در این یادداشت بنا داریم به نسبت‌سنجی میان جریان‌های فمینیستی و امر توسعه با محوریت قرار دادن زیست جامعه ایرانی بپردازیم. در آغاز دغدغه اصلی فمینیست‌ها ارتقای موقعیت زنان در جامعه و به وجود آوردن برابری بین زن و مرد بود. اما بعد از گذشت زمان، وارد مراحل حساسی مانند مرحله سیاسی و ایدئولوژیک نیز […]

در این یادداشت بنا داریم به نسبت‌سنجی میان جریان‌های فمینیستی و امر توسعه با محوریت قرار دادن زیست جامعه ایرانی بپردازیم. در آغاز دغدغه اصلی فمینیست‌ها ارتقای موقعیت زنان در جامعه و به وجود آوردن برابری بین زن و مرد بود. اما بعد از گذشت زمان، وارد مراحل حساسی مانند مرحله سیاسی و ایدئولوژیک نیز شدند. می‌توان گفت فمینیست همواره وجود داشته است و یک مرتبه شکل نگرفته است. در ایران هر سال و همزمان با روز جهانی زن، فمینیسم‌های ایرانی با بزرگداشت این روز سعی در پر رنگ‌تر نشان دادن این جریان در داخل کشور دارند.
هر کشور برای توسعه نیازمند مشارکت تمام عوامل، مخصوصا مشارکت عوامل انسانی می‌باشد. با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند این گروه نقش مهم و تاثیرگذاری در توسعه و مشارکت سیاسی جامعه ایفا می‌کند. در دنیای امروز نقش و حضور زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی یکی از مولفه‌های اصلی توسعه و ثبات سیاسی کشورها محسوب می‌شود. از جمله موارد پیش نیاز توسعه در همه جوامع ارتقای حقوق و منزلت زنان و نیز توانمندسازی آنان می‌باشد.
زنان ایرانی در قرن نوزدهم و از زمان شکل‌گیری مشروطیت همواره برای احقاق حقوق برابر تلاش کرده‌اند و در راستای توانمندسازی خود دست به اقدامات جمعی زده اند. همچنین در قرن بیستم نیز شاهد شکل‌گیری این فعالیت‌ها در ایران بوده‌ایم؛ اما از آنجایی که فعالیت‌های مذکور و گروه‌های مختلف فمینیستی تحت تاثیر غرب و مدرنیته به‌وجود آمده‌اند و با ارزش‌ها و آموزه‌های اسلامی سازگاری و انطباق نداشتند، نتوانستند موفق عمل نمایند و دوام چندانی نداشتند. باید گفت زنان در همه دوره‌های تاریخی به عنوان یکی‌از مهمترین گروه‌های اجتماعی در فعالیت‌های مدنی ایران حضور داشته اند. زنان تحصیل کرده و فعالان سیاسی ایران با فعالیت‌های خود باعث پیشرفت و بالا بردن استانداردهای سیاسی در کشور شده اند. بخش‌های قابل توجه‌ای از فعالیت‌های مدنی را فمینیست‌های ایرانی (اعم از مذهبی و غیرمذهبی) در کنار سایر فعالان و روشنفکران سیاسی کشور تشکیل داده اند.

می‌توان گفت زنان ایرانی هر چند توانسته‌اند در زمینه‌های مختلف آموزشی دستاوردهای چشمگیری بدست آورند؛ اما همچنان نتوانستند به حقوق برابر خود دست یابند. در همین راستا باید اذعان نمود که با توجه به توانمندی‌هایشان سهم‌شان از مدیریت‌های کلان کشور ناچیز و ناکافی است. در رابطه با بحث ساختار-کارگزار باید اشاره نمود که ساختار قدرت در ایران به گونه‌ای است که زنان به سختی می‌توانند به عرصه‌های سیاسی راه یابند و توانایی‌های خود را نشان دهند. جایگاه فعلی آن‌ها نسبت به توانمندی‌هایی که از آن برخوردارند همخوانی ندارد. این قشر مهم و تاثیرگذار از جامعه، امروزه به دنبال اثبات توانایی‌های خود در سطوح مختلف سیاسی هستند. در سال‌های اخیر شاهد تلاش‌های بسیاری از سوی زنان در کشور بوده‌ایم که به دنبال رفع تبعیض‌هایی که علیه زنان وجود دارد، هستند؛ اما بدون شک این اقدامات و تلاش‌ها بدون نهادسازی در جهت رفع موانع و محدودیت‌هایی که بر سر راه زنان وجود دارد میسر نخواهد شد. در راستای رفع این محدودیت‌ها و برای اینکه زنان در جامعه دسترسی و حضور بیشتری در مدیریت‌های کلان جامعه داشته باشند دولت باید نسبت به سیاست‌های موجود تغییر و بهبود ایجاد کند و قوانین موجود در حوزه زنان بایستی مورد اصلاح و بازنگری قرار گیرد تا زمینه حضور زنان در توسعه سیاسی تسهیل گردد. همچنین به کارگیری زنان در عرصه‌های مدیریتی، مخصوصا مدیریت‌های سیاسی می‌تواند عامل موثری در جهت رفع تبعیض‌های موجود علیه زنان باشد.