آفتاب یزد – آرپژ تیموریان: سنتور از جمله سازهای ایرانی است که در هر شرایطی مخاطب خود را حفظ کرده و هیچگاه به حاشیه رانده نشده است، همچنین از منظر سازشناسی، جزو ستون‌های اصلی سازهای موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. این موضوع فاکتورهای مهمی را از لحاظ تاریخی، سیاسی، اجتماعی، هنری در بر می‌گیرد. با […]

آفتاب یزد – آرپژ تیموریان: سنتور از جمله سازهای ایرانی است که در هر شرایطی مخاطب خود را حفظ کرده و هیچگاه به حاشیه رانده نشده است، همچنین از منظر سازشناسی، جزو ستون‌های اصلی سازهای موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. این موضوع فاکتورهای مهمی را از لحاظ تاریخی، سیاسی، اجتماعی، هنری در بر می‌گیرد. با آقای علی فراهانی که از پژوهشگران تخصصی هنر هستند و سال هاست که به امر آموزش و نوازندگی سنتور مشغول است در این باره گفتگویی انجام داده‌ایم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید.

برای ورود به مصاحبه ابتدا خود را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
علی فراهانی هستم متولد سال ۱۳۴۹ در تهران، از نه سالگی به کرج نقل مکان کردیم و من همچنان ساکن کرج هستم. در نوجوانی بی‌نهایت به موسیقی علاقه مند بودم. آن زمان برای شنیدن موسیقی باید از نوار کاست استفاده می‌کردیم و من وقتی آثار اساتید سنتور نوازی را می‌شنیدم در واقع جادو می‌شدم. من عاشق سنتور شده بودم اما در آن مقطع زمانی، امکان یادگیری موسیقی فراهم نبود چون کلاس‌های موسیقی تعطیل بود و حتی تهیه ساز هم مقدور نبود و آن چنان‌سازی وجود نداشت که کسی بتواند خریداری کند. با پیگیری‌های فراوان از طریق یکی از دوستانم به زنده یاد ابراهیم سرخوش معرفی شدم و سنتوری تهیه کردم که البته از کیفیت مطلوبی برخوردار نبود، اما چاره‌ای هم نداشتم. از آن زمان سعی کردم به شکل خود آموز نواختن و یادگیری آن را آغاز کنم. از همان ابتدا مشکلات شروع شد، در همان هفته اول سنتور از کوک خارج شد و من از برادرم که نوازنده تار بودند خواهش می‌کردم نت‌ها را بر روی ساز تار به صدا در بیاورند تا من بتوانم ساز را کوک کنم که البته کار بسیار سخت و دشواری بود و گاهی هم سیم‌ها پاره می‌شدند. اما با همه این مشکلات حدود یک سال و نیم از روی نوارهای موجود قطعات را به شکل گوشی نواختم و به محض اینکه موانع کلاس‌های موسیقی برداشته شد در کلاس‌های حفظ و اشاعه موسیقی ثبت نام کردم. در آن سال‌ها اساتید ارجمند آقایان رضا شفیعیان، مسعود شناسا، محمد جلیل عندلیبی و جناب تهرانی آنجا تدریس می‌کردند. اولین معلم من در آنجا آقای علی سهلو رود بودند که ایشان از شاگردان استاد شناسا هستند و من مقدمات سنتور نوازی و بخشی از قطعات استاد پایور را نزد ایشان آموختم و در ادامه کار نزد استاد پشنگ کامکار ردیف استاد صبا و چهارمضراب‌های استاد پایور را نواختم سپس نزد استاد سیامک آقایی تحلیل ردیف و برخی از تکنیک‌های سنتور را فرا گرفتم و در نهایت از محضر استاد اردوان کامکار استفاده کردم که نزد ایشان تکنیک‌های سنتور نوازی معاصر را فرا گرفتم. در زمینه دروس تئوری موسیقی هم از وجود برادرم استاد هوشنگ فراهانی استفاده کردم.

شما بعد از گذراندن تمام این چالش‌ها در نهایت تحصیل در رشته پژوهش هنر را در مقطع کارشناسی ارشد انتخاب کردید که یکی از دشوارترین رشته‌های پژوهشی است. چه شد که به این سو کشیده شدید؟
مهم‌ترین دلیل انتخاب این رشته جامع بودن آن بود. شما در رشته پژوهش هنر با هر طیفی از رشته‌های هنری سر و کار دارید. در این رشته به موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، معماری، خوشنویسی و سایر هنرها به شکل کامل پرداخته می‌شود و یکی از جذابیت‌های این رشته این است که در حین تحصیل شما درباره جامعه شناسی هنر، فلسفه هنرو تاریخ هنردر ایران و در جهان و… اطلاعات جامعی کسب می‌کنید. مباحث رشته پژوهش هنر بسیار گسترده است و به همین علت این رشته، بسیار رشته جذابی است و این جذابیت‌ها من را به سمت این رشته کشاند.

جناب فراهانی شما با تمام دشواری‌هایی که فرمودید ساز سنتور را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کردید. از مزیت‌های این ساز برایمان بگویید؟
همان طور که می‌دانید هر‌سازی بر اساس یک ضرورتی به وجود آمده است. سازها در طول دهه‌ها و سده‌های مختلف ساخته شده و تغییر شکل پیدا کرده‌اند تا به شکل کنونی خود رسیده است. سنتور هم در موسیقی ایران دارای نقش‌های بسیار زیادی بوده ضمن این که سنتور جزو سازهای ملی و سازهای اصلی موسیقی ایران به شمار می‌رود. اولین مزیت سنتور این است که در محدوده طبیعی صدای انسان قرار دارد و برای همراهی کردن با آواز ردیفی بسیار ساز مناسبی است.سنتور دارای صدای نافذ و حجیمی است و در ارکسترهای ایرانی، صدای ارکستر را تحت پوشش خود قرار می‌دهد و طنین این ساز با هیچ کدام از سازهای ایرانی قابل قیاس نیست. من اعتقاد دارم اگر قرار است یک‌سازی در یک فرهنگ جا بیفتد یا باید گستره صوتی متفاوت داشته باشد و یا یک رنگ صوتی متفاوت را داشته باشد و فکر می‌کنم سنتور در بین سازهای ایرانی رنگ صوتی‌اش کاملا متفاوت است و ما در کشورهای مختلف جهان سازهایی مشابه سنتور داریم که نواخته می‌شوند ولی با این شکل و با این کیفیت صوتی که در ایران هست در جای دیگری وجود نداشته و من فکر می‌کنم یکی از سازهای ممتاز و منحصر بفرد موسیقی ایرانی است.

جایگاه سنتور را در موسیقی ایرانی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
سنتور به خاطر کوک و فواصلی که دارد هویتش کاملا ایرانی ست و صدای این ساز به خاطر همین کوک و فواصل شبیه فرهنگ‌های دیگر نیست البته که این توانایی را دارد که طوری کوک شود که بتوان در تنالیته‌های مختلف از آن استفاده کرد. همیشه در یک ارکستر ایرانی سنتور یک نقش پایه‌ای دارد و در نبود سنتور انگار یک بخشی از موسیقی ایرانی ناقص می‌شود و نبود سنتور در ارکستر ایرانی به صدا دهی آن لطمه می‌زند ولی وقتی که سنتور وجود دارد حجم سنتور ارکستر را پر می‌کند. اگر بخواهیم از منظر جایگاه بررسی کنیم باید عرض کنم سنتور نقش هویت بخشی در موسیقی ایرانی را دارد و اگر بخواهیم از قدیم‌تر به این ساز نگاه کنیم خواهیم دید که اساتیدی مانند حبیب سماعی و ابوالحسن صبا این ساز را نواختند و آهسته و به تدریج آن را وارد موسیقی ایران و ارکسترهای ایرانی کرده اند. از عکس‌هایی که از دوره قاجار باقی مانده می‌بینیم که سنتور در گروه‌های موسیقی نقش داشته است هر چند در آن دوران نقش نوازندگان تار پررنگ‌تر بوده اما سنتور هم نقش خودش را ایفا کرده است. بعدتر اساتیدی چون استاد فرامرز پایور، استاد پرویز مشکاتیان و اساتید پشنگ و اردوان کامکار باعث شدند که تکنیک‌های نوازندگی و قابلیت‌های این ساز توسعه پیدا کند و امروزه می‌بینیم که این ساز جزو سازهای اصلی و بسیار مهم موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.

شما که سال هاست مشغول تدریس اصولی ساز سنتور هستید، تدریس سنتور از دهه‌های پیش تا کنون چه تغییری کرده است؟
همان طور که می‌دانیم اساتید بسیاری در طول زمان به این ساز پرداختند و رپرتوار اجرایی این ساز را گسترش داده اند. اگر بخواهیم زمان را از قبل‌تر در نظر بگیریم، سنتور جزو سازهایی بوده که همیشه آموزش داده می‌شده و برایش متد و روش آموزشی به وجود آمده پس از تاسیس هنرستان موسیقی یکی از دغدغه‌های اساتید همیشه این بود که دوست داشتند چهار گستره صوتی باس- تنور- آلتو – سوپرانو را در موسیقی ایرانی هم به وجود بیاورند و این خواسته بر اساس تقلید از خانواده سازهای زهی غرب بود به خاطر همین هم در موسیقی ایرانی سنتورهای مختلف از جمله سنتور باس و سنتور سوپرانو، سنتورآلتو و سنتورهایی با ابعاد مختلف ساخته شد تا گستره صوتی موسیقی ایرانی هم به روز باشد بعد از ایشان هم استاد ابوالحسن صبا تکنیک‌های این ساز را گسترش داد و باعث شد که شاگردانی چون استاد پایور پا به عرصه وجود گذاشتند که درباره استاد پایور و نقش ایشان در گسترش ساز سنتور – در تالیف کتب آموزشی از دوره مقدماتی تا دوره عالی انکار ناپذیراست و از نگاه من، ایشان، مجدد ساز سنتور را احیا کردند و البته که ساز سنتور این قابلیت را داشت که بتواند سلیقه‌های مختلف را پوشش دهد. شما با سنتور می‌توانید شیوه‌های مختلف را اجرا کنید. برای مثال در سنتور نوازی ما استادی با نام رضا ورزنده را داریم و از طرفی استادی به نام پرویز مشکاتیان که کاملا دارای دو سبک و شیوه متفاوت سنتور نوازی‌اند اما در عین حال، آن ها، همه یکی از حلقه‌های یک زنجیر هستند سنتور با اساتیدی چون مشکاتیان، پشنگ و اردوان کامکار و کتب و شیوه آموزشی شان به تکامل رسیده و با توجه به تعداد مراجعین این ساز متوجه می‌شویم که این ساز چه در مسیر آموزش و چه در مسیر نوازندگی راهی صحیح را پیموده که دیگران نیز جذب ساز سنتور شوند.

به عنوان یک نوازنده و مدرس سنتور، آینده سنتور نوازی ایران را چگونه می‌بینید؟
به نظر من تغییراتی که در آینده در هنر به وجود می‌آید تنها و فقط در دستان هنرمندان نیست بلکه با توجه به شرایط اجتماعی که ایجاد می‌شود و تا حد زیادی به مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که در ایران و یا در جهان اتفاق می‌افتد بستگی دارد ولی اگر حتی نقش این مسائل را هم خیلی پر رنگ در نظر نگیریم و فقط تلاش فردی هنرمندان در نظرمان باشد و با توجه به آموزشگاه ها، دانشگاه‌ها و مدرسان و هنرجویان موسیقی، قطعا سنتور نوازی حرکت رو به جلویی را خواهد داشت و در این موضوع اصلا تردیدی وجود ندارد. ضمن این که در حال حاضر فرهنگ و موسیقی به داخل خانواده‌ها راه پیدا کرده شما امروزه کمتر خانواده‌ای را می‌بینید که حداقل یکی از اعضای آن موسیقی را فرا نگیرد و با موسیقی عجین نباشد. حالا شما اگر پیشرفت و آینده موسیقی را در گسترش کمی آن ببینید متوجه می‌شوید که موسیقی در حال رشد است و جوانانی که کار موسیقی می‌کنند در حال افزایش هستند و قطعا آن‌ها کار جدیدی خواهند کرد که موجب پیشرفت سنتور نوازی هم می‌شود. اما اگر بخواهید از نظر کیفی موضوع را بررسی کنید رسیدن به یک کیفیت خوب در هنر مستلزم سیاست گذاری‌های کلانی است که باید در شاخه موسیقی صورت گیرد تا باعث شود سنتور نوازی و هنر موسیقی شکوفایی و رشد داشته باشد. این سیاست گذاران باید بیایند مرزهای بین ابتذال و یک هنر جدی را مشخص کنند. اگر دولت تلاش کند که موسیقی صحیح را آموزش داده و وارد فرهنگ عامه شود مشاهده خواهیم کرد که بعد از چند سال سلیقه‌های شنیداری مردم تغییر پیدا خواهد کرد و مردم به شنیدن موسیقی صحیح روی خواهند آورد ولی وقتی سیاست‌گذاری جدی وجود نداشته باشد یک سری افراد کم مایه وارد موسیقی می‌شوند چون اصولا فرهنگ موسیقی را نمی‌شناسند و قدر این گوهر را نمی‌دانند. آن‌ها آگاه نیستند موسیقی که می‌شنوند چقدر با ادبیات و شعر ما عجین است، این موسیقی را افراد کم مایه‌ای در دست می‌گیرند که کارشان این نیست و موسیقی را به ابتذال می‌کشند و موسیقی را در سطح اندیشه‌های خودشان پایین می‌آورند به همین خاطر فکر می‌کنم چنانچه دولت بیاید سیاست گذاری‌های کلان و بلند مدتی را برای هنر و موسیقی انجام دهد قطعا چشم‌اندازی خوب نسبت به موسیقی و سنتور نوازی خواهیم داشت. مسئله بعد این است که در سال‌های گذشته با گسترش شبکه‌های مجازی به طور خیلی نرم و آهسته هویت موسیقی ایرانی تغییر کرده و اگر مردم دارای یک درک عمیق فرهنگی باشند و سواد موسیقایی بالایی داشته باشند می‌دانند در هر شرایطی موسیقی کشورشان را خودشان باید حفظ کنند و آموزش می‌تواند نقش مهمی را ایفا کند. می‌تواند باعث شود فرهنگ موسیقی ایرانی زنده نگه داشته شود تا نسل‌های آینده وقتی به موسیقی ایرانی گوش می‌دهند بدانند که موسیقی غنی و پر باری داشته و دارند و در حفظ این موسیقی کوشا باشند.