آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: امروز مثلاً نشستیم ببینیم مجلس یازدهم با بودجه پیشنهادی دولت برای ۱۴۰۳ در نهایت چه تصمیمی میگیرد که «رد» شد ولی همچنان، سرجمع خبرهای مملکت خلاصه میشود در «فساد چای دبش» و «صادق بوقی». در این میانه اما چند خُرده خبر هم بود که فقط بغض توانست راه اشک را […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: امروز مثلاً نشستیم ببینیم مجلس یازدهم با بودجه پیشنهادی دولت برای ۱۴۰۳ در نهایت چه تصمیمی میگیرد که «رد» شد ولی همچنان، سرجمع خبرهای مملکت خلاصه میشود در «فساد چای دبش» و
«صادق بوقی». در این میانه اما چند خُرده خبر هم بود که فقط بغض توانست راه اشک را سد کند!
ـ اول از همه برویم سراغ «مصطفی آقا میرسلیم» و اظهاراتی شاذ:«اصلاحطلبان آبرویی ندارند که بخواهند قد علم کنند و اگر بخواهند جرأت به خرج دهند با افشاگریهای کوبنده مواجه خواهند شد، پس بهتر آن میبینند که فعلا چراغ خاموش حرکت
کنند.»
ـ بعد مواجه میشویم با پیمان جبلی و اظهار نظری عجیب در باره «عادل فردوسی پور»:
« نمیتوانم اسم این شخص را بیاورم چون باعث میشود به او وزن بدهم. بالاخره در این موارد باید چه کار کنیم؟ جایی که فکر میکنیم این چهره را نمیشود مدیریت کنیم، شخص دیگری را جایگزین میکنیم!»
ـ اندکی آن طرفتر میرسیم به مدیر شبکه چهار سیما:«تلویزیون سروش صحت، مهران مدیری، احسان علیخانی و رامبد جوان را ممنوعالتصویر نکرده بلکه اینها به دلیل تفتیش عقاید روشنفکران جرات نمیکنند به تلویزیون بیایند»
ـ معاون اجرایی رئیسجمهور نیز هنوز نمیخواهد بپذیرد شعار ساخت چهارمیلیون مسکن عملیاتی نخواهد شد:«از شعار ۴ میلیون مسکن در ۴ سال عقبنشینی نکردیم ولی بعضی توقع دارند سالی یک میلیون ساخته شود در حالی که تمهید مقدمات این موضوع زمان میبرد. از برنامه یک مقدار عقب هستیم. هر زمان بفهمیم این وعده
۴ میلیونی قابل عمل نیست با مردم در میان میگذاریم.»
ـ وزیر تازه نفس ورزش و جوانان با اعلام اینکه استقلال و پرسپولیس تا پایان سال به بخش خصوصی واگذار میشوند (برای یکهزارمین بار البته)، گفت: «این اتفاق در حد شعار نخواهد بود و عملیاتی میشود و به عنوان یک دستاورد بزرگ با راهکارهای سازمان خصوصیسازی مدنظر قرار میگیرد و یک خدمت بزرگ به ورزش است و باعث میشود وزارت ورزش و جوانان به دیگر وظایف اصلی وزارت ورزش بپردازد؛ همه این شرایط باعث شده وزارت ورزش و جوانان از وظایف خود مانند عمومی کردن ورزش غافل بماند.»
ـ جوادی یگانه، جامعه شناس هم گفته:«نه تیتر همشهری برای معترضان مهم است، نه رد کلیات بودجه و فساد سرسامآور چای دبش. دل کندهاند. جامعه دیگری در دل جامعه سر برآورده است که نظام ارزشها و ترجیحات،گروه مرجع و رسانه متفاوتی دارد؛ و دیوار بین این دو جامعه روز به روز در حال قطور شدن است و میانجیای هم وسط نگذاشتهاند.»
ـ بالاخره در این مملکت یک نفر پیدا شد و راست گفت شرکت توزیع برق حرارتی شازند نوشت: «با توجه به افزایش مصرف گاز در بخشهای مختلف بهویژه بخش خانگی، تامین کامل سوخت گاز نیروگاهها ممکن نبوده و بهعلت محدودیتهای اعمال شده، نیروگاه شازند نیز جهت تامین برق در روزهای آینده، ضمن عذرخواهی از مردم ناگزیر به استفاده از سوخت مازوت خواهد شد.»
ـ به نظر میرسد انگار رسانه دولت قرار است همیشه طلبکار باشد. بعد از سخنان محسنی اژهای به دولت که رسما اعلام کرد فساد چای دبش در این دولت رخ داده روزنامه تحت نظر دولت رئیسی در تیتر یک خود نوشت:«دولت پرونده فساد را به قوه قضائیه داده بود انتظار رسیدگی بود نه بازخوانی خبر ۹ ماه قبل»!
ـ تیترهای روزنامهها نیز بعضاً عجیب بود و غریب؛ یکی از سرتیم اقتصادی دولت میخواهد تا استعفا بدهد ـ یکی هم همچنان دنبال متهمان «دبش» میگردد ـ دیگری از زخم کهنه ی تورم نوشته ـ سخنگوی وزارت خارجه برخلاف امیرعبداللهیان معتقد است همچنان «برجام» به قوت خود باقی است ـ روزنامه جوان هم رسماً شکست پروژه «فرزندآوری» را با این تیتر خبر داده است:«ایران با پول بچه دار نشد» ـ مراد صحرایی هم بالاخره یک حرف نزدیک به واقعیت زد:«به ما چه شهر بدون مدرسه میسازند؟» ـ روزنامهای هم از اهتمام دولت برای مبارزه با فساد خبر داده و…
می بینید این همه بلبشو را؟!
باز هم بر همان عقیده ام:« سرجمع خبرها خلاصه میشود در؛ «فساد چای دبش» و «صادق بوقی». » اصلاً حق با «جوادی یگانه» است؛ حتی اگر مجلس «کلیات بودجه ۱۴۰۳» را بدون یک رأی مخالف نیز تصویب کرده بود، جامعه به اصطلاح«ککش هم نمیگزید!» می بینید این همه بلبشو را، در خبرها، تیتر روزنامه ها، موضعگیری ها، اظهار نظرها؟ این همه بلبشوی نهفته در جامعه است که این گونه سر برآورده است. یعنی جامعه ی سرگردان سرخورده ی پُر از سرگیجه، با دیدن این خبرها و تیترها چه به حال و روزش میآید؟ بهتر میشود حالش یا بدتر؟ آرامش میگیرد یا پریشان میشود؟
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
روی صحبتم با آقامیرسلیم است و جبلی و آن مدیر شبکه چهار سیما و وزیر ورزش و باقی حضرات. متوجه هستید کجا نشسته یا ایستاده اید؟ خبر دارید روی صندلی چه کسانی تکیه زده اید؟ اصلاً حواس تان هست مخاطب شما، هموطن شما است؟ ذرهای به این فکر میکنید که دارید برای یک ایران حرف میزنید و تصمیم میگیرید؟ بعید میدانم! این به هم پریدنها و متهم کردنها و انگ زدنها اصلاً بوی مهربانی و هموطن دوستی نمیدهد. مگر سیاست و قدرت سیاسی چقدر ارزش دارد که کفش آهنین پوشیدهاید و دائم پاشنه ی پا بر ستون فقرات اعصاب و روان مردم میکوبید؟ به قول مردمان کف جامعه؛ کجای تان میبرند که کوتاه نمیآیید؟ بس نیست این همه سردرگمی و سرگردانی!؟
گیریم رد و نشان این یکی فساد هم پوشیده شد، صادق بوقی هم ابراز رضایت و شادمانگی کرد، بودجه هم با تمام نقایصی که دارد تصویب شد، اصلاحطلبان را هم از گردونه خارج کردید، جمیع شهرت کسب کردهها را هم حتی حوالی صدا و سیما راه ندادید… ته ماجرا برای گرانیها و تورمی که مردمان تان را به این روز نشانیده، برنامهای دارید یا ترجیح میدهید همچنان برای همدیگر ابرو گره کنید و مشت بر دیوار بکوبید و صورت یکدیگر را زخمی کنید؛ دقیقاً فازتان چیست؟!
Saturday, 27 April , 2024