آفتاب یزد – رضا بردستانی: درباره‌ استعفای «الیاس نادران» خیلی‌ها نوشتند؛ روزنامه جوان اعتراض گونه پرسید: «چرا جلسه استعفا غیرعلنی بود؟ /هم وقت مجلس را گرفتید هم مردم در جریان قرار نگرفتند» و نوشت: «نادران معتقد بود استعفایش برای رساندن حرف به مردم است. این اتفاق می‌توانست با نطق از تریبون عمومی مجلس هم اتفاق […]

آفتاب یزد – رضا بردستانی: درباره‌ استعفای «الیاس نادران» خیلی‌ها نوشتند؛ روزنامه جوان اعتراض گونه پرسید: «چرا جلسه استعفا غیرعلنی بود؟ /هم وقت مجلس را گرفتید هم مردم در جریان قرار نگرفتند» و نوشت: «نادران معتقد بود استعفایش برای رساندن حرف به مردم است. این اتفاق می‌توانست با نطق از تریبون عمومی مجلس هم اتفاق بیفتد، در حالی که هم اکنون با پافشاری بر استعفا چنین اتفاقی نیفتاد، زیرا جلسه غیرعلنی بود و کسی در جریان ماوقع قرار نگرفت.»
نماینده تبریز هم مدعی است: «مجلس مدعیِ شفافیت، مردم را نامحرم دانست، غیرعلنی شدن استیضاح نادران به خاطر واهمه قالیباف بود.» علیرضابیگی گفت: «جلسه غیر علنی استعفای نادران به دلیل واهمه آقای قالیباف و اطرافیانش نسبت به موضوعاتی که احتمال می‌دادند از جانب آقای نادران مطرح شود تشکیل شد زیرا تصور می‌کردند مسائلی سبب تنش شود و پیامدهایی داشته باشد.»
محمد مهاجری هم سؤالی مطرح کرد: «آقای قالیباف! جلسه علنی برای امنیت مملکت ضرر داشت، یا امنیت صندلی شما؟» و نوشت: «طبق اصل ۶۹ قانون اساسی مذاکرات مجلس شورای اسلامی باید علنی باشد و در شرایط اضطراری، در صورتی که رعایت‌ر امنیت کشور ایجاب کند، به تقاضای رئیس جمهور یا یکی از وزراء یا ده نفر از نمایندگان، جلسه غیر علنی تشکیل می‌شود. مصوبات جلسه غیر علنی در صورتی معتبر است که با حضور شورای نگهبان به تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان برسد. آیین نامه داخلی مجلس نیز در ماده ۱۰۲ بیان می‌دارد در صورت اضطرار که رعایت امنیت کشور ایجاب کند، به تقاضای کتبی رئیس‌جمهور یا یکی از وزرا یا ده نفر از نمایندگان، جلسه غیرعلنی تشکیل می‌شود.
دیروز برای مطرح شدن استعفای آقای الیاس نادران از نمایندگی مرم تهران، در اقدامی ناباورانه، مجلس بطورغیرعلنی تشکیل شد و کسی توضیح نداد استعفای یک نماینده که دلیل کار خود را «مدیریت پادگانی قالیباف» عنوان کرده، کجایش شرایط اضطراری و امنیتی در کشور است؟ مگر اینکه فرض کنیم نماینده متقاضی استعفا می‌خواسته حرفهایی بزند که رئیس مجلس با علنی شدن محتوای آن دچار اضطراب و اضطرار می‌شده و امنیتش به خطر می‌افتاده است!
جا داشت آقای قالیباف که قسم خورده در جایگاه رئیس مجلس از قانون پاسداری کند، درخواست نمایندگان برای غیرعلنی کردن جلسه را خلاف قانون اساسی و آیین نامه داخلی مجلس اعلام می‌کرد و این فرصت را پدید می‌آورد که آقای نادران هرچه دلش می‌خواهد بگوید و سپس از اتهامات احتمالی او علیه خود دفاع می‌کرد. آیا آقای قالیباف، در آستانه انتخابات، آنقدر برای لرزان شدن کرسی ریاستش به اضطرار افتاد که زیر بار رفتار غیرقانونی برود و روال یک استعفای مضحک را با یک جلسه غیرعلنی مضحک تر، به کارنامه ناموفق خود در مجلس یازدهم اضافه کند؟ مگر آقای قالیباف تا حالا به اندازه یک دور تسبیح، از شفافیت مجلس دفاع نکرده؟ چرا وقتی نوبت به خودش می‌رسد، از کنار آن لیز می‌خورد؟ انگار سهراب سپهری این قطعه از شعر معروفش را برای آقای قالیاف گفته که: من قطاری دیدم که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت! »
دیگران هم چیزهایی نوشتند و مهم این که؛ راست و چپ مملکت از این «استعفا بازی» استقبال نکرد و مکدر شد.

نه به آن تحصن، نه به این تبسم!
نادران و قالیباف «روبوسی» کردند همین قدر دراماتیک!
رسانه‌ها تصویری منتشر کردند از نمایندگان مجلس بعد از جلسه‌ی غیر علنی که منتهی شد به ابقای «نادران» پر از تبسم، و ایضاً پر از پیام؛ به آقای نادران می‌گوییم: «یا تاریخ نمی‌خوانید یا از قضاوت‌های تاریخ بی‌اطلاع هستید. بین آن تحصن و این تبسم فاصله‌ای بسیار است به اندازه‌ی مشروعیت وعدم مشروعیت البته از منظر افکار عمومی و نه آئین نامه مجلس»
آقای نادران؛ مجلس یازدهم تمام نشده، تمام شدید و چه تلخ و بد تمام شدید گویی اعتقادی به افکار عمومی نداشتن یک اپیدمی است سرایت کرده به بیشتر نمایندگان مجلس یازدهم. بگذریم!