آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: دوشنبه، ۲۳ بهمن، حوالی نیمه شب، «حسن نجفی سولاری» به نمایندگی از صدا و سیما و «منصور مظفری»، به نمایندگی از روزنامه ی آفتاب یزد و نه به عنوان مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد که بارها از صدا و سیما، رویکردهای صدا و سیما و ایضاً افزایش بودجه صدا و سیما […]

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: دوشنبه، ۲۳ بهمن، حوالی نیمه شب، «حسن نجفی سولاری» به نمایندگی از صدا و سیما و «منصور مظفری»، به نمایندگی از روزنامه ی آفتاب یزد و نه به عنوان مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد که بارها از صدا و سیما، رویکردهای صدا و سیما و ایضاً افزایش بودجه صدا و سیما انتقاد کرده بود رو در روی یکدیگر نشستند تا به اصطلاح«صفر تا صد بودجه صدا و سیما» را به چالش بکشند. در این باره چند یادداشت کوتاه در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده، کلیپی تقریباً یک دقیقه ای از این مناظره نیز در شبکه های اجتماعی و خبرگزاری ها منتشر شده است اما در این یادداشت می خواهیم متن و حاشیه ی این به اصطلاح مناظره ی نسبتاً جنجالی را در هفت بخش بررسی کنیم:

نکته ی اول: مناظره در دوشنبه شبی که نود و عادل فردوسی پور را تداعی کرد!
دوشنبه شب ها، حوالی نیمه شب برای سالیانی متمادی، همه را میخکوب تلویزیون می کرد تا « نود و عادل فردوسی پور» را به تماشا بنشینند حتی کسانی که اساساً فوتبالی نبودند، نتایج فوتبال برای شان اهمیتی نداشت، قرمز و آبی نبودند اما ذات و درونمایه ی این برنامه به گونه ای عجیب جذاب و سرگرم کننده بود. برگزاری مناظره در چنین شب و چنین زمانی ناخودآگاه ذهن را معطوف به نود و عادل فردوسی پور می کند در نهایت نیز جنجالی ترین بخش این مناظره، نام بردن از عادل فردوسی پور
{توسط میهمان برنامه(منصور مظفری) شد که به طرز عجیبی مجری برنامه را عصبانی کرد!
در این باره به همین یادآوری بسنده می کنیم که؛ جای بسی نگرانی است که
نام بردن از «عادل فردوسی پور» روی آنتن زنده، مجری برنامه ی مناظره را تا این حد عصبانی کند تا جایی که نه جانب انصاف را رعایت کند و نه شأن دو میهمان برنامه و نه حتی احترام گذاشتن به مخاطبان برنامه ی مورد نظر که احساس می شود مجری این برنامه(سیداحمدموسوی)، چندین و چند عذرخواهی به؛ منصور مظفری، حسن نجفی سولاری، صدا و سیما و مخاطبان این برنامه بدهکار شده باشد!

نکته دوم: مناظره ای که مناظره نبود!
در تعریف مناظره می نویسند:«مناظره یا مناظره‌کردن، روش رسمیِ استدلالِ تعاملی و نمایش‌یافتنی است. نام علمی که در آن قوانین مباحثه مندرج است. مناظره در لغت به معنی با هم نظر کردن، فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی است. در واقع به مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی مناظره گویند. مناظره استفاده از فنون جدل بر پایه ی مقدمات مشهور مناظراتی است که معمولاً با استفاده از ابزار سؤال و جواب ایجاد می‌شود و سائل یا مجیب هر یک در موقعیت مورد نظر خود باید با احکام مناظراتی از تنگنای جدل خارج شوند.»
میهمان برنامه از روی هوش رسانه ای یا چیره دستی در مناظره در همان ابتدا صراحتاً اعلام کرد:«با افزایش بودجه صدا و سیما هیچ مخالفتی نداریم و بر عکس می گوییم بودجه ی صدا و سیما و رسانه ها باید چندین و چند برابر شود اما…» به خودی خود منصور مظفری تلاش کرد تا یک مناظره ی تقابلی را به یک بحث تعاملی تبدیل کند اما میزبان و مجری اساساً متوجه این بخش ماجرا نشدند.
از دیگر زوایا نیز اگر به این مناظره بنگریم این مناظره هم از نظر شکلی، هم از نظر محتوا و هم از نظر اجرا هیچ شباهتی با دیگر مناظره ها و اساساً مناظره نداشت زیرا؛
ـ مناظره در باره ی صدا و سیما، به میزبانی صدا و سیما، در زمین صدا و سیما و با مجری و کارشناسی که بی طرف نبودند برگزار شد یعنی میهمان برنامه اساساً با چندین عامل باید دست و پنجه نرم می کرد
اما میزبان به قدری ساده انگارانه به این برنامه و محتوای آن نگریسته بود که هم از یک مجری کاربلد استفاده نکرده بود و هم در انتخاب کارشناس، ناخواسته از کارشناسی استفاده کرده بود که نمی دانست بودجه صدا و سیما با رفاهیات کارکنان صدا و سیما تفاوت دارد!

نکته سوم: صفر تا صد بودجه یا رفاهیات کارکنان صدا و سیما؟!
از عنوان برنامه چنین برمی آمد که مثلاً کارشناس برنامه باید با عدد و رقم ثابت کند بودجه تعلق گرفته به سازمان صدا و سیما در چه مسیرهای خرج می شود در عین حال تمامی منابع درآمدی صدا و سیما نیز فهرست می شد از جمله درآمد ها از محل آگهی های تجاری و در نهایت به این نتیجه
می رسید که مثلا فلان عدد اگر به صدا و سیما تعلق بگیرد می تواند در برنامه سازی، جذب مخاطب و… بهتر عمل کند یا به دولت این انتقاد را وارد بداند که با بودجه ی مورد نظر، عملاً صدا و سیما
دچار فلان میزان کسری بودجه خواهد شد که مجبور است آنتن بیشتری در اختیار آگهی ها قرار دهد و همین مسئله روی جذب مخاطب تأثیر منفی خواهد گذاشت یا از میزان ساخت برنامه ها، سریال ها و مستندهای مورد علاقه ی مخاطبان باید بکاهد اما کارشناس مورد نظر که از سوی صدا و سیما در برابر میهمان برنامه نشانیده شده بود، دچار چند خطای فاحش شد:
ـ الف: اساساً کارشناس محترم بودجه صدا و سیما را با رفاهیات کارمندان صدا و سیما، از بیخ و بن اشتباه گرفت.
ـ ب: کارشناس برنامه بیشترین زمان خود را صرف انتقاد از مدیریت پیش از انقلاب و حاکم بر صدا و سیما کرد در حالی که نیازی نبود موضوع برنامه نیز نبود.
ـ ج: خودِ کارشناس برنامه هم می دانست بین دفاع از بودجه ی سازمان صدا و سیما و عملکرد صدا و سیما تفاوت هایی وجود دارد اما نمی دانست اگر از بودجه و ساختار بودجه دفاع کرده بود بهتر بود تا به گفته های میهمان بپردازد.
ـ د: کارشناس برنامه بارها دچار عصبانیت، بهم ریختگی و تکرار در تکرار گفته ها شد، بارها خودش را منتقد صدا و سیما معرفی کرد، بارها عنوان کرد نیامده از صدا و سیما دفاع کند، بارها گفت: اگر به انتقاد کردن است من هم بلدم انتقاد کنم و… در فن مناظره به این رفتار می گویند مقهور طرف مقابل شدن و تلاش برای بهم ریختن صحنه ی مناظره که در این یکی نیز ناموفق بود. آن لیوان آبی که در انتهای برنامه ـ تا ته ـ سرکشید میزان مقهور شدگی و عصبانیت او را به خوبی نشان داد!

نکته چهارم: خونسردی میهمان و عصبانیت میزبان
منصور مظفری به عنوان میهمان به اصطلاح مناظره ی بودجه ای در صدا و سیما، خونسرد و آرام بود، مقهور آن سوی میز نشد، از همان ابتدا موضع خود را صریح و شفاف اعلام کرد، هرجا باید مداخله ی کلامی می کرد پا پس نکشید، کلامش اگر قطع شد جمله اش پریشان نشد و در نهایت می دانست چه می خواهد و می دانست مطالبه اش را چگونه مطرح و دنبال کند.
شاید برخی تصور کنند منصور مظفری از عمد نامی از عادل فردوسی پور به میان آورده تا به زعم مجری برنامه دیده شود یا کاری کند مناظره جنجالی شود اما نگارنده ی متن حاضر به عنوان بیننده متوجه شدم میهمان محترم برنامه صرفاً برای نشان دادن برخی خطوط فکری حاکم بر صدا و سیما و اثبات این مسئله که برخی صدا و سیما را با باشگاه سیاسی اشتباه گرفته اند صرفاً یکی از صدها مصادیقی را بیان کرد که بارها بیان شده بود.
از این موضوع مهم تر، میهمان در این مناظره ابداً وارد حاشیه نشد، به گوشه و کنایه زدن های مجری برنامه هیچ توجهی نشان نداد و در یک مسیر کاملاً مشخص شده، سؤال یا مطالبه ی خود را دنبال کرد تا در نهایت اثبات کند حتی خود صدا و سیما هم نمی تواند از افزایش بودجه ای که شامل حالش شده، دفاع کند و چون متوجه شد خودش به زیرکی هرچه تمام تر از صدا وسیمایی دفاع کرد که مردم خواهان آن هستند و نه صدا و سیمایی که حتی یک ریال افزایش بودجه ی آن را مردم نمی پذیرند و عصبانی می شوند. کوتاه سخن این که؛ «میهمان» بهتر از «میزبان» از جایگاه «صدا و سیما» دفاع کرد!
نکته پنجم: مناظره ی به این مهمی را چرا زنده پخش کردند؟!
دوباره مرور کنیم؛ مناظره ای برگزار شد با حضور دو میهمان و یک مجری با موضوع از صفر تا صد بودجه صدا و سیما. میزبان صدا و سیما بود و میهمان یک چهره ی شناخته شده رسانه ای. همین میهمان در سرمقاله ای در آفتاب یزد، محترمانه به صدا و سیما یادآور شده بود:«سکوت اهالی صدا و سیما درباره ی بودجه ی صدا و سیما زیبا نیست»
کارشناس برنامه که به طور طبیعی مدافع صدا و سیما بود، بارها عنوان کرد آمده تا با اعداد و ارقام و به صورت کاملاً علمی از بودجه صدا و سیما دفاع کند ولی در نهایت یک سطر گفت و آن این که: بودجه ۱۴۰۳ بر اساس برنامه توسعه هفتم خیلی بیشتر باید افزایش پیدا می کرده است و…» و متأسفانه کارشناس برنامه هنوز نمی داند
برنامه هفتم تا به تأیید نهایی شورای محترم نگهبان نرسد نمی تواند موضوعیت داشته باشد و ارقام بودجه ی ۱۴۰۳ را منطبق با آن کم و زیاد کنند مضافاً این که بودجه ی ۱۴۰۳ در دو بخش به مجلس داده شده و هنوز بخش نخست آن
تأیید نشده، این گونه از بودجه ی صدا و سیما دفاع کردن، بیشتر از آن که به نفع صدا و سیما تمام شود به زیان این سازمان تمام شد!
به نظر می رسد این گونه مناظره ها و مشخصاً این مناظره نباید زنده و مستقیم پخش می شد تا مدیران سازمان این گونه غافلگیر نشوند و انتخاب هایی داشته باشند؛ مجری برنامه را عوض کنند، کارشناس مسلط تری بیاورند یا بتوانند
قسمت هایی از آن را حذف کنند یا اساساً تصمیم بگیرند چنین مناظره ای از شبکه ی اول پخش نشود!

نکته ششم: چرا کارمندان صدا و سیما باید خجالت زده باشند؟!
کارشناس برنامه، «حسن نجفی سولاری» چنین در تلاش بود که سیر تا پیاز بودجه‌ی صدا و سیما را می‌داند یعنی آنقدر می‌داند که از قبل انقلاب نیز خبر دارد اما چند جمله گفت که نشان داد اساساً بودجه را نمی شناسد:
ـ الف: بودجه ۱۴۰۳ را با بودجه های قبل از انقلاب مقایسه کرد و ریخت و پاش ها در حالی که لابد خبر از حال و روز صدا و سیما و برخی خاصه خرجی ها ندارد!
ـ ب: در جایی گفت: چرا کارمند صدا و سیما هم از خانواده باید خجالت زده باشد هم از جامعه؟ ای کاش آقای نجفی سولاری واضح تر توضیح می داد که اساساً کارمندان صدا و سیما چرا باید خجالت زده باشند؟ اگر به کمی درآمد است که شامل حال تمامی آحاد حقوق بگیر جامعه می شود اما اگر به خاطر خط مشی و سیاستگذاری ها
است که این یکی چه ارتباطی به کارمندان صدا و سیما دارد؟ اصلاً سازمانی با چندین هزار کارمند چرا باید خجالت زده ی جامعه باشد؟ این همان نقدی است که میهمان برنامه در قالب سؤال مطرح کرد و کسی پاسخگو نبود:«افزایش بودجه صدا و سیما چرا مردم را عصبانی می کند؟»
ـ ج: کارشناس برنامه می گوید: وظیفه صدا و سیما پخش آگهی نیست و این یعنی این کارشناس با دنیای رسانه و رسانه داری به طور کلی بیگانه است و اساساً نمی داند رسانه بخشی از حیات خود را مدیون تبلیغات و کارهای تجاری است اما یک بخش ماجرا را کلاً متوجه نشد و آن جایی که میهمان برنامه پرسید: چرا هر اتفاق مالی بزرگ رخ می دهد وقتی خوب بررسی می کنیم یک پای آن در آگهی های صدا و سیما دیده می شود؟
میهمان نجابت کرد و وارد مصادیق نشد کارشناس هم که بسنده کرد به غیبگو نبودن صدا و سیما اما اگر همین بحث باز شده بود شاید مسائلی مطرح می شد که تازه مردم متوجه شوند چرا هر پرونده‌ی بزرگی در محاکم یک پرونده ی تبلیغاتی در صدا و سیما باید داشته باشد(ما نیز نام نمی بریم اما صدا و سیما بداند مدیون و بدهکار بخشی از جامعه است که باعث گمراهی آن ها شده است!)
ـ د: برای چندمین بار متذکر می شوم که کارشناس برنامه به جای دفاع از بودجه صدا و سیما لابد آمده بود تا به رقم اندک رفاهیات کارمندان صدا و سیما انتقاد کند و از اساس متوجه حساسیت و اهمیت موضوع برنامه نشد!

نکته هفتم: دولت باید از بودجه صدا و سیما دفاع کند نه صدا و سیما
آخرین نکته ی این نوشتار، چرایی برگزاری مناظره در باره ی بودجه ی صدا و سیما درون صدا و سیما است. عجیب تر این که مثلا به جای یک میهمان، چرا از دو میهمان دعوت نشده بود که حداقل در عدد و ظاهر، عدالت مناظره ای رعایت شود و این که، چرا نباید در چنین برنامه و مناظره ای، نماینده ای
از دولت حضور داشته باشد تا از عدد تعلق گرفته به سازمان صدا و سیما دفاع کند و صدا و سیما این گونه در منگنه ی افکار عمومی قرار داده نشود.
کوتاه سخن این که؛ صدا و سیما باید ممنون میهمان برنامه باشد که به حق از جایگاه واقعی
صدا و سیما دفاع کرد، بودجه ای چندین برابری را حق رسانه و صدا و سیما دانست، ابدا به جایگاه صدا و سیما خدشه وارد نکرد و حتی وقتی مجری برنامه غیرمؤدبانه برخورد کرد خونسردی اش را از دست نداد و در نهایت به همه ی کسانی که منتقد بودجه ی صدا و سیما بودند و عصبانی صراحتاً گفت: سازمانی که نمی تواند از بودجه اش دفاع کند لابد مستحق چنین بودجه ای نیز نیست و مخاطب داشتن و نداشتن نیز برایش اهمیتی ندارد چون به اندازه ای که نیاز دارد از خزانه برمی دارد و به اصطلاح ککش نیز نمی گزد باقی می ماند رضایت خدا و بنده ی خدا که چندان گویا اهمیتی ندارد!