آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: مضاف بر تحلیلهایی که در برخی رسانهها حکایت از کشمکش جبهه ی پایداری و رئیس مجلس دارد؛ غیر علنی شدن جلسه ی بررسی استعفای «الیاس نادران»، اعلام رسمی شکستِ قالیباف از نادران تلقی شد، نمایندهای که از همان ابتدا سر سازگاری با شهردار پیشین تهران نداشت و همواره علیه او […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: مضاف بر تحلیلهایی که در برخی رسانهها حکایت از کشمکش جبهه ی پایداری و رئیس مجلس دارد؛ غیر علنی شدن جلسه ی بررسی استعفای «الیاس نادران»، اعلام رسمی شکستِ قالیباف از نادران تلقی شد، نمایندهای که از همان ابتدا سر سازگاری با شهردار پیشین تهران نداشت و همواره علیه او مواضع تندی اتخاذ کرد. این که قالیباف خواهان غیر علنی شدن جلسه ی بررسی استعفای نادران شد یا دیگری نیز در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمیکند زیرا همگان فرض را بر این نهادند که لابد نادران حرفهایی خواهد زد که چندان به مذاق قالیباف و حامیان بهارستاننشین او خوش نخواهد آمد. پیشتر اما میرسلیم و دیگرانی نیز بودند که بر همان مداری حرکت میکردند که «الیاس نادران» تا انتها ادامه داد اما بعدها معلوم شد حداقل فروکش کردن آتش اعتراضات میرسلیم علیه رئیس مجلس حاصل تذکری بوده که از سوی حزب«مؤتلفه اسلامی» دریافت کرده است (بادامچیان: به میرسلیم در باره ی رقابت با قالیباف
تذکر دادیم!)
پیش از بررسی روایتهای سلبی و ایجابی محمدباقر قالیباف شاید بد نباشد تا به دو موضوع دیگر نیز بپردازیم:
ـ نو اصولگرایی که موافقان و مخالفان بسیاری را برانگیخت
ـ مدیریت جهادی که عملاً ارتباطی با مشی مدیریتی قالیباف ندارد
و اما در یک بررسی اجمالی، برخی از گفتهها و روایتهای عمدتاً «سلبی» و «ایجابی» رئیس قوه ی مقننه را برگزیدهایم، گفتهها و روایتهایی که از یک سو مخاطب خاص دارد و از سویی دیگر فاقد مخاطب است هرچند برخی از همین روایتها گذشته و حال محمدباقر قالیباف را نشانه میرود.
نگاهی به روایتهای سلبی و ایجابی «محمد باقر قالیباف»
ـ در جشنواره ی شهید مدرس: «خانه ملت باید به خانه امید مردم تبدیل شود»
ـ در همایش شانا: «نیازمند فهم مشترک در اولویتبندی امور و اجرای آن هستیم»
ـ در گردهمایی بزرگ بسیجیان و پاسداران سپاه محمدرسول الله(ص): «نباید مردم را به سیاه، سفید و خاکستری یا پایین و بالا دستهبندی کنیم»
ـ در خلال بررسی لایحه هفتم توسعه:«هیچ هواپیمای خارجی نمیتواند در خطوط داخلی پرواز کند»
ـ در مجلس:«دولت باید سیاست جبرانی برای حوزه حملونقل درنظر گیرد»
ـ در مجلس:«مجلس پرداخت حقالزحمه پرستاران را پیگیری میکند»
ـ در مجلس:«باید به نوسازی مدارس در برنامه هفتم توجه شود»
ـ در گردهمایی مراکز خیریه و گروههای جهادی: «در کار جهادی گزینش نگذارید»
ـ در مراسم گرامیداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار:«از ظرفیتهای موجود در حوزه فرهنگی به درستی استفاده نمیشود»
ـ در مجلس:«مسائل مربوط به ایثارگران در برنامه هفتم حل و فصل میشود»
ـ در مجلس:«مردم دیگر توانی برای گرفتن وام مسکن ندارند»
ـ در مجلس:«دسترسی به اطلاعات شخصی افراد بدون حکم قاضی امکانپذیر نیست»
ـ در مجلس:«برخی شرکتهای دولتی اقساط تسهیلات بانکی را پرداخت نمیکنند»
ـ در اولین همایش جبهۀ انقلاب برای انتخابات مجلس:«نباید در سهمخواهی
رقابت کرد»
ـ در مجلس:«اصلاح شبکه حمل و نقل و نوسازی ناوگان ضروری است»
ـ در مجلس:«کی میخواهیم اقتصاد برق را حل کنیم»
ـ در مجلس: «بخش دولتی با ۶ درصد سهام حق مدیریت خودروسازها را ندارد»
ـ در مجلس: «نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار در سال بد مصرفی در حوزه انرژی داریم»
ـ در همایش دانشگاه و حکمرانی:«منافع حکمرانی باید به همه مردم برسد نه فقط به مؤمنان و انقلابیها»
ـ در جمع فعالان اقتصادی در امارات:« درکنار پیگیری رفع تحریم باید خنثیسازی تحریم هم پیگیری شود»
ـ در مجلس: «مباحث مربوط به محیط زیست در لایحه دولت درباره برنامه هفتم جامع و کامل نبود»
ـ در مجلس: «رویکرد صندوق توسعه ملی در حال تغییر است»
ـ در مجلس: «مشخص شود چرا شرکت نفت بدهیاش به بانکها را پرداخت نمیکند»
ـ در مجلس: «حداکثر تا ۱۰ روز آینده کل مطالبات گندمکاران پرداخت میشود»
ـ در نشست با فعالان اقتصادی در آفریقای جنوبی:«ایرانیان مقیم خارج از کشور باید در مجلس نماینده داشته باشند»
گفتههایی که مخاطب ندارد؛ عادت یا استراتژی؟!
این فقط «قالیباف» نیست که روایتهایی «سلبی» و «ایجابی» دارد اما مخاطب آن مشخص نیست اما این مشخص بودن فقط در تیترها است زیرا افکار عمومی به آسانی متوجه میشود مخاطبان این گونه روایتها در نزدیکترین فاصله با گوینده، گاه روی صندلیِ بغلی نشستهاند و گاه مخاطب اساساً خودِ گوینده است اما این که بر زبان آوردنِ «گفتههایی که مخاطب ندارد» یک «عادت» است یا یک «استراتژی» را باید با مداقه در کلام و مقام گوینده جست و جو کرد.
بارها در آفتاب یزد نوشتهایم و دیگران در دیگر رسانهها یادآور شدهاند که منتقد شدن مسئولان و ژست معترض بودن به «وضع موجود» گرفتن مسئولانی که سالیانی طولانی در مسندهایی گوناگون، خود منشأ اتخاذ تصمیماتی بودهاند که به مسئله و سپس معضل تبدیل شده است صرفاً دو نتیجه در پی دارد: بیاعتمادی و خشم زیرا، مخاطب که همان آحاد ملت باشند اساساً در برخی به وجود آمدنها و به وجود آورده شدنها کوچکترین نقشی نداشته اند!
پیگیری میکنمهایی که نتیجهاش هیچ گاه معلوم نشد!
در بیانات رئیس قوه ی مقننه، کم نیست«پیگیری میکنم»هایی که اساساً بینتیجه بوده است، نه به رسانه پاسخگو بودهاند و نه مرجعی میتواند از مسیر قانون بازخواست کند که؛ کمبود شیر خشک چه شد؟ کمبود معلم به کجا انجامید؟ تا فلان تاریخ قرار بودن مطالبات گندمکاران پرداخت شود اما نشد؛ چرا؟ ردصلاحیتها که قرار بود رایزنی شود به کجا انجامید؟ رسیدگی به وضعیت ایثارگران در چه مرحلهای است؟ بازنشستگان بالاخره داد خود را از کدام مرجع و دستگاه بگیرند؟ و…
«مته به خشخاش گذاشتن» تا جایی که مخل اعصاب و آرامش مسئولان نشود هیچ هزینهای ندارد اما و اگر رسانهای پیگیری تا حصول نتیجه را در دستور کار قرار دهد قطعاً با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد گو این که؛ دهم مهرماه بود که قالیباف از رفع کمبود معلم در مدارس گفت اما این کمبود حداقل تا پایان آبان ادامه داشت یا کمیاب شدن «شیر خشک» که مشکلات عدیدهای برای مردم ایجاد کرد تا مدتها همچنان بینتیجه روی زمین و بین مجلس و دولت دست به دست شد اما به کسی نیز بر نخورد!
از این دست «پیگیری میکنم» ها، چه در گفتههای قالیباف و چه در گفته ی بسیاری از مسئولان کم نداریم اما فرق است بین رئیس قوه ی مقننه که نقش نظارتی دارد با آن مسئولی که صرفاً عامل در تصمیماتی است که در سطوحی بالاتر میگیرند و لابد از رئیس مجلس باید بشود پرسید:«پس چی شد؟»!
مخاطب رئیس پارلمان کیست؟!
تیترهای انتخابی، گزیدهای است از آن چه از لا به لای گفتههای محمدباقر قالیباف در پاییزی که هنوز به انتها نرسیده در رسانهها تیتر شده، برخی آن قدر کلی است که حتی شامل خودِ رئیس پارلمان نیز میشود، برخی حاکمیتی است و بستگی تام به تصمیماتی در حد سران نظام دارد و بعضی آن چنان گُنگ که متوجه نشدیم مخاطب کیست و چه باید کرد!
ـ مثلاً قالیباف در جشنواره ی شهید مدرس میگوید: «خانه ملت باید به خانه امید مردم تبدیل شود». حال ماندهایم مردد که این یعنی بعدِ ۴۰ و اندی سال که از انقلاب اسلامی گذشته، هنوز مجلس به خانه امید مردم تبدیل نشده، قبلاً خانه امید مردم بوده ولی حالا نیست و دوباره باید خانه امید مردم شود؟
ـ مثلاً قالیباف در همایش شانا میگوید: «نیازمند فهم مشترک در اولویتبندی امور و اجرای آن هستیم». در یک همایش انتخاباتی، طرح چنین موضوعاتی دقیقاً چه مفهومی دارد و به دنبال چیست؟ فهم مشترک به وجود آوردنی است یا به وجود آمدنی؟
ـ مثلاً قالیباف در گردهمایی بزرگ بسیجیان و پاسداران سپاه محمدرسول الله(ص) گفته:«نباید مردم را به سیاه، سفید و خاکستری یا پایین و بالا دستهبندی کنیم» و ما همچنان به دنبال مخاطبِ این «نباید» میگردیم که دقیقاً کیست یا چیست؟!
ـ مثلاً قالیباف در مراسم گرامیداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار میگوید:
«از ظرفیتهای موجود در حوزه فرهنگی به درستی استفاده نمیشود» این که چرا استفاده نمیشود یا قرار است همچنان استفاده نشود جای پرسش نیست فقط باید بدانیم مسئول یا دستگاهی که مقدمات این استفاده از ظرفیتهای موجود در حوزه ی فرهنگی را باید فراهم آورد کیست؟
ـ مثلاً قالیباف در مجلس اعتراف میکند:«مردم دیگر توانی برای گرفتن وام مسکن ندارند» این را هم مردم میدانند هم مسئولان. گفتن این حرف اساساً اهمیتی ندارد فقط مشخص نشده این ناتوانی را باید چگونه درمان کرد و ما بازهم به دنبال مخاطب میگردیم!
ـ مثلاً قالیباف در اولین همایش جبهۀ انقلاب برای انتخابات مجلس گفته:«نباید در سهمخواهی رقابت کرد» حالا بیاییم با آقای رئیس پارلمان جدل فلسفی به راه بیاندازیم که؛ سهم خواهی در ذات هر رقابتی است و اساساً اگر سهم خواهی نبود خود آقای قالیباف نماینده و سپس رئیس مجلس نمیشد یا بگذریم و به روی خودمان هم نیاوریم؟!
ـ مثلاً قالیباف در مجلس به درستی میگوید:«اصلاح شبکه حمل و نقل و نوسازی ناوگان ضروری است» و لابد آقای قالیباف به خوبی میداند که هر اقدامی در این مملکت و هر مملکتی به قانون نیاز دارد و قوه ی مقننه اساس وظیفهاش قانونگذاری، ابلاغ و سپس نظارت است ولی به گونهای که رئیس قوه ی مقننه اظهار نظر کرده لابد باید نتیجه بگیریم مخاطب هر نهادی است الا مجلس!
ـ مثلا قالیباف با صدای بلند پرسیده:«کی میخواهیم اقتصاد برق را حل کنیم»؟ هیچ کسی به این پرسش آقای رئیس پاسخ نداد چرا؟ از آن جهت که باز هم یا مخاطبِ پرسش در دسترس نیست یا اساساً مشخص نیست!
ـ مثلاً قالیباف در مجلس مدعی شده:«بخش دولتی با ۶ درصد سهام حق مدیریت خودروسازها را ندارد» اما در واکنش به این ادعا، نه دولت پاسخی داده و نه خودروسازها حرفی زدهاند بقیه هم که لابد مخاطبِ این ادعا نیستند!
ـ مثلاً قالیباف در مجلس میگوید:«نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار در سال بد مصرفی در حوزه انرژی داریم» و همه میدانند با آزادسازی چند میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ی ایران در برخی کشورها چه ولولهای از سوی اصولگرایان به پا شد اما یک اصولگرا رو نکرد به رئیس مجلس تا بپرسد؛ دقیقاً «بد مصرفی» یعنی چه؟ مشکل از زیر ساختها است؟ الگوی مصرف باید اصلاح شود یا در مدیریت لنگ میزنیم؟ آن ولوله و این سکوت را هرگز متوجه نخواهیم شد!
مرور دیگر گفتههای آقای قالیباف لابد واکنشهایی نظیر همینهایی در پی خواهد داشت که نوشتیم و یادآور شدیم اما مخاطب نداشتن گفتههای مدیران را در چند مسئله یافتیم:
الف: همچنان دچار شعار زدگی آن هم در حد مزمن و شاید حاد آن قرار داریم
ب: هر که هرچه میخواهد آن هم از هر تریبونی میگوید زیرا هیچ دستگاهی پیگیر گفتهها (درست یا اشتباه نیست) و این یعنی نه آقای قالیباف که هیچ مسئولی نسبت به آن چه میگوید مسئولیتی نخواهد داشت.
ج: گفتههای بدون مخاطب هیچ هزینهای ندارد، شاکی خصوصی هم ندارد به کسی هم برنخواهد خورد؛ محافظه کاری از این بالاتر و عیان تر؟
د: برخی از گفتههای بدون مخاطب دقیقاً و عین به عین شبیه مطالبات و اعتراضات عمومی است لابد مسئولان با تکرار چنین گفتههایی میخواهند به آحاد جامعه بفهمانند درست میگویید اما راه حلی وجود ندارد!
خلاصه این که؛ نه فقط آقای قالیباف که دولت نیز از این دست گفتهها و روایتهای بدون مخاطب کم ندارد (بگذریم که مخاطب گاهی اوقات خودِ گوینده است) اما چنین میتوان نتیجهگیری کرد که کمهزینهترین نوع سخنرانی، گفتنهایی است که مخاطب آن را همه میدانند و هیچکس نمیشناسد!
Sunday, 28 April , 2024