آفتاب یزد – یوسف خاکیان: چند روز پیش خبر رسید که فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی توانسته به فروش سیصد میلیاردی دست یابد و از این حیث در سینمای ایران رکورد عجیب و غریبی را بشکند، آنهم در روزگارانی که تورم پایش را بیخ گلوی مردم گذاشته و مدام فشار می‌آورد، ایضا در […]

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: چند روز پیش خبر رسید که فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی توانسته به فروش سیصد میلیاردی دست یابد و از این حیث در سینمای ایران رکورد عجیب و غریبی را بشکند، آنهم در روزگارانی که تورم پایش را بیخ گلوی مردم گذاشته و مدام فشار می‌آورد، ایضا در شرایطی که خیلی‌ها معتقدند سینما دیگر رونق گذشته را ندارد و در سراشیبی تند سقوط قرار گرفته است. به نظر شما این میزان فروش با این تورم و این عدم رونق اقتصادی در سینما در تضادند؟ یعنی همدیگر را نقض می‌کنند؟ اگر این سه معادله را جلوی یک بچه کوچک بگذاری با خودش می‌گوید: «این سه مورد با هم جور در نمیان، اگه تورمه، اگه مردم از سینما استقبال نمی‌کنن پس این سیصد میلیارد تومن چی میگه؟ ولی از اون ور هم دروغ که ندارن بگن بندگان خدا، عوامل سازنده فیلم «فسیل» حتما اینقدر فروختن دیگه اومدن بیان می‌کنن که سیصد میلیارد فروختیم، خب پس لابد تورمی وجود نداره و اینکه میگن مردم سینما نمی‌رن، خالی بندیه، الان شما بگو من کدوم رو باور کنم؟ اولی رو یا دوتای بعدی رو؟ کدوم؟» خب بچه است دیگر، از مناسبات و مراودات دنیای آدم بزرگها خبر ندارد، ما هم که بچه بودیم خیلی چیزها به چشممان با هم جور در نمی‌آمدند، اما بعدها معلوم شد که گاهی جمع تضاد هم امکانپذیر است، مخصوصا در شرایط کنونی. الان به نظر خیلی‌ها هیچکدام از سه موردی که بیان کردیم برای در کنار هم قرار گرفتن هیچ مشکلی ندارند، یعنی هم تورم می‌تواند وجود داشته باشد، هم مردم به سینما نروند و هم یک فیلم (از نوع کمدی اش) بتواند سیصد میلیارد تومان فروش داشته باشد، نه تنها چیز عجیبی نیست بلکه خیلی هم عادی به نظر می‌رسد. بگذریم از آدمهایی مانند نگارنده این خطوط که اگر تماشای فیلم در سینما مجانی هم باشد، باز هم به سینما نمی‌رود، اما خیلی از آدمها هستند که سینما رفتن تنها تفریحشان است، یعنی کل هفته را کار می‌کنند به این امید که پنجشنبه ای، جمعه‌ای دست یار و رفیق خود را بگیرند و به سینما بروند، حال بلیت سینما هر چقدر که می‌خواهد باشد، عوضش می‌روند دو ساعتی با هم فیلم تماشا می‌کنند، مخصوصا که فیلم کمدی هم باشد و به قولی گفتنی ریتم شیش و هشت هم داشته باشد که دیگر فَبهَ المراد، جان می‌دهد برای تماشا کردن. از دیگر سو، صاحبان خیلی از فیلم‌ها مدام می‌نالند که سینما در وضعیت اسفناکی قرار دارد و دیگر کسی جرات فیلمسازی ندارد، به نظر من آنها هم درست می‌گویند، آنهایی هم که می‌گویند بلیت سینما گران است و کسی به سینما نمی‌رود هم درست می‌گویند، منتها قرار گرفتن این تضادها در کنار هم به دو دلیل صورت می‌گیرد، اول آنکه خیلی از مردم بجز ژانر کمدی و خنده به ژانر دیگر علاقه ندارند، اینها همان افرادی هستند که فروش سیصد میلیاردی «فسیل» را رقم زده اند، این افراد مخاطبان بالقوه‌ای هستند که هنوز می‌توان به سینما رفتنشان امید داشت، اما باید بلد باشی که چه بسازی که آنها را وادار کند به سینما بروند و فیلم تماشا کنند، کریم امینی که فیلمش سیصد میلیارد فروخته این کار را بلد است، او فیلم‌های «فسیل مانند» می‌سازد و آن مخاطب بالقوه را به سینما می‌کشد، بقیه چه؟ هیچ، آنها اصلا به سینما نمی‌روند، اینها همان افرادی هستند که سینماگران ژانرهای دیگر تلاش می‌کنند که آنها را به سینما بکشانند، اما تجربه ثابت کرده بجز موارد معدود و محدود که مختص کارگردانان انگشت شماری می‌باشد، بقیه کارگردانها در رسیدن به این هدف ناکام می‌مانند. می ماند تورم موجود در جامعه که باعث شده خیلی‌ها به سینما نروند، منتها باید حواسمان به یک مسئله مهم باشد، اینکه همین تورمی که باعث نرفتن خیلی از مردم به سینما می‌شود، موجبات فروش بالای فیلم‌هایی مانند فسیل را هم فراهم می‌سازد، در گذشته‌های دور که فیلمی مانند «عقابها» یا «کانی مانگا» فروش بالایی داشتند، با میزان مخاطب بالا و قیمت بلیت پایین به چنان موفقیتی دست می‌یافتند، اما امروزه اگر فیلمی مانند «فسیل» به فروش بالایی دست می‌یابد به خاطر بالا بودن قیمت بلیتش است، نه به خاطر میزان بالای مخاطبش، در گذشته برای اینکه یک سینماگر بتواند با فروش بلیت‌های هفت تومانی فیلمش به سقف صدهزارتومانی برسد، باید با استقبال مخاطبی معادل ۱۴۲۸ نفر مواجه می‌شد در حالی که امروز فیلمی مانند «فسیل» با بلیت ۲۲۵۰۰ تومانی برای رسیدن به سقف صدهزار تومان به استقبال کمتر از ۵ نفر مخاطب نیاز دارد، حال تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل، حال با این تفاسیر به عقیده شما سینمای ایران در چه جایگاهی قرار دارد و حالش چگونه می‌تواند باشد؟ خوب؟ متوسط؟ بد یا احیانا خیلی بد؟