حرف آخر را همین ابتدا بگوییم و برویم سر باقی ماجرا؛ سومین کشور زلزله‌خیز جهان هستیم اما؛ برای رعد و برق هم آمادگی نداریم. بی‌انصافی است؟ شاید! اول: سریال‌های «شب‌های برره»، دیالوگی عمیق، پرمعنا و تأمل برانگیز دارد. برای ورود به بحث، نخست این دیالوگ را مرور کنیم: – لیلون (بهنوش بختیاری): ببین آقا کیانوش […]

حرف آخر را همین ابتدا بگوییم و برویم سر باقی ماجرا؛ سومین کشور زلزله‌خیز جهان هستیم اما؛ برای رعد و برق هم آمادگی نداریم. بی‌انصافی است؟ شاید!
اول: سریال‌های «شب‌های برره»، دیالوگی عمیق، پرمعنا و تأمل برانگیز دارد. برای ورود به بحث، نخست این دیالوگ را مرور کنیم:
– لیلون (بهنوش بختیاری): ببین آقا کیانوش این طوفان رکسانا خیلی بد بید هرموقع ویاد کلی خسارت از خودش در وکنه
– کیانوش (سیامک انصاری): این که خیلی بده باید به مردم اطلاع بدیم
– شیرفرهاد (مهران مدیری): خب هنوز که طوفان نوایامده که اطلاع ودیم هروقت طوفان ویاد مردم خودشون اطلاع پیدا وکنن
– کیوون (رضا شفیعی جم): این کیانوش چقدر خنگ بید نوشه که با طوفان مقابله وکرد
کیانوش (سیامک انصاری): من که نمی‌گم باهاش مقابله کنیم من میگم بریم به مردم اطلاع بدیم برای مقابله با طوفان آماده بشن
سحرناز (شقایق دهقان): حالا مردم آماده شون این طوفان نویاد
کیانوش (سیامک انصاری): بابا چرا متوجه نمی‌شین
شیرفرهاد وبقیه: این نوفهمه این کلا نفهمه!
دوم: خشکسالی، سیل، زلزله، گرد و غبار، طوفان، آلودگی هوا، حوادث ترافیکی بزرگ جاده‌ای و ریلی، بیماری‌های همه گیر انسان و حیوانات، آتش سوزی ها، فرونشست و فروچاله مجموعه مخاطراتی است که طی سال‌های اخیر، ایران را بارها با بحران‌هایی
بس بزرگ مواجه کرده است. اگرچه چند سالی است از زلزله‌هایی شبیه به زلزله بم که پنجم دی‌ماه ۱۳۸۲ رخ داد و تقریباً نزدیک به نیمی
از اهالی شهرستان بم در استان کرمان را طی ۱۲ ثانیه کشت، زخمی کرد، آواره و بی‌خانمان نمود و برای ابد آن‌ها را در سوگ و اندوه عزیزان از دست رفته‌شان که اندک نیز نبودند فرو برد، خبری نیست اما همین حالا هم سالانه نزدیک به ۲۶ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا، بین ۱۹ تا ۲۴ هزار نفر بر اثر حوادث رانندگی که در سطح جاده‌های کشور و خیابان‌ها و حتی در کوچه – پس کوچه‌ها رخ می‌دهد و صدها نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند مضافاً این که طی دوران حضور کرونا در ایران بر اساس آمارهای ضد و نقیض چیزی حدود ۱۲۰ تا ۲۴۰ هزار نفر را از دست دادیم. حالا اگر کرونا را منهای باقی مسائل، زلزله و سیل هم گاهی مواقع لحاظ کنیم، برخی از بحران‌ها نه سال به سال که روزانه یقه‌ی هم میهنان ما را در گوشه گوشه‌ی این سرزمین می‌گیرند. سیل و زلزله اگر نیست، گرد و غبار، آلودگی هوا، حوادث ترافیکی (اعم از جاده‌ای و ریلی)، خشکسالی، بی‌آبی، آتش سوزی و فرونشست زمین همچنان فعال است و چون نیک بنگریم، تقریباً راهکاری برای مقابله با آن‌ها وجود ندارد. تا این جا، عدم آمادگی در مدیریت بحران را می‌توان با این توضیحات و یک راستی آزمایی میدانی، دید و لمس کرد.
سوم: بیشترین موارد زلزله بزرگ در کدام کشورها اتفاق افتاده است؟ بر اساس آمار یک موسسه پژوهشی در آمریکا طی بیش از سه دهه گذشته یعنی بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۲ ایران با ثبت ۱۰۹ مورد زلزله بزرگ سومین کشور زلزله‌خیز جهان است. چین با ۱۸۶ مورد در رأس این لیست قرار دارد و اندونزی هم با ۱۶۶ مورد رتبه بعدی را قبل از ایران دارد. جالب‌تر آنکه ژاپن که به کشور زلزله‌خیز جهان معروف است با ثبت ۹۸ زلزله طی سه دهه گذشته در رده چهارم قرار دارد و به ترتیب ایالات متحده با ۷۸ زلزله، ترکیه ۶۲، هند ۵۸ و فیلیپ ین با وقوع ۵۵ زلزله در رده‌های بعدی ایستاده‌اند. زلزله‌هایی بزرگ تلقی می‌شوند که یا بیش از ۷.۵ ریشتر باشند، یا خسارتی بیش از ۱ میلیون دلار رقم بزنند و یا بیش از ۱۰ کشته داشته باشند.
چهارم: در پاره‌ای از امور، نه تنها مدیریت بحران نداریم و بحران‌ها مدیریت نمی‌شود که دقیقاً بحران‌سازی می‌شود. به این مثال‌ها
توجه کنید:
– بیشترین حجم مجوزهای صادر شده برای احداث کارخانجات فولادسازی در کم‌آب‌ترین مناطق کشور صادر شده، گویی کم‌آبی اهمیتی ندارد و همین که کارخانه در کنار معادن احداث شود کافی است.


– از یک طرف پروژه‌های انتقال آب را در کشور به راه انداخته‌ایم و در مقابل در کم‌آب‌ترین مناطق، مجوز برای حفر چاه‌های عمیق می‌دهیم، جالب‌ترین بخش ماجرا این که، هر دوی این اتفاقات (انتقال آب و حفر چاه‌های عمیق در مناطق بیابانی حتی) در خدمت صنعت است یعنی هم آب برای صنعت انتقال می‌دهیم و هم به صنعت اجازه برداشت از سفره‌های تهی شده‌ی زیر زمینی می‌دهیم. حال قضاوت کنید این مسئله با کدام یک از پارامترهای مدیریت بحران سازگاری دارد!
– در بسیاری شهرها و در محدوده‌ی شهرها و نه حومه، هکتارها زمین رها شده داریم اما در همان شهرها، صدها هکتار زمین آن هم در جاهایی که هیچگونه زیرساختی ندارد (شما بخوانید وسط بیابان)، به ساخت خانه برای مردم اختصاص می‌دهیم. از یک سو شورای عالی زمین و مسکن با افزایش محدوده شهرها حتی به اندازه چند هکتار مخالفت می‌کند و از سویی دیگر شاهد شهرسازی در خارج محدوده شهرها هستیم بی‌آن که به فردا و فرداها بیاندیشیم. کجای این رفتار مطابق با استانداردهای مدیریت بحران است؟
– در خوش آب و هواترین مناطق کشور مجوز احداث کارخانجات آلاینده، پتروشیمی‌ها و غیره می‌دهیم اما برای دامداران و مراتع، سخت‌ترین قوانین را وضع و مو به مو اِعمال می‌کنیم. این یعنی مدیریت بحران؟
– در بستر رودخانه ها، دامنه‌ی کوه‌ها و در جاهایی که با توجهی اندک به قوانین خواهیم دید ساخت و ساز، نه تنها ممنوع که عناوین مجرمانه دارد، هتل و آپارتمان و مجتمع‌های اداری – مسکونی احداث می‌کنند بی‌آن که به مخاطرات بعدی آن، صدمات و تخریب‌های محیط زیستی و منابع طبیعی بیاندیشیم. این چیزی جز بحران آفرینی است؟
– در شهرهای بزرگ (مثلا تهران)، هزاران واحد غیر امن وجود دارد، می‌گذریم و اجازه‌ی حتی اعلام اسامی آن‌ها را به انحاء مختلف صادر نمی‌کنیم اما به پلاسکو و حوادثی که شبیه آن بارها رخ داده هیچ توجهی نداریم، در این گونه موارد، مدیریت بحران مشغول چه کاری است؟
– به خوبی می‌دانیم کشور ایران در محاصره‌ی بحران‌های عدیده‌ای است؛ خشکسالی، سیل، زلزله، گرد و غبار، طوفان، آلودگی هوا، حوادث ترافیکی بزرگ جاده‌ای و ریلی، بیماری‌های همه گیر انسان و حیوانات، آتش‌سوزی‌ها، فرونشست و فروچاله اما هیچ راهکاری برای ادوات و ماشین آلات مورد نیاز وجود ندارد. بودجه کافی در نظر گرفته نمی‌شود، نیروهای آموزش دیده به اندازه‌ای که باید نداریم و… برای نمونه، در دو سیل یک استان، حتی پمپ‌های «کف کش» برای خالی کردن خانه‌های مملو از آب مردم در دسترس نبود و مردم مجبور شدند منتظر بمانند تا از استان‌های همجوار، پمپ ارسال شود. این یعنی می‌دانیم در بحران‌ها زندگی می‌کنیم اما مدیریت بحران نداریم!
ششم: به تجربه و بنا به شغل و مسئولیتی که دارم (خبرنگار)، بارها بحران‌هایی چون سیل و زلزله را به صورت میدانی پوشش داده‌ام و گزارش منتشر کرده ام. به عینه دیده ام،
نه در ابتدای بحران، نه در خلال بحران و نه در ادامه‌ی بحران، ساز و کار مشخصی وجود ندارد، تلخ‌تر این که، بعد از مدتی، بحران و بحران زده ها، هم فراموش می‌شوند و هم به حال خود رها. اینجا است که معتقدم: «سومین کشور زلزله‌خیز جهان هستیم اما؛ برای رعد و برق هم آمادگی نداریم. باز هم می‌گویید؛ بی‌انصافی است؟ شاید!
هفتم: اگر خُلق‌تان از خواندن این یادداشت تنگ شده است، بازگردید و دیالوگ معروف «شب‌های برره و طوفان رکسانا» را مجدداً مرور کنید!