یوسف خاکیان: چند سال پیش که کمال تبریزی هنوز مشغول ساختن سریال «سرزمین کهن» بود (همان زمانهایی که هنوز اسم سرزمین کهن، سرزمین کهن بود نه سرزمین مادری، همان زمانی که یکی دو قسمت سریال پخش شد و برخی از هموطنان اعتراض کردند که این سریال دارد به ما توهین می‌کند و به همین دلیل […]

 یوسف خاکیان: چند سال پیش که کمال تبریزی هنوز مشغول ساختن سریال «سرزمین کهن» بود (همان زمانهایی که هنوز اسم سرزمین کهن، سرزمین کهن بود نه سرزمین مادری، همان زمانی که یکی دو قسمت سریال پخش شد و برخی از هموطنان اعتراض کردند که این سریال دارد به ما توهین می‌کند و به همین دلیل تلویزیون تصمیم گرفت از پخش ادامه سریال صرف نظر کند)، در جمعی دوستانه پیش‌بینی کردم که سریال کمال تبریزی بالاخره روی آنتن خواهد رفت، فقط زمانش معلوم نیست، شاید دو سال دیگر، شاید ۵ سال دیگر و شاید هم ده سال دیگر… آن زمان دوستانی که در آن جمع بودند به حرف من خندیدند و با تمسخر گفتند: «دیوونه تو هنوز تلویزیون نگاه می‌کنی؟ بابا ماهواره اینهمه سریال خوب نشون میده که همشون هم جدیدن، ول کن تلویزیون رو، اصلا همین الان «سرزمین کهن» نشون بده کی دیگه میشه پای برنامه‌های تلویزیون؟ بیکاریم مگه؟ تو کوچه تیله بازی کنیم بهتر از اینه که تلویزیون تماشا کنیم» چند سال از آن ماجرا گذشت، آن دوستان هم هیچوقت به روی من نیاوردند که: «مگه تو نگفتی بالاخره «سرزمین کهن» نشون میده؟ چی شد پس؟ چرا نشون ندادن؟ حالا ما گفتیم تلویزیون نگاه نمی‌کنیم ولی حواسمون هست که چی نشون میده چی نشون نمیده» راستش را بخواهید خودم هم یواش یواش داشتم ناامید می‌شدم، با خودم می‌گفتم: «خب لعنتی عمر نوح هم که داشته باشی تا الان باید تموم شده باشه، اینهمه سال گذشت «سرزمین کهن» نشون نداد، چهار روز دیگه هم که قیامت میشه دیگه کی می‌خواد نشون بده؟ پا شو برو دنبال یه لقمه نون، تلویزیون «سرزمین کهن» نشون بده نیست، پاشو برو، پاشو گمشو برو تا نزدم تو اون ملاجت، مسخره کردی خودتو…» اما بالاخره پیش‌بینی ما درست از آب درآمد، تلویزیون بالاخره پایش را از روی شیلنگ آب برداشت و اجازه داد آب بیاید و گلهای باغچه ما هم کمی آب بخورد، این شبها هر کانالی که می‌زنیدارد «سرزمین مادری (نمی دانم اسمش را به چه دلیل عوض کردند، مگر «کهن» چه عیبی داشت که گذاشته‌اند «مادری»؟ فحش بود؟ بی‌تربیتی بود؟ غیر قابل پخش بود؟ بدآموزی داشت؟ با سیاستهای صداوسیما همخوانی نداشت؟ سیاه نمایی بود؟ چه عیبی که عوضش کردند؟)، بگذریم، به ما چه اصلا؟ دوست داشتند نام سریال را تغییر دهند، بالاخره آن‌ها هم باید یک کاری انجام دهند دیگر. خلاصه «سرزمین مادری» رفت روی آنتن، الان هر جایی را که نگاه می‌کنی پر از سرزمین مادری، به قول «زبل خان»: «زبل خان، اینجا زبل خان اونجا، زبل خان همه جا…» الان طوری «سرزمین مادری» پخش می‌شود که خود من به شخصه هر شب خواب «ناصر قصاب» را می‌بینم که با ساتور دنبالم کرده و می‌خواهد شقه‌ام کند، بعد هراسان از خواب بیدار می‌شوم و با خودم می‌گویم: «خدا رو شکر که خواب بود، بینوا «رهی-علی شادمان» با چه جراتی می‌رفت درِ خونه ناصرقصاب؟ خلاصه که سرزمین مادری روی آنتن رفت، همانند سریال «کتونی زرنگی» به کارگردانی علی ملاقلی‌پور که آن هم جزو مغضوبین صداوسیما بود و چند سالی توقیف بود، اما آن هم بالاخره روی آنتن رفت، درست همانند سریال «رعد و برق» به کارگردانی بهروز افخمی که برای مدتی در محاق توقیف بود و چند باری هم تا نوک آنتن تلویزیون رفت اما پخش نشد، مسئولان صداوسیما هم خیال کردند که ما گوشهایمان مخملی است، مدام می‌آمدند و می‌گفتند: «به خاطر مشکلات فنی سریال «رعد و برق» پخش نمیشه» باز فردا دوباره می‌آمدند همین را می‌گفتند، شش ماه بعد هم همین را گفتند، یکسال بعد هم همین را گفتند، ما هم خودمان را زدیم به کوچه علی چپ که مثلا متوجه نمی‌شویم که در صداوسیما کُت تن کیست، اما گذشت و دیدیم که «رعدوبرق» افخمی هم روی آنتن رفت، درست
مثل فیلم سینمایی «آدم برفی» داوود میرباقری که یک زمانی حتی در سینما اکران نمی‌شد، اما الان در تلویزیون هم به نمایش در می‌آید، دقیقا مثل فیلم «مارمولک» کمال تبریزی که سرنوشتش مشابه سرنوشت «آدم برفی» بود. این رفتارهای ضد و نقیض که بسیار آماتورانه صورت می‌گیرند، نشانگر این هستند که مسئولان سازمان صداوسیما براساس سلایق و نظرهای کاملا شخصی تصمیم‌گیری می‌کنند، نه بر اساس قوانین و ضوابط و مقررات. همه ما می‌دانیم که اگر موضوع یا مسئله‌ای به عنوان یک ناهنجاری شناخته شود، در همه زمانها و مکانها، ناهنجار است، مثل قتل، دزدی، آزار و اذیت جنسی و…. این یعنی چه؟ این یعنی کار بد بد است و نباید انجام شود و اگر انجام شد، انجام‌دهنده‌ی آن باید منتظر عواقبش باشد، قبول؟ قبول. بسیار خب، حالا که قبول کردیم بیایید با هم سری به سریال‌هایی که نامشان را در این گزارش آوردیم، بزنیم و یک سوال مهم را مطرح کنیم، مخاطب سوالمان هم مسئولان سازمان صداوسیما هستند. سوال این است: «آیا سریالهای «سرزمین کهن (خیلی خب بابا، هرچی شما می‌گید، سرزمین
مادری)»، «کتونی زرنگی»، «رعد و برق» بد بودند که آن‌ها را روی آنتن نمی‌فرستادید؟ حتما بد بودند که نشانشان نمی‌دادید دیگر، اگرنه که مثل سریالهای دیگر بارها و بارها از شبکه‌های مختلف پخششان می‌کردید، نمی‌کردید؟ چرا پخششان می‌کردید، پس نتیجه می‌گیریم که سریال‌ها بد بوده اند، بدآموزی داشته اند، برای جامعه مضر بوده‌اند، تماشایشان بیش از آنکه منفعت داشته باشد، ضرر داشته، چقدر خوب که شما مسئولان به فکر مردم بودید (حال بماند اینکه این مجوز که شما به جای مردم فکر کنید و تصمیم بگیرید و آن تصمیم را عملی کنید را از کجا آورده‌اید و چه کسی به شما داده.) پیشتر هم که اعلام کردیم «بد» در همه زمانها و مکانها بد است و خب شما تشخیص داده‌اید که سریالهای نامبرده «بد» بوده اند، بسیار خب، حال لطفا به این سوال ما جواب دهید؛ چطور می‌شود یک سریال که در یک دوره از زمان بد بوده، قابل پخش نبوده، زیانش بیشتر از سودش بوده، در یک دوره زمانی دیگر (اکنون) بدی‌اش از بین می‌رود، ضرر و زیانش به صفر مطلق می‌رسد و می‌توان آن را روی آنتن فرستاد؟ اینکه شما در برهه‌ای از زمان سریال «کتونی زرنگی» را پخش کرده‌اید در حالیکه پیشترش آن را پخش نمی‌کردید، اینکه شما در برهه‌ای از زمان (اکنون) سریال «سرزمین مادری» را پخش می‌کنید در حالیکه پیشتر آن را پخش نمی‌کردید و اینکه شما در برهه‌ای از زمان (اکنون) سریال «رعدوبرق» را پخش می‌کنید در حالیکه پیشتر پخش نمی‌کردید، نشان می‌دهد که بد بودن این سریال‌ها با گذشت زمان از بین رفته و امروز خوب شده‌اند (باز هم بماند که این دانش و تجربه را از کجا آورده‌اید و چه کسی به شما داده) حالا سریال‌ها پخش می‌شوند جز اینکه بدی‌ها از بین رفته‌اند و سریال‌ها قابل پخش شده‌اند چه نتیجه دیگری می‌توان گرفت؟ اما مگر می‌شود؟ مگر داریم اصلا؟ مثل این است که بگوییم پدربزرگ یک نفر دروغگو بوده بعد حالا که زمان گذشته و نوه‌اش به سن بزرگسالی رسیده، می‌تواند دروغ بگوید و اصلا باید دروغ بگوید، بدی دروغ مال زمان پدربزرگش بود، حال که چند دهه گذشته نوه همان پدربزرگ می‌تواند دروغ بگوید. روی سخنم با شما مسئولان محترم رسانه ملی است، جناب پیمان جبلی از شما می‌پرسیم، با مثالی که درباره دروغ گفتن زدیم موافقید؟ نمی‌گوییم شما دروغ می‌گوییدها، فردا نروید از ما شکایت کنید که به ما گفتند دروغگو، ما می‌گوییم کاری که درباره پخش سریالهای نامبرده انجام داده‌اید شبیه همان مثالی است که ما زده ایم، یعنی پخش یک یا چند سریال در یک زمانی قبیح بوده، اما حالا که چند سال از آن دوره گذشته قبح مورد نظر ریخته و می‌شود آن سریال‌ها را پخش کرد، اگر با مثالی که بیان کردیم موافق نیستید که اصلا با هم حرفی نداریم و شما را به خیر و ما را به سلامت چرا که از قدیم گفته اند: «کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد، اما کسی که خودشو زده به خواب نمیشه بیدار کرد»، اما اگر با مثالی که بیان کردیم موافقید که البته بعید می‌دانم که باشید، باید از شما بپرسیم که آن بدی و زشتی چه بوده که با گذر زمان از بین رفته است؟ در گوشمان بگویید قول می‌دهیم به کسی نگوییم، اصلا بدی و زشتی خاصی و حتی غیرخاصی وجود داشته که مانع پخش این سریال‌ها در طول‌های سالهای قبل می‌شده یا همینطوری شیر یا خطی مدیران شما و روسای قبلی رسانه ملی تصمِیم گرفتند که چندین و چند سال پخش دو سه سریال را با وقفه مواجه کنند؟ می‌دانید دلم برای خودمان که چند سال از شانس تماشای «سرزمین مادری» محروم بودیم، نمی‌سوزد، دلم برای بازیگری مانند پرویز پورحسینی می‌سوزد که بنده خدا در این سریال بازی کرد اما آنقدر لِفتش دادید که بنده خدا از دنیا رفت و نتوانست سریال را تماشا کند، از علی شادمان هم نگویم برایتان، الان که سریال را نگاه می‌کند یاد نوستالژی‌های کودکی‌اش می‌افتد، بقیه بازیگران را هم که صحبتشان را نکنیم بهتر است، چون نصف بیشترشان در دوره کنونی هیچ همکاری خاصی با صداوسیما ندارند، راستی پرسش ما را پاسخ نمی‌دهید؟ دلیلی داشت که این سریال‌ها این همه سال پخش نشدند؟ … چرا جواب نمی‌دهید؟ ترجیح می‌دهید سکوت کنید؟ همچنان به سکوتتان ادامه می‌دهید نه؟ چرا که نه؟ سکوت خودش یک نوع جواب است، اما را به خدا با این سکوتتان خیال نکنید که ما ابلهیم، شما مختارید که سکوت کنید، اما ما مختار نیستیم، اصلا چطور است جواب سوال شما را خود ما بدهیم؟ موافقید؟ برای پاسخی که می‌خواهیم به سوال خودمان بدهیم فکت هم می‌آوریم؟ پس جواب بدهیم نه؟ مشکلی نیست؟ بسم الله…
سریال «کتونی زرنگی» که یادتان می‌آید، همان که پسر رسول ملاقلی‌پور (علی) آن را ساخته بود، چند سالی پخش نمی‌شد دیگر، نه؟ رسانه ملی گفت: «سریال مشکل داره»، علی گفت: «مشکلش چیه؟» رسانه ملی گفت: «مشکلش اینه، اینه، اینه، تا برطرفشون نکنی هم روی آنتن نمی‌فرستیم.» علی برداشت مشکلات را حل کرد و به تلویزیون گفت: «بفرمایید، مشکلاتی که گفتید رو رفع و رجوع کردم، حالا نشون بدید»، تلویزیون باز هم گفت: «نشون نمیدیم»، علی گفت: «چرا؟ هرچی گفتید من انجام دادم که، چرا نشون نمی‌دید؟» صداوسیما گفت: «همینه که هست، دوست نداریم نشون بدیم، چی میگی تو؟ برو دنبال کارت» علی هم رفت دنبال کارش، اما خب کارش این بود که پاسخ چرایش را پیدا کند، باورتان می‌شود پاسخ چرایش را پیدا کرد؟ باورتان نمی‌شود؟ واقعا می‌گوید پاسخش را پیدا کرد. و اما برسیم به فکت، قرار شد برای ادعایمان فکت بیاوریم دیگر، اگر می‌خواهید ادامه ندهم، آخر طوری نگاهم می‌کنید انگار می‌کنید که من دارم دروغ می‌گویم، در حالیکه دروغ نمی‌گویم. حتما می‌دانید که سریال «کتونی زرنگی» که قرار بود در ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ روی آنتن شبکه ۳ برود، نرفت و این‌عدم پخش تا ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ادامه داشت، آخرش هم معلوم نشد چرا اینهمه مدت سریال در محاق توقیق بوده، بر اساس ظن و گمانی اعلام شد که‌عدم پخش سریال به خاطر دیدگاه‌های سیاسی کارگردانش بوده، حال برویم به سراغ بخش اصلی ماجرا، زمانی که «کتونی زرنگی» روی آنتن تلویزیون رفت، متعجب شدم که چطور شده که تلویزیون موافقت کرده که این سریال را پخش کند، یک روز که داشتم با علی چت می‌کردم، به او گفتم: «علی چی شد سریال اومد رو آنتن؟ صداوسیما از مواضعش عقب نشینی کرد یا تو عقب نشینی کردی؟» علی گفت: «هیچکدوم، سریال من اصلا مشکلی نداشت که نیاز به عقب نشینی داشته باشه»، گفتم: «پس چرا را نشونش نمی‌دادن؟» گفت: «راستشو بگم؟» گفتم: «حتما بگو» گفت: «دو تا مدیر تو سازمان با هم کَل کَل داشتن، یکیشون می‌گفت تا وقتی من اینجا کار می‌کنم سریال این بابا (علی ملاقلی پور) نباید پخش شه»، گفتم: «یعنی الان که سریال داره پخش میشه اون مدیره تو تلویزیون نیست؟» گفت: «نه، نیست، چند وقت پیش جاشو به یه مدیر جدید داد.» اینها را که بیان کردم نکند خدای نکرده خاطرتان را مکدر کرده باشم جناب جبلی، اصلا خودتان را ناراحت نکنید، بی‌خیالِ بی‌خیالِ بی‌خیال باشید، آنقدر از این نوشته‌ها نوشته‌ایم و شما هیچ واکنشی نشان نداده‌اید که دیگر گوشی دستمان آمده، ما خیلی وقت است که امیدمان را از شما بریده‌ایم جناب جبلی، مدتهاست که فهمیده‌ایم شما اصلا به ما توجهی نمی‌کنید چه رسد به اینکه بخواهید پاسخ سوالمان را بدهید و احیانا از حرفمان ناراحت شوید، بی‌خیال ما جناب جبلی، با همین فرمان ادامه دهید، خداوند شما نازنینان را از ما نگیرد، خوش بگذرد در تلویزیون.