باید مواظب باشیم برای جراحی و بیرون آوردن تومور بدخیم تروریسم، به عضوهای سالم لطمه وارد نکنیم که این جراحی حتی اگر موفقیت آمیز نیز باشد نتیجهای دردناک به دنبال
خواهد داشت!
Friday, 26 April , 2024