آفتاب یزد: ایرانی‌ها در طول حیات خود با چهار بحران بزرگ هویتی: یونانی، عربی، ترکی- مغولی و غربی روبرو بوده اند. گسترش اسلام به ایران و رفتارهای ناعادلانه‌ی اُمویان با ایرانیان، بزرگترین چالشی بوده است که از آن روزگار تاکنون در حوزه‌ی منازعات گفتمانی مطرح می‌شود. ایرانیان همواره تلاش کرده‌اند با احیای نمادهای هویت ایرانی، […]

آفتاب یزد: ایرانی‌ها در طول حیات خود با چهار بحران بزرگ هویتی: یونانی، عربی، ترکی- مغولی و غربی روبرو بوده اند. گسترش اسلام به ایران و رفتارهای ناعادلانه‌ی اُمویان با ایرانیان، بزرگترین چالشی بوده است که از آن روزگار تاکنون در حوزه‌ی منازعات گفتمانی مطرح می‌شود. ایرانیان همواره تلاش کرده‌اند با احیای نمادهای هویت ایرانی، در مقابل گفتمان عجم ستیزانه‌ی اُمویان و سایر گفتمان‌ها مقاومت کنند. گفتمان مقاومت ایرانی با اتخاذ رویکردهای مختلف تلاش می‌کرد مانع از طرد شدن و به حاشیه رفتن ایرانیان شود.
تلویزیون و هویت ملّی در طی چندین دهه پس از انقلاب اسلامی ایران می‌تواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد. تلویزیون همواره در پرهزینه‌ترین و پربیننده‌ترین محتوای خود یعنی «سریال ها» به هویت ملّی و ملّی گرایی پرداخته است و توانسته که ابعاد اجتماعی، سیاسی و تاریخی هویت ملّی ایرانیان را بازنمایی کند. منظور از این ابعاد هویت ملّی، ویژگی‌هایی است که میان اعضای اجتماع دارای تنوع قومی، زبانی و دینی کشور ایران مشترک است و اعضا خود را با آن می‌شناسند و آنان را از دیگر ملت‌ها متمایز می‌کند. اعضای ملّت ایران نسبت به این ویژگی‌ها و عناصر احساس دلبستگی عاطفی و تعلق خاطر و همچنین پایبندی دارند. ملّی گرایی و هویت ملّی و عناصر و مؤلفه‌های آن از طُرُق مختلفی مانند: فیلم و سریال، داستان ها، ادبیات، تاریخ نویسی، زبان، ایدئولوژی و نظایر آن روایت، بازتولید و بازتفسیر و بازنمایی می‌شود و به دوران‌ها و نسل‌های بعدی انتقال پیدا می‌کند.
یکی از پدیده‌های مدرن و نوین در ایجاد، بازتولید، روایت و بازنمایی هویت ملّی، ارتباطات و رسانه‌های جمعی هستند که با استفاده از ویژگی‌های «همه جایی بودن» و «فراگیری» در سطح ملّی در ایجاد تصوّرات و جهان بینی ملّی نقش بسزایی دارند و به صورت مستقیم و غیرمستقیم و فراگیر اطلاعات و آگاهی ها، عواطف و احساسات ملّی را به مخاطبان منتقل می‌کنند و از این طریق زندگی روزمره‌ی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهند. در واقع، در دوران کنونی رسانه‌های جمعی همواره از آن دست عوامل و متغیرهایی بوده‌اند که در مطالعات مربوط به روایت و بازتولید و بازنمایی هویت ملّی و ملّی گرایی مطرح شده اند.
وقتی صحبت از فرهنگ سینمایی به میان می‌آوریم، صحبت ما محدود به تولید و پخش فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی می‌شود؛ امّا فرهنگ سینمایی یک کشور، کل محیطی را شامل می‌شود که در آن، فیلم‌ها تهیه، پخش، مشاهده و به نقد کشیده می‌شوند. یعنی در یک کلام، محیطی که این محصولات فیلمی در آن معنا و مفهوم می‌یابند. فرهنگ سینمایی گسترده، غنی و متنوعی وجود دارد که از کانال‌های گوناگون مثل جشنواره‌ها، انجمن‌های فیلم، مجله‌های سینمایی، فیلم‌های آموزشی، سریال ها، گفتگو و نمایش فیلم‌ها در دسترس مردم قرار می‌گیرد.
در زمینه‌ی تولید فیلم هم دست‌ها کاملاً باز است و امکانات زیادی وجود دارد: فیلم‌هایی که با کمک مالی انسان‌های علاقه‌مند و نیکوکار ساخته می‌شوند. فیلم‌های ۸ یا ۱۶ میلی‌متری و ویدئوی خانگی که همگی می‌توانند ضوابط و قوانین سینمای تجاری را به چالش بطلبند، تقلید کنند و یا جانی تازه بخشند. یک اثر جالب سینمایی به خاطر یک خلأ فرهنگی و یا به وسیله‌ی انسان‌های بااستعداد و نوابغی با قریحه که دست برقضا مقادیر بسیاری سرمایه دارند، به وجود نمی‌آید. فیلم‌ها از ارتباط خلاقانه‌ی سازندگانشان و بده-بستان آن‌ها با فرهنگ سرزندهی محیط‌شان زاده می‌شوند. حفظ کردن و پرورش فرهنگ‌های سینمایی هر منطقه، اهمیتی حیاتی دارد.
ملّی گرایی در دوره‌های مختلف شکل ثابتی نداشته است، بلکه برحسب عناصری که معتقدان به این ایدئولوژی در تشکیل ملّت دخیل دانسته اند، گونه‌های مختلفی داشته است. از جمله‌ی این عناصر می‌توان به زبان، نژاد، مذهب، سرزمین، تاریخ و فرهنگ، روابط اقتصادی و عوامل سیاسی اشاره کرد. بسیاری از اندیشمندان حوزه‌ی علوم انسانی بر این امر توافق دارند که خاستگاه ناسیونالیسم «ملّی گرایی» به مثابه‌ی ایدئولوژی و گفتمان، اروپای غربی بوده است و در این خصوص از انقلاب فرانسه به عنوان یکی از پدیده‌هایی که تأثیر ژرفی در اشاعه‌ی این ایدئولوژی در جهان داشته است، یاد می‌کنند. در این آموزه اصالت به ملّت و تقدم هویت ملّی بر تمام هویت‌های فرو ملّی قومی، زبانی، مذهبی و محلی یا منطقه داده می‌شود. در این آموزه (در کشورهای غربی) به مثابه ایدئولوژی سیاسی، تنها حاکمیت مورد قبول، حاکمیت ملّی است و بر تاریخ، فرهنگ، اساطیر مشترک، زبان رسمی، خاطرات و حافظه‌ی تاریخی تلخ و شیرین مشترک و مانند آن تأکید و اصالت داده می‌شود.
ملّی گرایی نوعی عقیده‌ی سیاسی است که زمینه‌ی یکپارچگی جوامع جدید و مشروعیت ادعای آن‌ها، برای داشتن اقتدار را فراهم می‌آورد. ملّی گرایی وفاداری اکثریت مردم را متوجه یک دولت-ملّت می‌نماید، خواه این دولت-ملّت موجود باشد و خواه این که به صورت یک خواسته باشد.
برخی «ناسیونالیسم» ملّت باوری یا ملّی گرایی را نوعی آگاهی جمعی یعنی آگاهی به تعلق به ملّت یا آگاهی ملّی تعبیر کرده‌اند که غالباً پدیدآورنده‌ی حس وفاداری، شور و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده‌ی ملّت، یعنی نژاد، زبان، سنّت ها، عادات و ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ می‌شود. اصولاً مجموعه‌های تاریخی مذهبی همیشه مورد نقد بوده اند. بر سریال‌های تاریخی خاص مورد مطالعه‌ی ما نیز کارشناسان دینی نقدهایی جدّی وارد کرده اند؛ نقدهای سید جعفر شهیدی، بهاءالدین خرمشاهی، حجت الاسلام فاطمی نیا به سریال امام علی (ع)؛ نقدهای برخی بزرگان به فیلم و سریال مسافر ری و…
در واقع، داوود میرباقری در تمامی سریال‌های تاریخی- مذهبی که تولید کرده، در دیالوگ‌های سریال، مضامین فرهنگ ایرانی، واژگان و ملزومات فرهنگ ایرانی را در چهره و ساحت قهرمانان خود آورده است. چهره‌ی قهرمانان سریال‌های او تلفیقی از اساطیر ایرانی است که کردار و گفتار ایرانی دارند؛ امّا برخاسته از سرزمین اعراب هستند.
این تلفیق چهره‌ی معصومین در سریال‌های میرباقری با اسطوره‌های سرزمین آریایی در جای جای سریال قابل توجه است. گویا میرباقری در نظر دارد که به نوعی چهره‌ی این معصومین را با چهره‌ی اساطیر ایرانی پیوند بزند. در افکار و اشعار مولانا نیز این نوع جهان بینی را می‌توان دید وقتی که می‌سراید:
«زین خَلق پُر شکایت گریان شدم ملول/ شیرِ خدا و رستمِ دستانم آرزوست»
در حقیقت، این تلفیق چهره‌ی معصومین عرب با قهرمانان و پهلوانان ایرانی پیش از میرباقری نیز در ادبیات فارسی مشاهده می‌شود. حتی کنش قهرمانان سریال‌های وی کنشی همسان با آداب و رسم ایرانیان است؛ در صورتی که ضدقهرمانان سریال وی، کنشی و منشی غیرایرانی دارند. جهان بینی میرباقری به نوبه‌ی خود منحصر به فرد است، با این عنوان که وی با داعیه‌ی سریال ساختن پیرامون اعراب شروع به ساخت سریال می‌کند و در ادامه به نمایاندن تصویر اساطیر ایرانی مبادرت می‌ورزد.
گویی میرباقری در پی آن است که با بومی‌سازی چهره‌ی معصومین عرب در سریال‌هایش به گونه‌ای آن‌ها را از آنِ فرهنگ خود کند و آموزه‌های ایشان را با آموزه‌های ایرانی پیوند زند. نکته‌ای که سریال‌های تاریخی-مذهبی وی را یک سر و گردن بالاتر و متمایزتر از دیگران نشان می‌دهد.