رضا بردستانی: اول میخواستیم مجلس یازدهم را از منظر سه گروه (راست میانه، راست خاص و اصلاحات – اعتدالیون) بررسی کنیم تا ببینیم در نهایت مجلس فعلی از لحاظ کارکردها و اثرگذاریها حائز کدام شخصیت خواهد شد؛ خوب، متوسط یا ضعیف؟ خوب که فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم، برای محک مجلس یازدهم باید معیار […]
رضا بردستانی: اول میخواستیم مجلس یازدهم را از منظر سه گروه (راست میانه، راست خاص و اصلاحات – اعتدالیون) بررسی کنیم تا ببینیم در نهایت مجلس فعلی از لحاظ کارکردها و اثرگذاریها حائز کدام شخصیت خواهد شد؛ خوب، متوسط یا ضعیف؟ خوب که فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم، برای محک مجلس یازدهم باید معیار و سنجهای دم دست داشته باشیم یعنی مجلس یازدهم بالاخره باید با یکی از ادوار دهگانهی مجلس مقایسه شود یا با مجلسی که از نظر ساختارهای سیاسی و فکری به آن نزدیک باشد. هرچه جست و جو کردیم تقریبا دورهای از ادوار مجلس را نیفتیم برای این کار و در نهایت پی بردیم که مجلس یازدهم علیالقاعده شبیه هیچ کدام از ادوار دهگانهی مجلس نیست پس باید مجلس یازدهم را با خود مجلس یازدهم قیاس کرد و این مسئله اندکی کار را راحت کرد.
پیش از ورود به مطلب باید خاطرنشان کنیم، نظر اعتدالیون و اصلاحطلبان دربارهی این مجلس، ارزش و اعتباری ندارد زیرا، نمایندهای درون آن ندارند (یکی – دو نفر در میان دویست و اندی نفر هم دلیل خوبی برای ابراز نظر نیست) پس هر قضاوت و امتیاز دهی قطعاً نمیتواند بدون ایراد و اشکال باشد.
در حالی به قضاوت مجلس مینشینیم که با دو گروه فکری مواجه هستیم؛ راست میانه و راست خاص متشکل از پایداری و طیفهای اصولگرای بیرون از دایرهی پایداری چی ها.
مجلس یازدهم مجلس خوبی بود
قطعاً قاطبهی نمایندگان مجلس یازدهم در این طیف جا میگیرند یعنی کسانی که به عنوان نمایندگان دورهی یازدهم روی صندلیهای سبز بهارستان نشستند (قریب به اتفاق) حتماً به خودشان نمرهی قبولی میدهند.
مجلس یازدهم مجلسی با نمرهی متوسط
در گشت و گذارم میان خبرها و اظهار نظرها، به چند نفری برخوردم که مجلس یازدهم را مجلس متوسطی دانسته بودند که دست بر قضا خودشان هم در آن حضور دارند.
مجلس یازدهم مجلسی ضعیف
یکی از کسانی که به صراحت مجلس یازدهم را مجلسی ضعیف دانسته، منوچهر متکی است او با این جمله که: «مجلس یازدهم عملکرد قابل دفاعی ندارد» غائله را ختم میکند.
در مجموع و با این تأکید که مجلس یازدهم را نمیشود و نباید با هیچکدام از ادوار پیشین مقایسه کرد (چه از لحاظ مشارکت در هنگام اخذ رای و چه از نظر سطح نمایندگان، سوابق و تجربیات) باید پذیرفت مجلس یازدهم با توان و تجربه و نیروهایی که در اختیار داشت در مجموع عملکرد نسبتاً خوبی از خود بر جای گذاشت (!) طبیعتاً اگر به کنه ماجرا دقت کنیم لابد میپذیریم این مجلس میتوانست فاجعه بیافریند و نیافرید پس خشنود به اینعدم فاجعه آفرینی، باید نمرهی قبولی بدهیم و خیلی هم مته به خشخاش نگذاریم.
سخنی با رد یا عدم احراز صلاحیت شدگان
اصل و اساس این یادداشت اما، تحلیل رفتاری و عملکردی مجلس یازدهم نبود فقط خواستیم اشارهای کرده باشیم و بگذریم. طی دو – سه روز گذشته، بحث رد یا عدم احراز صلاحیتها که شامل نمایندگان فعلی و برخی از اعلام کادیداتوری کردهها شده است به یکی از پر بحثترین موضوعات در شبکههای اجتماعی تبدیل شده که خود جای تعجب دارد.
اولین فردی کهعدم تایید صلاحیت خود را جار زد، علیرضا نوری قزلجه بود و پس از آن معلوم شد علاوه بر نوری قزلجه، ۲۵ نمایندهی دیگر حاضر در مجلس یازدهم نیز رد صلاحیت شده اند: اللهوردی دهقانی (ورزقان)، رجب رحمانی (تاکستان)، سمیه محمودی (شهرضا)، محمد خدابخشی (الیگودرز)، مسعود پزشکیان (تبریز)، سید موسی موسوی (لامرد)، غلامرضا نوری (بستانآباد)، احمد علیرضابیگی (تبریز)، جلال محمودزاده (مهاباد)، جلیل رحیمی جهان آبادی (تربتجام)، جلیل مختار (آبادان)، احمد رسولینژاد (دماوند)، عادل نجف زاده (خوی)، هاجر چنارانی (نیشابور)، اردشیر مطهری (گرمسار)، فاطمه مقصودی (بروجرد)، مجتبی محفوظی (آبادان)، رحمت الله فیروزیپور (نطنز)، محمد مولوی (آبادان)، محمد کعبعمیر (شوش)، ناصرموسوی لارگانی (فلاورجان)، علی رضایی (کنگاور)، مصطفی نخعی (نهبندان)، محسن زنگنه (تربت حیدریه)، اکبر احمد پور (خواف)، سیدالبرز حسینی (خدابنده)
دربارهی رد صلاحیت نمایندگان حال حاضر مجلس ذکر چند نکته ضروری است:
– طی ادوار مجلس، همواره نمایندگانی که در مجلس حضور داشتهاند با رد یا عدم احراز صلاحیت مواجه شدهاند که چندان عجیب نیست.
– رد صلاحیت شدن بسیاری از این ۲۶ نماینده، حداقل برای اصحاب رسانه و فعالان سیاسی قطعاً قابل پیشبینی بود البته با عنایت به فضای فکری حاکم بر مجلس و دولت!
– بیشتر از رد صلاحیت شده ها، تعجب ما از تأیید صلاحیت شدهها است، اعتراف میکنیم که بعید میدانستیم برخیها تأیید صلاحیت شوند به تعبیری دقیق تر، بیشتر از آن که از رد یا عدم احراز صلاحیت برخی از نمایندگان متعجب شویم که نشدیم (!) از تأیید صلاحیت برخی نمایندهها تقریباً شوکه شدیم.
– علت رد یا عدم احراز صلاحیت این ۲۶ نماینده قطعاً یکسان نیست شاید اگر علتها بیان شود خواهیم پذیرفت در رد یاعدم احراز برخی از نمایندگان حال حاضر مجلس، عین عدالت رفتار شده است.
– این که منتقدان دولت و برخی لوایح و مصوبات مجلس هم در این لیست هستند نه مثبِت ادعایی است نه حقی ایجاد میکند، چه بسا و شاید در عدم صلاحیت شدن ها، منتقد بودن اساساً نقشی نداشته باشد که چندان بعید نیست و…
قطر شاید بارها میزبان جام جهانی شود اما هرگز قهرمان جام جهانی نمیشود!
تحلیل فضای انتخاباتی از دریچه جام جهانی فوتبال
نکتهی اصلی یا تعجب ما از سر و صدای کسانی است که در یک پروسهی انتخاباتی ثبت نام کردهاند با این تأکید که حال و هوای حاکم بر فضای فعلی انتخابات را میدانستند و حالا از این که رد یا عدم احراز صلاحیت شده اند، ناراحت هستند و معترض!
بگذارید اندکی از بحث فاصله بگیریم و اندکی فوتبالی به ماجرا نگاه کنیم تا شاید در تبیین بحث موفقتر بتوانیم عمل کنیم.
طی ادوار جام جهانی فوتبال (۲۲ دوره) حداقل از ۱۹۰ تا به امروز، بارها جام جهانی فوتبال در کشورهایی برگزار شده که صاحب جایگاهی در فوتبال نبودهاند یا مصلحتی، کشورهایی در مرحلهی نهایی حضور یافتهاند که اهل فوتبال کاملاً دریافتند هر دلیلی به جز بازی فوتبال، اصل ماجرا بوده است.
سوئیس، سوئد، آمریکا، کره جنوبی و ژاپن، آفریقای جنوبی و از همه جالب تر، قطر میزبانان برخی از دورهها بودهاند در حالی که جایگاهی در فوتبال جهان ندارند از میان حتی اگر از کنار آن شش کشور (سوئیس، سوئد، آمریکا، کره جنوبی و ژاپن، آفریقای جنوبی) بگذریم قطعاً برگزاری جام جهانی در قطر با هیچ متر و معیاری جور در نمیآید و یا در همان دورهای که میزبانی مشترک به ژاپن و کره جنوبی رسید، ناگهان چین سر از مرحلهی نهایی درآورد که همگان دانستند چرا و برای چه.
کسانی که جام جهانی فوتبال را دنبال میکنند لابد میدانند میزبانان از برخی امتیازات بهره میبرند (منهای امتیاز میزبانی)؛ از بازی افتتاحیه و ورزشگاهی که بازیهای آنها در آن برگزار میشود تا لطف و مهربانی داورها. تمام کشورهای صاحب فوتبال وقتی در یک جام جهانی آن هم در کشوری که صاحب فوتبال نیست و انتخاب آن به عنوان میزبان بازی ها، دلایلی غیرفوتبالی دارد شرکت میکنند حتماً چنین امتیازات و مهربانیها را لحاظ میکنند و هرگز هم قاعدهی بازی را بر هم نمیزنند یعنی حتی اگر در بازی افتتاحیه به میزبان خیلی ضعیف (از منظر فوتبالی) باختند لابد شال و کلاه نمیکنند که راهی کشور متبوع خود بشوند و این یعنی؛ حرفهایها همهی گزینهها را در نظر میگیرند.
در نقطهی مقابل، میزبانان نیز قادر نیستند چنین رفتاری از خود بروز بدهند. در همین جام جهانی قطر، میزبان هر سه بازی خود در مرحله مقدماتی را باخت (۳ به ۱ به سنگال، ۲ به ۰ به اکوادور و بازهم ۲ به ۰ به هلند. ولی میزبانی را به شایستگی انجام داد و به زیبایی نیز تمام کرد.
همهی اینها را گفتیم تا برسیم به این نقطه که، انتخابات مجلس دوازدهم از جمیع جهات بسیار شبیه مجلس یازدهم است یعنی شبیه هیچ دورهای نیست؛ از پیش ثبت نام بگیر که برای نخستین بار اتفاق افتاد تا ترکیب هیئتهای اجرایی که دانیم و دانند پس آنانی که ثبت نام کردهاند و رد صلاحیت شدهاند لابد باید همهی اینها را میدانستند و هر گزینهای را در ذهن مرور میکردند، مهمترین گزینه هم همین ردصلاحیت بود که از نظر نگارنده کاملاً طبیعی است!
این که مصاحبه کنند و بگویند: «دولت منتقدان خود را قلع و قمع کرد»، «خالص سازان مشغول کار هستند»، «رد صلاحیتهای گسترده» و نظائر آن یعنی؛ یا فضا را درست ارزیابی نکرده بودند یا با دانستن نتیجه بررسی صلاحیتها صرفاً برای رد صلاحیت شدن و سر و صدا کردن ثبت نام کردهاند حال آن که هرچه نگاه میکنیم موضوعی عجیب یا اتفاقی نادر در بررسی صلاحیتها نمیبینیم البته همچنان از تایید صلاحیت برخی از نمایندگان فعلی مجلس شوک زده هستیم!
آنهایی که رد صلاحیت شده اند(چه نمایندگان فعلی، چه اصلاحطلب و اعتدالی ها) قطعاً یکی از محتملترین گزینهها را همین رفتار میدانستند که جز این اگر باشد باید به هوش سیاسی آنها تردید وارد کرد حال در این میانه به چه اعتراض دارند را درست درک نمیکنیم.
قاضی زاده هاشمی با صدای بلند گفت یادتان نیست؟!
تیرماه ۱۴۰۰، سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی نه با تلویحاً و با اشاره که با صدای بلند گفت: «نیاز داریم کشور به مدت ده سال یکدست توسط یک جناح اداره شود. با انتخابات امسال این کار انجام شد. بعد از طی ۱۰ سال نهادهای دموکراتیک برگردند و فعالیت کنند یا جریانات سیاسی خود را احیا کنند و باز میتوانند به قدرت برگردند.»
این اتفاقی که اینک برخی بدان معترض هستند از یک منظر، فرآیند و از منظری دیگر، برآیند است یعنی یک دست شدگی قدرت یا به تعبیری، خالص سازی، فرآیندی در حال انجام و برآیندی به نتیجه رسیده است آن چه در هیئتهای اجرایی رخ داده را تیرماه ۱۴۰۰ قاضی زادهی هاشمی با صدای بلند گفت که بعید میدانیم آن را همین رد صلاحیت شدهها از یاد برده باشند!
تیرماه ۱۴۰۰، سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی در پاسخ به سوالی پیرامون یکدست شدن قوا و تاثیر آن بر روند اداره کشور و همچنین احتمال برخورد با اغماض میان قوا و کاهش نظارتها گفت: «من نمیخواهم بگویم که چنین اتفاقی ممکن نیست اما شرایط کشور به گونهای است که ما به دلیل اوضاعی که در حوزه اجرا و مشکلات مردم ایجاد شده نیاز به چنین اتفاقی داشتیم که یک قدرت متمرکز در حوزه اجرا داشته باشیم.» وی گفت: «کشور برای اینکه از جا بلند شود حداقل ده سالی باید دعواها را کنار بگذارد؛ به همین دلیل به نظر من مردم با هوشمندی این را انتخاب کردند. به این دلیل که مردم معمولا مجلس و دولت را به نوعی انتخاب میکردند که این تمرکز اتفاق نیفتد؛ اما این بار که این اتفاق رخ داد به نظر من با هوشمندی بود به این علت که کشور یک سرعتی پیدا کند.» وی افزود: «بعد از طی این دوره نهادهای دموکراتیک که حضور دارند و فعالیت میکنند یا جریانات سیاسی خود را احیا میکنند و باز میتوانند به قدرت برگردند.»
هیچ دولتی به منتقدان خود میدان نمیدهد
میگویند؛ دولت منتقدان خود را «قلع و قمع» کرده است، شاید دولت سیزدهم زیر بار چنین اتهامی نرود و تکذیب کند که طبیعی است اما مگر روحانی و احمدینژاد به منتقدان خود میدان دادند که از رئیسی چنین انتظاری داریم؟!
اگرچه شعار جمهوریت و دموکراسی میدهیم اما باید بپذیریم هنوز برای تحمل مخالف خود آبدیده نشده ایم، هنوز دموکراسی را تا جایی تحمل میکنیم که منافعمان به خطر نیفتد و هنوز به خرد جمعی از زاویهی فردی مینگریم که در این میان، حذف رقبا و منتقدان نیز بخشی از ماجرا است چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید!
ختم کلام این که؛ یا نباید در انتخاباتی که میدانستیم در مخیلهی برگزارکنندگان آن چه میگذرد شرکت میکردیم یا حال که شرکت کردهایم قاعدهی بازی (میزبان بازی ها) را بپذیریم یعنی حال که وارد بازی شدهایم پیه حذف و شکست را هم به جان بخریم و باور کنیم همین پذیرفتن قاعدهی بازی هم بخشی از تمرین دموکراسی است.
از سیاسی گفتیم و از فوتبال، بحث را فوتبالی تمام کنیم. روی سخنم با هیئتهای اجرایی و برگزارکنندگان انتخابات مجلس است. مطمئن باشید با هر درجه سختگیری، نهایتاً در مجلس دوازدهم هم پزشکیان و علیرضابیگی و نوری قزلجه خواهیم داشت چه بسا تندتر و صریح تر. مخلص کلام اما این که، شاید قطر بارها میزبان جام جهانی بشود اما یقین بدانید هرگز قهرمان جام جهانی نخواهد شد!
آن جا میدان فوتبال است و این جا میدان سیاست و افکار عمومی، یک دستترین مجلس را سر کار آوردید نتیجهاش را دیدید، یک دستترین دولت را سر کار آوردید نتیجهاش را دارید میبینید خواستم یادآوری کنم؛ میزبانی تضمین خوبی برای قهرمانی نیست… والسلام!
Saturday, 27 April , 2024