ما ضمن آنکه قادر به حل مسائل نیستیم مرتبا موضوعات کم اهمیت و بی‌اهمیت را به مسائل حاد تبدیل کرده به طوریکه بعضا آن مسائل آنقدر بزرگ می‌شود که دیگر از آن می‌ترسیم و باری بر بار قدیم می‌افزاییم. ماجرای پیرمرد رشتی مصداق بارز گزاره بالاست.پیرمردی ۷۰ ساله در بازار با صفای رشت شعری می‌خواند […]

ما ضمن آنکه قادر به حل مسائل نیستیم مرتبا موضوعات کم اهمیت و بی‌اهمیت را به مسائل حاد تبدیل کرده به طوریکه بعضا آن مسائل آنقدر بزرگ می‌شود که دیگر از آن می‌ترسیم و باری بر بار قدیم می‌افزاییم.
ماجرای پیرمرد رشتی مصداق بارز گزاره بالاست.پیرمردی ۷۰ ساله در بازار با صفای رشت شعری می‌خواند و برخی جوانان پیرامون وی با او همراهی می‌کنند.این کلیپ در شبکه‌های اجتماعی وایرال و از همین جا جنجال شروع می‌شود.خبرهایی منتشر می‌شود مبنی بر اینکه با این پیرمرد برخورد شده است.عدم واکنش به موقع دستگاه‌های ذی ربط در تشریح و تکذیب ماجرا باعث شد موضوع به رسانه‌های مختلف کشیده شود و اینگونه القا شود که گویی با دزدی،جنایتکاری و یا یک تروریست خطرناک برخورد شده است.حالا هم که برخی دستگاه‌ها توضیح داده‌اند که اصل ماجرا چه بوده و خبری از برخورد و تعطیلی برخی مغازه‌ها نبوده و…. حتی صفحه شخصی پیرمرد به وی بازگشته است به نظر می‌رسد کسی گوشش بدهکار نیست. یعنی از یکسو برخی رسانه‌های آنسوی آب که به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند ول کن ماجرا نیستند و داستان سرایی می‌کنند و عده‌ای از جوانان هم در حمایت از پیرمرد در حال ساخت کلیپ‌های حمایتی هستند.
البته بخش دوم این موضوع ایرادی ندارد و بد نیست که مدلی از شادی ترویج شود ولی در مجموع مشخص نیست چرا برخی‌ها علاقه دارند از هر موضوعی یک بحران درست کنند.امید است ماجرای پیرمرد رشتی درس عبرتی شود.