بدو، بدو مشغول انجام برخی امور بودم که یکی از خبرنگاران روزنامه زنگزده، میپرسد: «تا کی میخواهید خبر آن عذرخواهی را روی سایت روزنامه باقی نگاه دارید؟» من که حواسم جایی دیگر و گوشم به گفتههای خبرنگار بود، در حالی که جا خورده بودم، پرسیدم: «کدام عذرخواهی؟ مگر کسی هم از کسی عذرخواهی میکند؟» میخندد […]
بدو، بدو مشغول انجام برخی امور بودم که یکی از خبرنگاران روزنامه زنگزده، میپرسد: «تا کی میخواهید خبر آن عذرخواهی را روی سایت روزنامه باقی نگاه دارید؟» من که حواسم جایی دیگر و گوشم به گفتههای خبرنگار بود، در حالی که جا خورده بودم، پرسیدم: «کدام عذرخواهی؟ مگر کسی هم از کسی عذرخواهی میکند؟» میخندد و میگوید: «پس بگو چرا این قدر این خبر عذرخواهی برای شما عجیب و نادر بوده که همچنان در سایت باقی مانده است؟» و من هنوز نمیدانم قصه چیست!
اول: موضوعی که خبرنگار مطرح کرد و ذهن من را به هم ریخت (آن قدر به هم ریخت که همان کنار خیابان سایت روزنامه را مرور کردم) باز میگردد به اواخر آبان ماه سال جاری: روز ۲۷ آبان، شبکه اینترنت کشور به ویژه اینترنت ثابت، به صورت مقطعی با اختلال رو به رو شد که بعد از مدتی این اختلال برطرف شد. اما شرکت ارتباطات زیرساخت در اطلاعیهای اعلام کرد؛ اختلال در شبکه اینترنت به دلیل اختلال در شبکه انتقال استان تهران بوده که حل شده است. روابط عمومی شرکت ارتباطات زیرساخت گفته بود، به دنبال ایجاد اختلال در شبکه انتقال استان تهران از ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه تا ۱۰ و ۲۵ دقیقه در ارائه ترافیک داخل و بینالملل اپراتورهای کشور اختلالی رخ داد. شرکت ارتباطات زیرساخت کشور ضمن عذرخواهی از هموطنان بابت اختلال ایجاد شده تاکید کرد خوشبختانه با تلاش همکاران و کارشناسان فنی این شرکت، اقدامات لازم انجام و شبکه به حالت عادی بازگشت و هیچگونه اختلالی در شبکه ارتباطات زیرساخت وجود ندارد. همان روز، نتبلاکس خبری منتشر کرد با این مضمون: «اینترنت ایران برای زمان کوتاهی با اختلال شدید روبرو شده بود و به ۵۷ درصد سطح عادی کاهش یافته بود.» ما هم تیتر زده بودیم: «در اتفاقی نادر یک وزارتخانه از مردم عذرخواهی کرد!»
دوم: بگذریم که آن عذرخواهی با گران شدن اینترنت کلاً از اذهان پاک شد و به اصطلاح خیلی گران برای مردم آب خورد اما حقیقتاً چرا باید به جایی برسیم که عذرخواهی یک مسئول، یک نهاد، یک دستگاه، یک وزارتخانه از مردم تا این حد عجیب و نادر باشد که تبدیل به تیتر ثابت سایت یکی از روزنامههای کشور شود؟ اصلاً این روزها که همه (از صدر تا ذیل) از گرانی اینترنت بیکیفیت ناراحت و عصبانی هستند کسی عذرخواهی نمیکند؟!
سوم: قضیه، شوخی – شوخی بیخ پیدا کرد. دست از دویدنها و تلاش کردنها کشیدم و سری زدم به تلگرام و کلید واژه «استعفا» را جست و جو کردم. استعفای سرمربیهای پرسپولیس و سپاهان، استعفای رئیس اتحادیه کسبوکارهای مجازی و استعفای رئیس سازمان سنجش، از جمله استعفاهایی بود که در این چند وقت اخیر خبرساز شده بود. در فقرهی استعفای آقای گل محمدی که به سلطان استعفاء دادن شهره است، حرفی ندارم، نظری دربارهی استعفای سرمربی تیم فوتبال سپاهان اصفهان نیز ندارم اما در بارهی استعفای رئیس سازمان سنجش که بینی و بین الله، مسئولیت شناسانه بود میشود به برخی موضوعات اشاره کرد؛ یکی آن که با استعفای «عبدالرسول پورعباس» موافقت نشد. دیگر آن که همان استعفاء باعث شد تا پروندهی متقلبان احتمالی کنکور که اینک دانشجو هستند (از جمله در رشتههای پزشکی) بررسی شود. سوم این که، واقعی بودن این استعفا برای جامعه نه تنها تازگی داشت که آرامش بخش نیز بود.
چهارم: سالها است در رسانهها میخوانیم؛ مدیران در جمهوری اسلامی، عملاً شناخت درستی از «استعفاء دادن» و «کارکردهای استعفاء دادن» ندارند به این معنا که، احساس میکنند اگر استعفاء بدهند خدای ناکرده دچار گناه کبیره یا عملی به شدت قبیح شدهاند درحالیکه استعفاء اساساً یکی از آیتمهای مدیریت به شمار میآید و تمام استعفاء دادنها نیز به معنای ناکارآمدی و ناتوانی نیست. مضاف بر همهی این ها، بلایی بر سر استعفاء دادن آوردهایم که این روزها هرکه استعفاء بدهد به خط و امضاء و رضایت خود نیز به منزلهی برکناری تلقی میشود همانطور که استعفاء دادنهای برخی از وزرای کابینهی رئیسی به جامعه چنین حسی را منتقل کرد. از آن سوی ماجرا نیز برخی که برکنار میشوند افکار عمومی فرض را بر این میگیرد که: فرد برکنار شده تخلفی مرتکب شده، حاضر به استعفاء دادن نشده و یا از انجام کاری که خلاف قانون بوده سرپیچی کرده است. پی میبینیم نه تنها استعفاء از درجه اعتبار ساقط شده که برکناری هم در مظان صدها سوءظن و اتهام است.
پنجم: نکتهی اساسیتر این که، همهی این موارد در نهایت ریشه در اعتمادزدایی از افکار عمومی دارد یعنی جامعه به جایگاهی رسیده که حتی واقعیترین استعفاء دادن را نیز باور نمیکند کما این که برحقترین برکناریها را نیز جوری دیگر معنا میکند. داستان میدانید چیست؟ اینها ثمره و نتیجهی مقاومت کردن بیدلیل برای استعفاء دادنهای ضروری و به موقع است!
ششم: حال که بحث به اینجا رسیده، توصیهای هم داریم برای اهالی قلم و رسانه و جامعه منتقدین. برخی در طول سال، هرجا لغزشی یا سوء مدیریتی دیدند یک نسخهی عام میپیچند: «لطفاً استعفاء بدهید» و اما چرا به این سادگی، چنین نسخهای میپیچند؟ چون میدانند جمیع مدیران و مسئولان اهل استعفاء دادن نیستند و چون میدانند کسی اهل استعفا دادن نیست پس عمداً این توصیه را چاشنی نوشتنها و نقدهای خود میکنند تا در نوشتههای بعدی، حسابی از خجالت طرف مقابل درآیند که اصلاً خیال میکنیم همین آسان توصیه به استعفاء کردنها است که مدیران را یا میترساند و یا سر لج میاندازد و این یعنی؛ دو سوی ماجرا به یک اندازه تقصیر کار هستند!
ششم: همهی اینهایی که به رشتهی تحریر درآورده شده، بدیهیات است، همه میدانند. پیچیده و نوآورانه نیست اما شنیدن خبرهای درگوشی که؛ گفتهاند ننویسیم، متهم به فسادنمایی شده ایم، میگویند با امنیت روانی جامعه بازی شده و… آزاردهندهتر خود و اصل فساد است. یادآور شدیم که بگوییم؛ اگرچه با هر روز و هرساعت از فساد نوشتن قرار نیست این فقرهی تلخ و زشت، ریشهکن شود اما با ننوشتن نیز اوضاع بهتر نخواهد شد که هیچ؛ سختتر و آزار دهندهتر نیز
خواهد شد.
هفتم: طی سه دههای که روزنامه داری میکنیم بسیاری همکارانی که داشتهایم قلم برداشته، با یا بدون ذکر دلیل استعفاء دادهاند. ما نیز با برخی موافقت کردهایم و با بعضی بسته به شرایط و مصالحی که درنظر میگرفتیم مخالفت. فکر میکنیم در باقی موارد نیز ماجرا بر همین منوال باشد منتها و از آن جایی که استعفاء دادن و برکناری در هم ادغام شده، عملاً کسانی استعفاء میدهند که یا پیشتر برکنار شدهاند یا به این جمعبندی رسیدهاند که استعفاء ندهند باید تبعات برکناری را متحمل شوند. از این جا به بعد ماجرا، کار اندکی سخت میشود.
نکتهی هشتم و آخر: خطابم به دوستان مسئولی است که بنا به هر دلیل در حوزهی کاری خود موفق نبوده اند، نتوانسته اند، نشده، نگذاشتهاند و… شما دو سطر استعفاء بنویس ما کمک میکنیم مدیر بالا دستی با آن استعفاء موافقت نکند میدانید چرا؟ چون بعضی استعفاء دادن – حتی صوری – به صورتی ملموس جامعه را آرام میکند و نکتهی مهمتر این که، فرهنگ استعفاء دادن هم در این سرزمین منسوخ نمیشود. در فقرهی استعفای رئیس سازمان سنجش، دیدید که استعفاء داده شد و موافقت هم نشد و خشم و عصبانیت جامعه نیز فروکش کرد… سخت نیست به شرطی که
آسان بگیرید!
Sunday, 28 April , 2024