بعد از باخت «بد» مقابل قطری‌ها و حذف از جام ملت‌ها خیلی‌ها گفتند‌ای کاش مقابل ژاپن می‌باختیم و حذف می‌شدیم چرا که تلخی کمتری داشت. حداقل آن بود که می‌گفتیم ما در مقابل تیم سرشناس آسیایی باختیم نه یک تیم کوچک منطقه. این حرف چندان هم غیر دقیق نیست. بهرحال برای بسیاری سخت بود وقتی […]

بعد از باخت «بد» مقابل قطری‌ها و حذف از جام ملت‌ها خیلی‌ها گفتند‌ای کاش مقابل ژاپن می‌باختیم و حذف می‌شدیم چرا که تلخی کمتری داشت. حداقل آن بود که می‌گفتیم ما در مقابل تیم سرشناس آسیایی باختیم نه یک تیم کوچک منطقه. این حرف چندان هم غیر دقیق نیست. بهرحال برای بسیاری سخت بود وقتی در مقابل غول شرق آسیا آنقدر خوب بازی را در آوردیم اینگونه در برابر تیمی که در دیداری دوستانه قبل از جام، گلبارانش کرده بودیم ببازیم. ولی به قول اهل فن این از زیبایی‌های فوتبال است و بایستی به آن تن دهیم.
اما جدا از بحث‌های فنی که باید اهل فن بدان بپردازند و مثلا نظر دهند که مربی‌های وطنی چه عملکردی داشتند و آیا نمی‌شد بهتر عمل کرد به نظر می‌رسد لازم است در خصوص مباحث روانی نیز سلسله مباحثی را طرح و بررسی کنیم.
بعد از آنکه داور مسابقه مذکور سوت پایان بازی را زد یاس فراوانی بین فوتبال دوستان و مردم عادی شکل گرفت و این سوال ایجاد شد که از لحاظ روانی چرا باید تیمی که آنگونه نفس ژاپن را گرفت به گونه‌ای که سامورایی‌ها در نیمه دوم نای دویدن نداشتند آنگونه در برابر تیم قطر نمی‌توانست ابتکار عمل را به دست بگیرد؟
قطعا روان‌شناسان می‌توانند پاسخ‌های جالبی به این سوال دهند ولی از منظر نگاه ژورنالیستی می‌توان گفت که محرز است ما ایرانی‌ها از لحاظ روانی عادت کرده‌ایم که خوب شروع کنیم و بد تمام کنیم. این موضوع تقریبا در تمام امور زندگی‌مان نیز در جریان است. برای مثال ما در طول زندگی‌مان بارها شاهد بودیم که گروه‌هایی را تشکیل دادیم و خیلی خوب هم برای رسیدن به هدف ساماندهی شده ولی بعد از مدتی این گروه‌ها از هم پاشیده و انسجام خود را از دست داده و درنهایت به هدف نرسیدیم. البته فقط این نیست؛ ما از نظر روانی وقتی در برابر مانع سختی قرار می‌گیریم انگیزه بیشتری پیدا می‌کنیم و با تمام انرژی به پیش می‌رویم اما وقتی از این مرحله به موفقیت عبور کردیم در مرحله بعد با تصور اینکه دیگر کسی نمی‌تواند مانع ما باشد دچار مشکل سهل گیری شدیم و قافیه را باختیم.
بنده نمی‌دانم این مشکلات روانی فقط شامل ما ایرانی‌ها می‌شود و یا معطوف به کل انسان‌هاست. و یا ممکن است چنین الگوی رفتاری شامل حال کشورهایی باشد که درحال توسعه هستند. همانطور که عرض کردم این مشکل نیازمند بررسی است.
بهرحال آنچه که مسلم است در چنین موقعیت‌هایی ما باید از یک روانشناس خبره سود ببریم. چه بسا اگر در کنار تیم ملی فوتبال کشورمان یک روانشناس خبره حضور داشت این تیم بعد از افتخار آفرینی مقابل ژاپن در برابر تیم نه چندان قدرتمند قطری تن به چنین شکستی نمی‌داد. این تیم همان تیم بود با همان بازیکنان و مربی ها؛ گویا مشکل بحث‌های روانی بود.