نگاهی به نمایشگاه عکس «برای زنی که نمیشناسم» نازلی عباسی روزهایی که از دست رفت پژمان دادخواه – منتقد : عکاسی همواره در پی بایگانی و ثبت خاطرات بوده و در واقع چیزی را ثبت و ضبط میکند که پس از آن تغییر کرده و نیست میشود. اگر به شکلهای مختلف عکاسی بنگریم، متوجه این […]
نگاهی به نمایشگاه عکس «برای زنی که نمیشناسم» نازلی عباسی
روزهایی که از دست رفت
پژمان دادخواه – منتقد : عکاسی همواره در پی بایگانی و ثبت خاطرات بوده و در واقع چیزی را ثبت و ضبط میکند که پس از آن تغییر کرده و نیست میشود. اگر به شکلهای مختلف عکاسی بنگریم، متوجه این مسئله میشویم و اساساً میتوان اذعان نمود که عکسها همواره امکان تماشای آن چیزی را برای ما مهیا میکنند که دیگر وجود ندارند و میتوانیم آنها را تحت عنوان خاطرات تلقی کنیم. در واقع شاید بتوان گفت، بهترین بستر برای بازخوانی خاطرات و ثبت اموری که رو به زوال میروند، همین عکسها هستند؛ سهل الوصول، سریع، آنی و وفادار به واقعیت هستند و در تاثیرگذاری و دریافت هم پویاتر، تکثیرپذیر و در دسترس هستند و ماندگاری بیشتری دارند. «رابرت اکرت» بخش اول کتاب «زبان عکس» تحت عنوان «پیشکش به جاودانگی» را با نقل قول «عکسی دارم/ خاطره هایت را حفظ کن/ آنها جملگی تُرا ترک گفته اند» از «پل سایمون» آغاز میکند و بر نقش عکس در جاودان کردن خاطرات و ماندگاری تاکید میکند. در این قسمت پس از بازخوانی یک عکس به همراه شرح آن، در خصوص کارکردهای عکاسی یادآور میشود که «همراه با این اختراع مهم شکلی منحصر به فرد و مردمی از نوعی جاودانگی مطرح شد که نه تنها زندگی را که از آن مهمتر مراحل زندگی را ماندگار ساخت». در ادامه در خصوص اهمیت عکسها میگوید: «ما تا چه حد به عکس وابسته هستیم و عکس تا چه حد به سرگذشت فردی ما حقانیت و معنا میبخشد». در واقع با غور و تامل در این گفتهها متوجه میشویم که انگار عکسها بخشی جدا نشدنی از زندگی و زیست ما هستند و تنها ابزاری است جهت خاطرهسازی که در اختیار و دسترس همه مردم است. غرض از بیان مطالب فوق، تاکید بر نقش مهم و سازنده عکس در جاودانه کردن لحظات و شروع مقدمهای است در خصوص نمایشگاه عکسی که به نظرم تلاش کرده در راستای چنین امری قدم بر دارد و بر نقش عکس در بازخوانی خاطرات تاکید کند.
«برای زنی که نمیشناسم» عنوان نخستین نمایشگاه انفرادی عکس نازلی عباسی است که در گالری شیدایی تهران برپا شده است. این نمایشگاه شامل ۲۲ تعداد اثر است که به شیوه فتومونتاژ و چیدمان ارائه شده اند. مجموعه حاضر برگرفته از عکسهایی است از نوجوانی تا پیری یک زن آلمانی که از بساط دستفروشی در شهر نورمبرگ آلمان خریداری شده و توسط دوستی به دست هنرمند رسیده است. نازلی عباسی این عکسهای قدیمی زن را با اشیایی هم چون دکمه، کلاف کاموا، گل خشک، نخ و سوزن، قوطی کنسرو، چمدان و… تلفیق کرده و به نمایش گذاشته است. ۶ عکس اصلی زن، با نخ و دکمه دوخته شده و بقیه آثار به شیوه فتومونتاژ ارائه شده اند. در تمامی عکسها شاهد حضوری زنی هستیم که لحظات مختلف زندگیاش به نمایش گذاشته شده و البته او را هم نمیشناسیم. عکسها حالت قدیمی و کهنگی خود را حفظ کرده و علیرغم به همراه داشتن اشیای قدیمی، با لایهای از مکانهایی مثل در قدیمی، دیوار پوسیده، سطوح رنگ پریده و… ارائه شده که نهایتاً در فضاسازی و نمایش ایده کلی موفق بوده است. به بیانی این فرسودگی نه تنها در گذر زمان و لحظات رو به پیری زن تصویر شده است، بلکه لایههای دیگر نیز در حکم نشانههای معنادار به این فرسودگی و گذر عمر دامن زده و این مفهوم را پررنگتر کرده اند. در واقع انتخاب چنین لایهای نیز تداعی گر خاطرات است و انگار قرار است ما را به جهانی سوق دهد که بستری از خاطره هاست. این آثار گذر عمر و ناپایداری لحظات را به نمایش گذاشته و بر نقش عکس در حفظ این خاطرات تاکید کرده اند. گویی زنی که ما نمیشناسیم و از سرزمین دیگری است، برای ما هم جاودانه شده و رد پایی از زیستن و لحظاتش با این تصاویر ماندگار شده و به دست ما رسیده است. انگار عکس تنها و مهمترین بستری است که خاطرات این زن را حفظ کرده و بیشترین تاثیر عاطفی را بر ما دارد. مخاطب به نوعی با دیدن چنین آثاری تحت تاثیر قرار گرفته و به نوعی میتواند تکان روحی را تجربه کند و حس غم انگیز توام با شادی را داشته باشد که این تجربه و تکان روحی گاهی توام با رنج است؛ همان تجربهای که به هنگام مواجهه با عکسهای یادگاری برایمان رخ میدهد و از ته دل آهی میکشیم و دلمان هری میریزد. با دیدن اینگونه عکسها هم خوشحال هستیم و هم ناراحت؛ دلتنگ میشویم از آنچه که روزگاری داشتهایم و امروز از دست رفته و فقدانش را تجربه میکنیم. نازلی عباسی که در عکس هایش معمولاً به زنان پرداخته و در احوال آنها کنکاش داشته است، این بار تجربه مواجهه با زنی ناشناس از سرزمینی دیگر را دارد که انگار میخواهد احوال او را از طریق چنین مواجههای کشف کند و با او همراه شود، آنچنان که در بخشی از بیانیه نمایشگاهش در خصوص چنین تجربهای آورده است که «گاه با او همزادپنداری کردم و زمانی به او حسادت ورزیدم و اینگونه روایت زندگی و فانی بودن انسان را با ترکیب اشیای گوناگون با عکسهای این زن رازآلود تجربه کردم و اکنون چندی است که «با زنی که نمیشناسم»
زندگی میکنم.»
Saturday, 27 April , 2024