آفتاب یزد – رضا بردستانی: روزنامه‌ی کیهان در ستون «با خوانندگان» پیامی را منتشر کرده است با این مضمون که یکی از عجیب‌ترین اعتراضات و انتقادات به منتقدان دولت رئیسی است: «در وضعیت کنونی آنچه که به صورت کاملاً پنهان از سوی دشمنان و معاندین درحال انجام است و در فضای مجازی و رسانه‌های ضدانقلاب […]

آفتاب یزد – رضا بردستانی: روزنامه‌ی کیهان در ستون «با خوانندگان» پیامی را منتشر کرده است با این مضمون که یکی از عجیب‌ترین اعتراضات و انتقادات به منتقدان دولت رئیسی است: «در وضعیت کنونی آنچه که به صورت کاملاً پنهان از سوی دشمنان و معاندین درحال انجام است و در فضای مجازی و رسانه‌های ضدانقلاب تبلیغ می‌شود، بالابردن سطح انتظارات از دولت فعلی است. این گفتمان مأیوس‌سازی که برخی افراد با نیت سوء در داخل نیز تبلیغ می‌کنند، قصد دارد سطح انتظارات مردم را به صورتی غیر واقعی بالا ببرد که دولت با هر میزان موفقیت در پاسخگویی آن با مشکل مواجه باشد که باید گفت واقعا حرکت ناجوانمردانه‌ای است» فارغ از دشمنی دشمنان حال پرسش این جا است، سطح انتظارات از دولتی که مدعی ساخت چهارمیلیون مسکن، ایجاد چهارمیلیون شغل، کاهش تورم و ده‌ها وعده و شعار دیگر است را چه کسی بالا برد؟!

 انتظارات را چه کسی بالا برد؟!
یکی از مباحثی که بارها در رسانه ها، محافل سیاسی، شبکه‌های اجتماعی و حتی تریبون‌های رسمی و خیلی رسمی مطرح می‌شود، توجه به شعارها و وعده‌های انتخاباتی در همه‌ی دولت‌ها است و این یعنی؛ یادآوری شعارها و وعده‌های انتخاباتی به تازگی باب نشده و با تمام شدن این دولت نیز منسوخ نمی‌شود کما این که محدود به قوه مجریه نیز نیست و شامل دیگر قوا نیز شده و خواهد شد.
با این توضیح نگاهی بیندازیم به فهرست بلندبالایی از وعده‌های انتخاباتی آقای رئیسی تا در انت‌ها ببینیم چه کسی انتظارات را بالا برد:
۱- رفع تحریم ها/ ۲- تک رقمی کردن تورم/ ۳- اصلاح نظام بانکی/ ۴-فعال‌سازی دیپلماسی اقتصادی/ ۵- ایجاد شغل سالانه برای یک میلیون نفر در سال/ ۶- رفع کامل موانع ازدواج/ ۷- تامین سالانه یک میلیون واحد مسکن/ ۸- قطع وابستگی سفره شهروندان به دلار/ ۹- افزایش صادرات غیر نفتی تا ۵۰ میلیارد دلار به ملت‌های منطقه/ ۱۰- کاستن از نرخ مالیات و عادلانه شدن آن/ ۱۱- تک نرخی کردن ارز/ ۱۲- کاهش نرخ دلار / ۱۳- دسترسی مردم به اینترنت آزاد پرسرعت/ ۱۴- افزایش سالانه حقوق کارگران و معلمان متناسب با تورم/ ۱۵- از بین بردن قاچاق ۱۶- ایجاد سامانه شفافیت/
به موارد ۱۶ گانه‌ی فوق می‌توان وعده‌های ریز و درشت دیگری نیز افزود اما با مروری بر همین شعارها و وعده‌های ۱۶گانه در حالی که تا پایان دولت سیزدهم چیزی حدود ۲۰ ماه باقی مانده می‌توان پاسخی مستدل به روزنامه‌ی کیهان داد تا حداقل معلوم شود انتظارات را چه کسی بالابرده است دولت یا منتقدان دولت (تعبیر کیهان را به کار نمی‌بریم!).

۱- رفع تحریم‌ها
رفع تحریم‌ها یک شعار عمومی است که تقریباً در تمامی دولت‌ها بدان توجه نشان داده شده است. هر دولت به فراخور سیاست‌ها و اختیارات، تلاش‌هایی نیز به این امر اختصاص داده اما در مجموع می‌توان همه‌ی دولت‌ها را به دلیل بدعهدی و خصومت دیرینه‌ی ایالات متحده آمریکا با ایران در این زمینه ناکام معرفی کرد در این میان اگرچه دولت حسن روحانی بارها مدعی شده است در شُرُف رفع تحریم‌ها قرار داشته اما مصوبه‌ی مجلس مانع ایجاد کرده اما نمی‌توان این ادعا را با سند و مدرک اثبات کرد هرچند باید گفت؛ دولت حسن روحانی برای رفع تحریم‌ها تقریباً از هیچ کوششی فروگذار نبود. دولت رئیسی اگرچه خواهان رفع تحریم‌ها بوده است اما با نگاهی به عملکرد این دولت می‌توان سرجمع به این نتیجه رسید که تلاش‌های دولت سیزدهم به شدت و حدت دولت حسن روحانی نبود که به نظر یک جمع بندی منصفانه است.

۲- تک رقمی کردن تورم
در این زمینه، هم وعده‌ی دولت بدون پشتوانه‌های لازم به مردم داده شد (وعده‌ای که‌ای کاش داده نمی‌شد) و هم دولت برای کاهش تورم اقدامی که قابل طرح باشد انجام نداد. تورم در دولت آقای رئیسی به طرزی عجیب افزایش پیدا کرد و همچنان نیز رو به فزونی است. شوربختانه‌تر این که، افزایش تورم در دولت رئیسی در یک یا دو زمینه خلاصه نمی‌شود زیرا تورم در همه‌ی بخش‌ها به قدری افزایش پیدا کرد که باید گفت؛ دولت سیزدهم در این زمینه یک عذرخواهی بزرگ به مردم ایران بدهکار هستند.

۳- اصلاح نظام بانکی
اصلاح نظام بانکی نیز همچون رفع تحریم‌ها یک شعار عمومی و طرح شده در تمامی دولت‌ها است. این شعار نیز هیچ گاه عملیاتی نشد و همچنان نظام بانکی یکی از اصلی‌ترین مسائلی است که اقتصاد را گروگان گرفته و در بسیاری از معضلات متهم ردیف اول است

۴-فعال‌سازی دیپلماسی اقتصادی
فعال‌سازی دیپلماسی اقتصادی یک موضوع مبهم و نامعلوم است که نمی‌توان مصادیق روشنی برای آن یافت حتی اگر دولت در این فقره به مسائلی همچون پیوستن به پیمان شانگهای، بریکس و این اواخر اتحادیه اوراسیا نیز استناد کند باید گفت این پیوستن‌ها تقریبا ثمره و فایده‌ی ملموس و مشهودی نداشته است که یکی از اصلی‌ترین دلایل آن تحریم‌ها و مقاومت برای پذیرش FATF و دیگر مسائلی است که احتمالاً با سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران در تضاد بوده و همچنان لاینحل باقی مانده است.

۵- ایجاد شغل سالانه برای یک میلیون نفر در سال
ایجاد شغل سالانه برای یک میلیون نفر در سال هم از آن شعارهایی است که اگرچه دولت بارها مدعی به انجام رسیدن آن شده اما عدم تغییر در نرخ بیکاری آن را با ابهامات عدیده‌ای مواجه کرده است مضافاً این که، ایجاد اشتغال به دلیل‌عدم اصلاح دستمزدها، حتی اگر صورت پذیرفته باشد نیز گره گشا نبوده است!

۶- رفع کامل موانع ازدواج
بررسی اخبار و نقدها نشان می‌دهد بانک‌ها بزرگترین مانع تحقق این شعار بوده‌اند زیرا یکی از موانع ازدواج وام‌ها و بسته‌های تشویقی است که عملاً شاهد هستیم تغییری در سیاست بانک‌ها برای اعطای تسهیلات ازدواج ایجاد نشده است. موضوع دیگر این که، ازدواج به شغل، درآمد کافی، سرپناه و امیدواری به زندگی نیز نیاز دارد که ناگفته معلوم می‌شود با تورم غول آسایی که سایه بر زندگی مردمان ایران زمین انداخته از مواد خوراکی تا اجاره‌ی منزل و غیره، تا حدودی اندیشیدن به ازدواج نیز ترسناک است چه رسد به اقدام به ازدواج!

۷- تامین سالانه یک میلیون واحد مسکن
به قول معروف؛ «… گفتی و کردی کبابم!»، دو سال قبل و حتی یک سال قبل اگر حکم به شکست این سیاست در زمینه‌ی ساخت یک میلیون مسکن می‌دادیم لابد با اعتراض بسیاری از حامیان و اصولگرایان نزدیک به دولت سیزدهم روبه‌رو می‌شدیم اما این روزها، گفتن و نوشتن از موفقیت کامل دولت در ساخت یک میلیون مسکن تبعات چندانی ندارد. عدم نظارت بر پروژه ها، سوء استفاده‌ها و انحراف‌های ایجاد شده در این پروژه‌ی بسیار مهم، تبعیض بین پروژه‌های دولتی و غیردولتی (جانمایی، درصد پیشرفت فیزیکی، کیفیت ساخت و مصالح) وعدم همخوانی برخی پروژه‌ها با شعارهای دولت برای خانه‌دار کردن بی‌خانمان ها (طبقه‌ی فقیر و کم‌برخوردار جامعه) و…

۸- قطع وابستگی سفره شهروندان به دلار
طرح این شعار نیز در دولت‌های مختلف عمدتاً تکراری است اما کشوری که درآمدهای آن وابسته به کالایی به نام نفت است و در ضمن تحریم است نمی‌تواند مدعی قطع وابستگی سفره شهروندان خود به دلار و نوسانات ارزی باشد کما این که، در همین دوران تقریباً سه ساله‌ای که دولت سیزدهم بر سر کار آمده، کالاهایی بر اثر گرانی دلار دچار تورم شده‌اند که هیچ ارتباطی (ذره‌ای و کمتر از ذره ای) به دلار و نرخ‌های جهانی ندارند. بخش دیگری از این ماجرا اما معیوب بودن ساختارهای اقتصادی و بانکی است که تا این دو اصلاح نشود – چه بخواهیم و چه نخواهیم – زندگی مردم تا حدودی هم به دلار همچنان وابسته است!

۹- افزایش صادرات غیر نفتی تا ۵۰میلیارد دلار به ملت‌های منطقه
دیپلماسی همسایگی یکی از شعارهایی بود که این دولت بر آن تاکید بسیاری داشت اما با نیم نگاهی به تراز تجاری آن هم با همسایگان می‌توان حکم به ناکام بودن دولت در این زمینه داد. افزون بر این باید با تلخی فراوان پذیرفت، آنقدری که همسایگان از به‌هم‌ریختگی‌های اقتصادی، تورم و کاستی‌های مدیریتی منتفع شده‌اند اما ایران تا حدودی از همسایگان نفعی عایدش نشده است!

۱۰- کاستن از نرخ مالیات و عادلانه شدن آن
بودجه‌ی ۱۴۰۳ خط بطلانی بود بر دهمین شعار دولت زیرا نه پنهان و به دور از چشم مردم که دولت علناً با افزایش مالیات‌ها اعلام کرد در سایه‌ی کاهش درآمدهای نفتی، کشور را با اخذ مالیات اداره می‌کند مضافاً این که مالیات ستانی دولت در سال ۱۴۰۳ صدای اعتراض دوستان و حامیان دولت را نیز درآورده است.

۱۱- تک نرخی کردن ارز
تک نرخی کردن ارز نه شدنی است و نه باید به شعار دولت‌ها در این زمینه اعتماد کرد و نه باید یقه‌ی دولت‌ها را برای عملیاتی نشدن این وعده گرفت. همین که نرخ به جای تک نرخی، چند نرخی است خود نشانه و موید این واقعیت است که اقتصاد ایران تحمل تک نرخی شدن ارز را نداشته و تا زمانی که ساختارهای اقتصادی و نظام بانکی اصلاح نشود حتی اندیشیدن به تک نرخی کردن ارز نیز، خودکشی است و تبعات عدیده‌ی اقتصادی و حتی اجتماعی به دنبال دارد.

۱۲- کاهش نرخ دلار
کاهش نرخ ارز بیشتر از شعار یک شوخی است. فرقی هم نمی‌کند چه دولتی و با چه پشتوانه‌ای چنین وعده‌ای به مردم بدهد زیرا کشوری که اسیر تحریم است، وابسته به درآمدهای نفتی و ارزی است لابد بسیاری از ناترازی‌های خود را در مسائل پولی و بانکی با ایجاد نوسان در نرخ ارز جبران می‌کند و این یعنی دولت هرگز به کاهش نرخ ارز فکر نمی‌کند اما به کنترل تا جایی که بتواند!

۱۳- دسترسی مردم به اینترنت آزاد و پرسرعت
دسترسی مردم به اینترنت آزاد و پرسرعت صرفاً یک شعار انتخاباتی است که حتی مردم نیز آن را جدی نگرفته و نخواهند گرفت اما تلخی ماجرا آن جا است که وضعیت اینترنت و سرعت اینترنت در هیچ دولتی به بدی دولت سیزدهم نبوده است!

۱۴- افزایش سالانه حقوق کارگران و معلمان متناسب با تورم
دولت سیزدهم تا همیشه به خاطر مقاومت در برابر افزایش حقوق کارگران و معلمان آن هم متناسب با تورم شرمسار و بدهکار خواهد بود زیرا این مسئله به قیمت نابودی سفره‌های مردم تمام شد که صد البته گناهی نابخشودنی است!

۱۵- از بین بردن قاچاق
از بین بردن قاچاق دقیقاً مثل آن می‌ماند که بگوییم کاری خواهیم کرد بر اثر تصادف هیچ کسی کشته نشود. طرح این گونه شعارها نه برای مردم مهم است و نه به آن توجه خواهند کرد.

۱۶- ایجاد سامانه شفافیت
افغانستانی‌ها مثلی دارند که می‌گویند: «زیر بار زور نمی‌رویم مگر آن که زور، پُر زور باشد»، حکایت دولت‌ها و ایجاد سامانه شفافیت است. شعار می‌دهند، سامانه طراحی می‌کنند اما در نهایت آنچه شفاف می‌شود درآمدهای مردم برای مالیات ستانی است و کسی سر از کار دولت‌ها در نمی‌آورد. در فقره‌ی اخیر فساد در چای دبش معلوم شد تقریبا تلاشی برای شفافیت انجام نشده است زیرا به هم ریختگی در اطلاع‌رسانی نشان داد اتفاقاتی در خود دولت افتاده که خود دولت نیز از آن‌ها بی‌خبر است یا حداقل نشان داد چندان اشرافی به اتفاقات درون دولت وجود ندارد. در کنار دولت، مجلس هم برای شفافیت مقاومتی عجیب نشان داد.

 «ناپاسخگویی» دولت سیزدهم را خلع سلاح کرد یا بالابردن سطح انتظارات؟!
بر خلاف روزنامه‌ی کیهان که می‌اندیشد؛ برخی با بالا بردن سطح انتظارات مردم به صورتی غیر واقعی تلاش شده یا می‌شود تا دولت با هر میزان موفقیت در پاسخگویی آن با مشکل مواجه باشد، عقیده داریم:
اولاً: آن که انتظارات را به صورت غیر واقعی و شعاری بالا برد خودِ دولت بود و نه منتقدان و…
ثانیاً: از ما اگر بپرسند حتماً خواهیم گفت آن چه دولت سیزدهم را «خلع سلاح» کرد، نه بالابردن سطح انتظارات بود و نه شعارهایی که معلوم بود انجام آن از عهده‌ی این دولت با این تیم و این کابینه ساخته نیست بلکه کمر این دولت را «ناپاسخگویی» شکست.
جواب یک رسانه که پنج ماه منتظر مانده تا «جانمایی» پروژه یا طرح نهضت ملی مسکن اعلام تا مشخص شود برای مردم خانه می‌سازند یا خودشان؛ سکوت نیست کما اینکه برخورد با ایجادکنندگان انحراف در طرح یا پروژه نهضت ملی مسکن هم وظیفه رسانه نیست!
رابعاً: معتقدیم وقتی رسانه‌ها را به دو دسته‌ی «امیدآفرین» و مخالف دولت تقسیم می‌کنند یعنی نه تنها با «ناپاسخگویی» مشکلی ندارند که به آن افتخار نیز
خواهند کرد مضافاً این که برای «ناپاسخگو» باقی ماندن برخی تلاش می‌کنند صدای منتقد در جامعه شنیده نشود.
و نکته‌ی آخر: دولت سیزدهم با هر درجه تلاش و مقاومت در نهایت مجبور به پاسخگویی خواهد شد حال به رسانه و افکار عمومی هم پاسخ ندهد در پیشگاه تاریخ حتماً پاسخگوترین خواهد بود.