کدام قلب است که از فاجعه کرمان اندوهگین نشده باشد؟ کدام انسان آزاده‌ای است که چشم بر این قساوت ببندد؟ کدام عقل سلیمی سکوت را برمی‌گزیند و کدام جامعه‌ است که نسبت به این حوادث بی‌تفاوت باشد. جایی که قلم از غصه می‌ایستد و بغض راه چشم را می‌پیماید و باران اندوه می‌بارد، بر […]

 

کدام قلب است که از فاجعه کرمان اندوهگین نشده باشد؟ کدام انسان آزاده‌ای است که چشم بر این قساوت ببندد؟ کدام عقل سلیمی سکوت را برمی‌گزیند و کدام جامعه‌ است که نسبت به این حوادث بی‌تفاوت باشد. جایی که قلم از غصه می‌ایستد و بغض راه چشم را می‌پیماید و باران اندوه می‌بارد، بر معصومیت‌های پرپر شده‌ای که تصویر تکان‌دهنده آنان برای شرم فرزندان آدم کافیست. چه در کرمان، چه در غزه، چه در قلب اروپا، هر جان بی‌گناهی که از دست می‌رود، باری بر پشت زمین و زمینیان اضافه خواهد کرد. از توحش ناشی از جهل و تندروی گروهکی مزدور همین بس که اجتماع کودکان بی‌پناه را هدف می‌گیرند و از ذلالت آنان همین بس که دشمن پنهانند و توان رویارویی با غیوران و مردان و زنان این خطه را ندارند. بار دیگر ایران عزیز، این مادر داغ‌دیده که هر بار به هر بهانه، فرزندانش را از دست می‌دهد، داغدار است. اما کرمان، این خاک که هنوز زخم بم را بر پیکر خود دارد، این‌بار سوگی دوباره را به بر گرفته و آسمان و زمین در تحیر این فاجعه خون می‌گرید. هنوز با گذشت چند روز از این فاجعه نمی‌شود ابعاد دردناک آن را درک کرد و داغی که بر قلب خانواده‌های شهدای کرمان نشسته، غیرقابل توصیف است. عجیب نخواهد بود اگر چهره ایران سالیانی برای این جنایت ماتم‌زده باشد. آنان که دشمن قسم‌خورده این خاک‌اند، کاری جز دشمنی ندارند. دشمنی با اتحاد، دشمنی با امید و دشمنی با آینده فرزندان ایران و فاجعه کرمان و هدف قرار دادن کودکان معصوم ایران، بیش از پیش دشمنی آنان را با آیندگان آشکار کرده است. همه اقشار جامعه در این سوگ سهیم‌اند و هر انسانی که بویی از انسانیت برده باشد، افسوس بر این جان‌های پرپر شده خواهد خورد.

 

در این میان هر کس به زعم و سهم خود در ابراز تسلی و اندوه خود اقدامی کرده است، چه با بیانیه رسمی چه با قرائت فاتحه برای جان‌باختگان، چه با چندکلمه تسلیت و هشتگ در شبکه‌های اجتماعی؛ اما بدا به حال آنان که از این فاجعه بدنبال سود و انتفاعات حزبی و گروهی خود هستند! جامعه کسب‌وکارهای نوآور و اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی ایران هم به سهم خود در ابراز همدردی و همدلی کوشیده است. اما نمک به زخم پاشیدن برخی رسانه‌ها که بر خلاف واقعیت در چنین شرایط آشفته روحی و احساسی جامعه، به دنبال پیگیری اهداف خود برای ضربه‌زدن به اکوسیستم نوآوری و کسب‌وکارهای استارتاپی هستند قابل تحمل نیست. اینکه با روایت‌های خودساخته بر خلاف آنچه هست و اتفاقا مستند و قابل دسترس هم هست، اقدام به دروغ‌پردازی می‌کنند تا به زعم خود بتوانند از شرایط جامعه برای اهداف خود سود ببرند، واقعا جای تاسف دارد. خوشبختانه کسب‌وکارهای ایران بیش‌از پیش، نسبت به آلام و دردهای جامعه واکنش نشان داده و اتفاقا همین کسب‌وکارهای نوآور و اکوسیستم استارتاپی ایران بودند که از آغاز فعالیت خود، مفهومی مانند «مسئولیت اجتماعی» را در فضای اقتصادی ایران جا انداختند و همین کافیست تا پیوند این کسب‌وکارها با بدنه اجتماع، عیان و مصداق باشد. اینک که ایران عزیز بیش‌از‌پیش نیاز به انسجام و وحدت و همدلی در برابر دشمنان قسم‌خورده خود دارد، بیان خلاف واقع رسانه‌های معدود دربی‌تفاوت نشان‌دادن این بخش از فعالان اقتصادی، ناامیدکننده و تاسف‌بار است.

 

آنچه از نگاه این رسانه‌ها مخفی‌ست درخشش این فعلان درمقاطع سخت جامعه است و متاسفانه آنها فقط با عینک منافع خود به کسب‌وکارها می‌نگرند. به یاد ندارند که همه مردم ایران از جمله همین کسب‌وکارها در حوادثی مانند زلزله کرمانشاه و سرپل‌ذهاب، خوی و حتی ترکیه چگونه روی انسانیت و نوع‌دوستی را سفید کردند. آنچه مهم است این است که کسب‌وکارهای نوین ایران، هوشیارتر از همیشه، در بزنگاه‌ها در کنار مردم‌اند و هر بار در هر آزمونی سربلند بوده و هستند. چرا که کارآفرینان و خالقان ارزش که در این شرایط اقتصادی دشوار، دست از تلاش و امید برنداشته‌اند، هرگز در پی تایید چنین رسانه‌ها و رویکردها نبوده و نیستند و تنها دغدغه‌شان خدمت به ایران و مردم واقعی ایران است. آنها تائیدشان را از «مردم» می‌گیرند و با خلق ارزش، هر روز گره‌ای تازه از زندگی سخت‌شان باز می‌کنند. خدمات ارزنده همین کسب‌وکارها در دوران کرونا بر کسی پوشیده نیست و هرگز از یاد نخواهد رفت.

در حادثه تروریستی کوردلانه کرمان هم بسیاری از این کسب‌وکارها موضع خود را در محکومیت این اقدام نشان دادند و با پیام‌های تسلیت از کانال‌های مختلف ابراز همدردی و همدلی کردند. پرسش اینجاست که چرا، گروهی بر این بخش از اقتصاد ایران فشار می‌آورند و از جان این کارآفرینان و کسب‌وکارها چه می‌خواهند؟ در حالی که مهم‌ترین نهاد صنفی موجود این حوزه یعنی سازمان نصر کشور پویشی در همدردی با فاجعه کرمان به راه انداخته است. بماند که تضعیف نهادهای صنفی هم از برکات اقدامات غیرمسئولانه برخی از تصمیم‌گیران دولتی بوده و هست. چرا هرگز از اقدامات درخشان بشردوستانه و میهن‌پرستانه این کسب‌وکارها حرفی نمی‌زنند. فضایی را به آنان برای بیان دغدغه‌های خود نمی‌دهند و فقط مترصد فرصتی هستند تا از هر نمدی برای کلاه خود پشمی بردارند! کاش کمی به رسالت رسانه‌ای خود برگردند و لااقل کمینه‌ای از انصاف و صداقت را چاشنی کار خود کنند. چگونه است که آزادانه از هر کسب‌وکاری که دلشان بخواهد نام‌ می‌برند و برای ایجاد تنفر از هیچ حربه‌ای و هجمه‌ای دریغ نمی‌کنند؟ کاش گردانندگان این رسانه‌ها، از منظر مخاطب به خود نگاهی بیندازند و قامت متون بی‌انصافانه خود را به چشم غیر بنگرند، شاید رگ انصاف در آنان تکانی بخورد و دست از فشارهای به دور از صواب این‌چنینی بردارند. کسب‌وکارهای ایران خود قربانی تحریم‌های خارجی و داخلی هستند و همواره هزینه بی‌لیاقتی برخی مسئولان را پرداخت کرده‌اند. ظلم، ظلم است؛ در هر لباسی که باشد و همانگونه که در برابر ظلم اسرائیل در نوار غزه سکوت نمی‌کنیم در برابر ظلم کرمان و دیگر ظلم‌های مرسوم و رایج نیز سکوت کردن جایز نیست. اما ظلم رسانه‌ای اخیر که در هر برهه‌ای به شکلی کسب‌وکارهای مظلوم ایران را هدف می‌گیرد دردی دیگر دارد. به قول شاعر: من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه‌کرد آن آشنا کرد.