آنجا در ورزشگاه نمور جاکارتا، آینده سازان فوتبال ایران، بی‌پول و بی‌پارتی در معبر گلوله‌ها بر سر پسران ریودوژانیرو آتش ریختند و شگفتانه‌ای شورانگیز یک جام بزرگ را رقم زدند. در روزهای ناکامی فوتبال متمول ایران در عرصه‌های باشگاهی، بچه‌های بی‌ادعای وطن که هنوز پشت لب‌هایشان سبز نشده، با ذبح غول بی‌شاخ و دم بر […]

آنجا در ورزشگاه نمور جاکارتا، آینده سازان فوتبال ایران، بی‌پول و بی‌پارتی در معبر گلوله‌ها بر سر پسران ریودوژانیرو آتش ریختند و شگفتانه‌ای شورانگیز یک جام بزرگ را رقم زدند.
در روزهای ناکامی فوتبال متمول ایران در عرصه‌های باشگاهی، بچه‌های بی‌ادعای وطن که هنوز پشت لب‌هایشان سبز نشده، با ذبح غول بی‌شاخ و دم بر طبل‌ها
کوبیدند.

حتی خوشبین‌ترین منتقدان هم تصور نمی‌کردند قهرمان جهان برابر نوستاره‌های ایران کم بیاورد و به سرعت انفجار خون در مغز زانو بزند. فوتبال اما روی دیگر خود را نشان داد تا تفنگداران کم تجربه اما بافراستی چون آرشا، عرفان، کسری، ماهان و دیگران مصراع عظیم تاریخی را با قافیه‌های پنهانی بسرایند و در مخمل سبز آن سوی قاره، خنجر بر گلوی شعبده بازان برزیلی بنهند. حالا دنیا به استعدادهای فوتبالی که سال هاست چتری بر فراز سر مردان فردا نگشوده و رویاهایش را در ساق‌های سلبریتی‌های گران قیمتِ بی‌هنر جستجو کرده، ایمان آورده است. حالا بذر آرزوهای شاگردان حسین عبدی در هوای استوایی جاکارتا افشانده شده و آهنگ‌های نسیان زده بر روی لبان نوجوانان ما نشسته است.
این اما پایان راه نیست و برای عبور از خاکریزهای بلندِ دیگر باید تبختر و تفرعن را در رختکن جا بگذاریم و به خلق حماسه‌های تازه بیندیشیم. سه شنبه عصر اگر دردانه‌های ایران خودشان باشند، سه شیرها را میخکوب خواهند کرد و با مات کردن سوگلی‌های جزیره، انتقام شکست سنگین یوزها و آن شش گل تحقیرکننده را از انگلیس می‌گیرند.قدر این دوئل‌ها و این مجال را باید دانست. شاد کردن مردمی که زیر منگنه بیکاری و گرانی و افسردگی قد خم کرده اند، برای این بچه‌ها سخت نیست. فقط باید دست‌ها در هم قلاب شوند و برای سانترهای مواج سربازان هایبوری نسخه‌ای اثربخش پیچیده شود. فقط کافی است لهیب عشق به
مام میهن در خاک اندونزی زبانه بکشد.تا
سه شنبه مانده دودانگی. شک نداریم سفیدهای بریتانیا روز تلخی را در ملاقات با استعدادهای ما تجربه خواهند کرد. بی‌مضایقه دل‌هایمان
روشن است…