آفتاب یزد – یوسف خاکیان: ۱- هه، ههه، هههه، ههههه، هههههه…. ببخشید من خندم گرفت همین اول کاری، یاد یه جُکِ قدیمی افتادم، البته می‌گم قدیمی نه که مال هزار سال پیش باشه، مال همین اواخره، چیزی حدود پانزده، بیست سال پیش. جونم براتون بگه که یه مملکتی بود، یه رئیس جمهور داشت بهش می‌گفتن […]

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: ۱- هه، ههه، هههه، ههههه، هههههه…. ببخشید من خندم گرفت همین اول کاری، یاد یه جُکِ قدیمی افتادم، البته می‌گم قدیمی نه که مال هزار سال پیش باشه، مال همین اواخره، چیزی حدود پانزده، بیست سال پیش. جونم براتون بگه که یه مملکتی بود، یه رئیس جمهور داشت بهش می‌گفتن دکتر، این بابا اولش البته رئیس جمهور نبود، بعدش شد رئیس جمهور، خلاصه اون اوایل که می‌خواست بگه من کاربلدم و مملکتو از بحران نجات میدم، یه بار اومد تو تلویزیون نشست مقابل دوربین و شروع کرد با مجری برنامه صحبت کردن، نه که شوخَم بود هیچی رو جدی نمی‌گرفت، خلاصه تو اون برنامه تلویزیونی مجری از ایشون پرسید که «نظر شما درباره گشت ارشاد چیه؟» این بابا که یادم نیست اون موقع رئیس جمهور شده بود یا تازه می‌خواست بشه، در جواب مجری برنامه گفت: «از چه نظر؟» مجریه گفت: «همین که میان به خانما تذکر می‌دن که حجابتونو رعایت کنید و موهاتونو بپوشونید و…، شما با این کار موافقید یا مخالف؟» آقای دکتر گفت: «واقعا الان مشکل مردم ما شکل موی بچه‌های ماست؟ بچه‌ها دوست دارن موشونو هر جوری بزنن، به من و تو چه ربطی داره؟ من و تو باید به مسائل اساسی کشور برسیم، دولت باید بیاد اقتصاد رو سامان بده، فضای کشور رو آرامش ببخشه، امنیت روانی درست کنه، پشتیبانی بکنه از مردم، مردم سلایق گوناگون دارن، با سنت‌های مختلف، اقوام مختلف، تیپهای مختلف، دولت خدمتگزار همه اس، چرا مردم رو کوچیک می‌کنین، یعنی واقعا مردم رو اینقدر کوچیک می‌کنید که الان مشکل مهم جوانهای ما اینه که مدل موشونو چطوری بزنن و دولت هم نمی‌ذاره، شان دولت اینه؟ شان مردم اینه؟ این واقعا توهین به مردم ماست، چرا مردم رو دست کم می‌گیریم؟ یعنی واقعا الان مشکل کشور ما اینه که فلان دختر ما فلان لباس رو پوشید؟ الان مشکل کشور ما اینه؟ یعنی الان مشکل مردم ما اینه؟»
۲- اون قدیما یه رفیقی داشتم وقتی یه چیزی(ماجرایی) رو براش تعریف می‌کردم و متوجه منظورم نمی‌شد، می‌گفت: «حالا!!!» می‌گفتم: «حالا چی؟» می‌گفت: «منظورم اینه که، که چی اینو تعریف کردی؟ منظورت چی بود از تعریف کردن این ماجرا؟ چی میخواستی بگی؟» بعد من می‌نشستم منظور خودم رو از تعریف کردن چیز(ماجرا) بیان می‌کردم و رفیقم تازه متوجه می‌شد که قضیه از چه قراره، فرض رو بر این می‌ذارم که شما هم با خوندن بند یک این گزارش، یه «حالا!!!» توی ذهنتون ایجاد شده باشه که من باید توضیح بدم درباره اش.
۳- این گزارش درباره تغییر نامهاست؛ نام‌هایی که انگار به مذاق برخی از مسئولان خوش نمی‌آید و تلاش می‌کنند که به هر نحوی که شده، آنها را تغییر دهند، حال این تغییر نامها چرا صورت می‌گیرد و اساسا نتیجه چنین تغییراتی چه خواهد بود اللهُ اعلم. بند یک گزارشی که پیش روی شماست را به این جهت بیان کردیم که به این عزیزان مسئول بگوییم که «یعنی الان مشکل مملکت ما، مشکل مردم ما، مشکل جوانهای ما اینه که فلان چیز رو با فلان اسم صدا می‌زنن؟ مثل به «رایانه» میگن «کامپیوتر»؟ یا به «یارانه» میگن «سوبسید»؟ یا به «کالابرگ» میگن «کوپن»؟ خب که چی؟ مثلا این اسمایی که شما انتخاب می‌کنید برای اجناس مختلف، چه دردی از این مردم بیچاره دوا می‌کنه؟ مثلا رفته کلی فکر کرده، کلی تجزیه و تحلیل کرده، کلی بالا و پایین کرده و یک کلمه پیدا کرده تحت عنوان «پست الکترونیکی» بعد اومده اینو پیشنهاد داده به مردم که بیان از این به بعد فارسی رو پاس بدارن و به جای کلمه «ایمیل» که یه واژه خارجیه از کلمه مرکب «پست الکترونیکی» استفاده کنن، دست شما درد نکنه برادر، واقعا زحمت کشیدی؟ اولا که عوض شدن این اسم‌ها چه نفعی به حال ملت داره؟ یه قرون پول تو جیبشون می‌بره؟ در ثانی پدر بیامرز، تو داشتی بررسی می‌کردی که چه اسمی رو جای چه اسمی بذاریم که خارجکی نباشه با خودت نگفتی «پست الکترونیکی» هم که یه کلمه خارجکیه؟ هم «پست»ش خارجیه هم «الکترونیکی»ش.
۴- برخی از دوستان اصرار زیادی دارند که به دیگران بگویند: «ببینید ما هم داریم کار می‌کنیم، کار فرهنگی انجام می‌دیم، مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی که هر چند وقت یکبار واژه‌ای را اختراع می‌کند و آن را به خورد ملت می‌دهد و می‌گوید: «زین پس به جای کلمه غریب و نامانوس…. بگویید….» جدیدا البته دایره شغل شریف تغییر نام واژگان فارسی به گسترده‌تر شده و وزارت ارشاد هم برای اینکه از قافله عقب نماند آمده و یک کاری را انجام داده است، مثلا چند روزی ست خبر رسیده عنوان «شب یلدا» که یک واژه فارسی است و «شب چهارشنبه سوری» که آن هم یک واژه فارسی است و هر دویشان جزو روزها و شبهای باستانی ایران زمین محسوب می‌شوند را از روی تقویم حذف کرده است، بعد عالیجنابان فعال در وزارت ارشاد (دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی) آمده‌اند و در واکنش به این خبر اعلام کرده‌اند که اینگونه نیست و «شب یلدا» و «شب چهارشنبه سوری» از تقویم حذف نشده است، بلکه عنوانهایی به آنها اضافه شده و در کنار عنوانهای قدیمی قرار گرفته، مثلا در کنار نام «شب یلدا که شامگاه ۳۰ آذر است» عنوان «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» اضافه شده است، یا مثلا در کنار نام «شب چهارشنبه سوری که شامگاه آخرین سه شنبه سال است» عنوان «روز تکریم همسایگان» اضافه شده است. با این تفسیر در می‌یابیم که اعضای محترم شورای فرهنگ عمومی هیچ مناسبی را حذف نکرده اند، بلکه بندگان خدا عنوان جدیدی را نیز به نام‌های قدیمی اضافه هم کرده اند، بنابراین از این حیث باید به آنها آفرین و دست شما درد نکنه هم گفت.
۵- «حالا!!!» این کلمه اکنون در واکنش به اقدام شورای فرهنگ عمومی پیرامون مسئله‌ای که در بند شماره ۴ به آن اشاره کردیم در ذهن نگارنده این گزارش ایجاد شده است، نمی‌دانم چرا اقدام اخیر شورای فرهنگ عمومی دوباره مرا به یاد آقای دکتر انداخت که می‌گفت: «واقعا مشکل مملکت ما اینه؟» یعنی الان واقعا مشکل فرهنگ ما این است که در شب یلدا به جای اینکه بگوییم «شب یلدا»، بگوییم: «شب یلدا – روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان»؟ یا به جای «شب چهارشنبه سوری» از عبارت «شب چهارشنبه سوری – روز تکریم همسایگان» استفاده کنیم؟ اولا هر دوی این جشن‌ها در شب برگزار می‌شود نه روز، چرا از واژه «روز» استفاده کرده اید؟ در ثانی در این شرایط اقتصادی که مردم دارند آیا پولی در جیبشان می‌ماند که بخواهند برای «شب یلدا- روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» جشن بگیرند؟ لابد شما عزیزان خبر ندارید که ما مردم (پدربزرگ، مادر بزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله، دایی و کلا فک و فامیل) سال به دوازده ماه خانه هم نمی‌رویم که هیچ، از سر چهارراه منزل یکدیگر هم رد نمی‌شویم، از کدام میهمانی حرف می‌زنید که قرار است ترویج پیدا کند؟ اصلا مشکلات اقتصادی چیزی تحت عنوان میهمانی را برای این مردم گذاشته است که حالا بخواهند ترویجش دهند یا ندهند؟ از کل آن چیزی که یک زمانی با عنوان «شب یلدا» شناخته می‌شد، باقی مانده همین نام «شب یلدا»ست و تمام، نه میهمانی‌ای می‌گیریم، نه سور و ساتی راه می‌اندازیم و نه چیز دیگری، گذشت آن زمان که فامیل دور هم می‌نشستند و انار و تنقلات می‌خوردند، اکنون و در زمان حال، مهمانی هر کسی در«شب یلدا» با گوشی موبایلش است، چه گرد هم جمع شوند چه گرد هم جمع نشوند، همه فامیل هم که دور هم جمع شوند باز هم «میهمانی» برگزار نمی‌شود، در چنین دورهم جمع شدنی همه افراد سرشان در گوشی شان است نه گرم صحبت کردن با یکدیگر. عزیزان دل آیا بهتر نبود به جای اینکه به فکر اضافه کردن عنوان جدیدی به نام قبلی باشید فرهنگ‌سازی می‌کردید و این مسئله را در جامعه رواج می‌دادید که مردم (خاصه جوانها) کمتر با گوشی‌های موبایلشان وَر بروند و بیشتر به فکر بودن در کنار یکدیگر باشند، اگر چنین می‌کردید خود به خود «فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» رواج پیدا می‌کرد، این مسئله درباره «شب چهارشنبه سوری» هم مصداق دارد، «تکریم همسایگان» که نباید فقط در حد حرف باشد، اینکه این عنوان را در کنار نام «شب چهارشنبه سوری» قرار دهید هیچ مشکلی از همسایگان بینوا را حل نمی‌کند، بهتر نبود به جای افزودن عنوان جدید در کنار نام قبلی، تلاش می‌کردید، فرهنگسازی می‌کردید که این جوانان در شب چهارشنبه سوری بمب‌های وحشتناک و کشنده را استفاده نکنند، کمتر به فکر آزار و اذیت همسایگانشان باشند، کمتر سر و صدا ایجاد کنند، کمتر مجروح و زخمی روی دست خانواده‌ها و بیمارستانها بگذارند، کمی فکر کنند، بیندیشند به اینکه اینهمه سر و صدا ایجاد کردن چه منفعتی دارد؟ چه لذتی دارد؟ چرا این کارها را هر سال ادامه می‌دهند؟ درباره «شب یلدا» گفتیم که یک زمانی شب یلدایی بود و بزمی و نشستن کنار همی و انار خوردنی و فال حافظ گرفتنی، متاسفانه این مسئله درباره «شب چهارشنبه سوری» هم مصداق دارد، از شامگاه سه شنبه آخر سال که در قدیم در آن جشن می‌گرفتند نه ترقه‌ای بود، نه سر و صداهای مهیب وجود داشت و نه بیمارستانها و مراکز سوانح سوختگی پر از مجروح و زخمی می‌شد، آن زمان خطرناک‌ترین کاری که انجام می‌دادند این بود که آتشی روشن کنند و از روی آن بپرند، بعد هم مراسم‌های دیگر مانند
قاشق زنی و… انجام می‌دادند، کدامیک از این کارها را مردم امروز در شب چهارشنبه سوری انجام می‌دهند؟ فرهنگ چهارشنبه سوری اصیل و قدیمی کجا رفت؟ آیا واقعا این چیزی که امروز مردم به عنوان شب چهارشنبه سوری می‌شناسند همان چیزی ست که در قدیم رواج داشته؟ آیا بهتر نبود که به جای تغییر نام ها، افزودن واژگان و گیر کردن و اسیرشدن در سبد واژگان مختلف می‌آمدید و وقت می‌گذاشتید تا برای مردم فرهنگسازی کنید که بدانند شب چهارشنبه سوری نیامده که مردم همسایگان خودشان را تکریم کنند، تکریم همسایگان است که باید به خاطرش جشن شب چهارشنبه سوری بگیریم، متاسفیم که این را می‌گوییم اما نگارنده با عقل ناقصی که
دارد معتقد است که عزیزان فعال در شورای فرهنگ عمومی کشور راه را اشتباه رفته اند، این درست که تقویم‌ها روزهای مهم زندگی مردم را به آنان یادآوری می‌کنند، اما فراموش نکنیم این روزها را تک تک همین مردم می‌سازند، همین مردمی که در کوچه و خیابان تردد می‌کنند، با رفتارهایشان، دیدگاه هایشان، گفتارهایشان و کارهای دیگری که انجام می‌دهند. اگر دست از برگه‌های تقویم برمی داشتیم و به جای حذف کردن و اضافه کردن عنوان‌های معمولی و غیرمعمولی، وارد بطن جامعه می‌شدیم و رفتارها و گفتارها و اندیشه‌ها را تغییر می‌دادیم، شک نکنید که امروزه روز در «شب یلدا» مردم به جای اینکه در گوشی‌های موبایلشان غرق شوند در کنار عزیزانشان به گفت و شنود و بگو و بخند می‌پرداختند، اگر این کار را می‌کردیم شک نکنید که امروزه روز در «شب چهارشنبه سوری» جوانها به جای اینکه در کوچه‌ها و پس کوچه‌ها و خیابان‌ها صداهای مهیب تولید کنند و اینگونه جان خودشان و دیگران را به خطر بیندازند و همسایگان را دیوانه کنند، در کنار یکدیگر سنت قدیمی و زیبای چهارشنبه سوری را پیاده می‌کردند و در کنار یکدیگر خوش می‌گذراندند.
۶- اطاله کلام شد، عذر نگارنده این گزارش را بپذیرید، نکاتی بود که باید عنوان می‌شد و بنده حقیر با ذهن سراپا تقصیرم و قلم بی‌گناهم باید بیان می‌کردم که خب این کار را انجام دادم، امید که به جای ناراحت شدن و جبهه گرفتن در مقابل مطالبی که در این گزارش بیان شد به فکر ارائه راه‌های بهتر زیستن برای این مردمی باشیم که به یادگرفتن مطالب و موضوعات فرهنگی بیشتر از تغییر واژگان و کم و زیاد شدن نامها و عنوانها در برگه‌های تقویم نیاز دارند، امید که چنین شود.