سرزمین آمریکا از سرآغاز کشف برای سایر جهان یک پدیده شگفت انگیز و برای ساکنان بومی آن یک ضایعه وحشتناک محصول برخورد فرهنگی با سفیدان مهاجم بود. قصه «قاتلان ماه کامل» اسکورسیزی هم از همین جا آغاز می‌شود. بعد از جنگ‌های ابتدایی و نسل‌کشی تا مرز انقراض سرخ‌پوستان و بعد از تقسیم و اعطای زمین‌های […]

سرزمین آمریکا از سرآغاز کشف برای سایر جهان یک پدیده شگفت انگیز و برای ساکنان بومی آن یک ضایعه وحشتناک محصول برخورد فرهنگی با سفیدان مهاجم بود. قصه «قاتلان ماه کامل» اسکورسیزی هم از همین جا آغاز می‌شود. بعد از جنگ‌های ابتدایی و نسل‌کشی تا مرز انقراض سرخ‌پوستان و بعد از تقسیم و اعطای زمین‌های مادری آنان به خودشان، قتل‌های سرخ‌پوستان اوسیج در شهرستان اوسیج، اوکلاهاما، یک پدیده تاریخی در آمریکای دهه‌های ۱۹۱۰–۱۹۳۰ است. در واقعیت نشریات آمریکا از آن دوره با عنوان دوره «حکومت وحشت» یاد می‌کنند. قتل مشکوک بیش از شصت سرخ‌پوست ثروتمند که ارثیه آنان به طرز عجیبی به دیگران می‌رسد، کار را به تحقیقات ملی می‌کشاند و… قصه اسکورسیزی با عشقی میان دخترِ ثروتمند سرخ‌پوست و پسرِ سفید بازگشته از جنگ آغاز می‌شود و راز قتل‌های اوسیج را روایت می‌کند.
 آمریکای سرخ، آمریکا سیاه و آمریکای سفید
آمریکا برای سفیدپوستان مسیحی اشغالگر اروپایی سرزمین موعودِ سرشار نعمت و ثروت بود، سرزمینی که بومیان وحشی آن باید آداب کلیسا می‌آموختند و دست از خدایان خود برمی‌داشتند، از آنجا که کافر به عیسی مسیح بودند، کشتن آنان گناه به حساب نمی‌آمد، مگر آن‌که به دین و آیین جدید گرایش پیدا کنند و آن وقت مشمول قوانین برادری دینی می‌شدند (البته برادران و شهروندان درجه دو). چیزی شبیه به رفتار تمامی مهاجمان دینی- نژادی به سرزمین‌های دیگر. اروپاییان اگرچه خود اختلافات بسیار داشتند و از ملیت‌ها و طبقات اجتماعی متفاوتی به آنجا می‌رفتند؛ اما همگی در رفتار خصمانه (حداقل در دو قرن اولیه) با بومیان آمریکا متحد بودند. سوی دیگر هم کودکان معصومی نبودند، بومیان به غیر از اختلافات قومی که ریشه نزاع میان آنان بود، در اعمال خشونت بر علیه مهاجمان تردیدی نداشتند؛ اما آنچه از میان بسیاری از واقعیت‌ها و ابهامات تاریخی مشخص است، ظلم نژاد سفید و نسل کشی تاریخی به شکل گسترده در آن سرزمین رخ‌داده است. سفیدان بعد از کشتار و خشونت افسار گسیخته علیه بومیان با تقویت و به اوج رساندن نظام برده‌داری مخصوصا در جنوب کشاورز یکی دیگر از مظاهر ظلم و تعدی و نسل‌کشی تاریخ را با سیاهان آفریقا رقم زدند. اروپاییان که اقتصادشان با اشتباه کریستف کلمب (او قصد داشت به هند برسد اما قاره‌ای جدید را کشف کرد) سکه شده و تجارتشان رونق یافته بود، از کوه‌ها و رودخانه‌های سرزمین تازه طلا می‌یافتند و از زمین‌های حاصل‌خیزش چوب و پنبه، کشتی‌هایشان را به مقصد آفریقا به آب می‌انداختند و باد در بادبان‌هایشان می‌افتاد و تاجرانِ برده، قوی‌ترین زنان و مردان بی‌دفاع آفریقا را از سایر برادران سفید برده‌دارشان به ثمن بخسی می‌خریدند و سرزمین موعود عیسی مسیح (که همه مردمان را فرزندان خود خوانده بود) به قیمت می‌فروختند. سیاهان بخت برگشته و مظلوم دو راه پیش پایشان بود، یا تا سرحد مرگ کار کنند و یا تا سرحد مرگ تنبه شوند؛ مرگ حتمی بود و زندگی شاید گاهی در نیمه روزی تعطیل، کمتر از لحظه‌ای رخ نشان می‌داد، آن هم با یکی دو شلاق کمتر یا با مرگ قبل از عذاب لینچ شدن.
 روایت و راویانی که به درستی قضاوت می‌کنند
قصدم پرداختن به تاریخ آمریکا نیست چرا که خود آمریکاییان و مخصوصا هنرمندان و تاریخ نویسان و جامعه‌شناسانشان و… به خوبی و با دقیق‌ترین شیوه‌ها آن را بیان کرده‌اند تا در دسترس ما باشد و بتوانیم روایت کرده و قضاوت کنیم. این یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های تمدن غرب و مخصوصا آمریکاست که نقد و نقد و نقد بدون هیچ چهره مقدسی همیشه در کار بوده است و اجازه پویایی به هنرمندان و… داده است. آمریکا با سیاهان آفریقایی تبار که در غل و زنجیره به سرزمین موعود مسیحیان می‌رسیدند، آمریکا نشد، بلکه آمریکا با پیگیری مستمر مطالبات مردمانش آمریکا شد. اگر روزی بیلی هالیدی خواننده زن سرشناس آمریکایی- آفریقایی تبار تندترین اشعار را خواند و در کنار جنبش اصیل و یگانه دکتر مارتین لوترکینگ ماند، با مرگ و قتل این هر دو آن جنبش زمین نماند و تا امروز ادامه داشته و دارد. حتما به خاطر دارید جنبشی که چند سال گذشته مجسمه بسیاری از اقتصادانان و تاجران برده‌داری را به زیر افکند و…
قاتلان ماه کامل؛ سرخ‌پوستان بعد از سیاه‌پوستان
ساخته جدید اسکورسیزی هم در همین ساختار فرهنگی معنا پیدا می‌کند. لازم بود تا مسیری فکری و فرهنگی را نگاه کنیم تا به فیلم قاتلان ماه کامل برسیم. همانطور که گفته شد هنرمندان آمریکایی در حرکت مردم آن سرزمین نقشی بسیار موثر و مشخص دارند، آنان به هر پدیده تاریخی و اجتماعی واکنش نشان می‌دهند و اشتباهات تاریخی مردمانشان چه آنان که سیاستمدار باشند چه آنان که صاحب سرمایه را نقد کرده و تلاش می‌کنند تا خطی و روایتی درست از وقایع تاریخی بسازند. در دهه‌های گذشته حداقل دو مسیر ظلم و تعدی آمریکاییان سفیدپوست به سایر نژادها در اشکال هنری و مخصوصا در هالیوود و سینما روایت شده است. در دوره‌ای با خلق چند شاهکار سینمایی، رفتار زشت مهاجران با بردگان با ساخت آثاری همچون «۱۲ سال بردگی»، «سلما» و… نشان داده شد و این مسیر با ساخت سریال‌ها و فیلم‌هایی همچون قاتلان ماه کامل برای سرخ‌پوستان ادامه یافته است.
 سینمای وسترن و سرخ‌پوستان وحشی
در سینمای وسترن و در بسیاری از فیلم‌های اولیه سرخ‌پوستان از نظر کارگردانان اولیه جمعیت‌هایی وحشی و رام نشدنی هستند که توسط قهرمانان سفید همچون ریگ بیابان کشته می‌شوند. آنان هلهله کنان و نیمه برهنه از پشت اسب‌هایشان می‌افتند، کشتن آنها که تقریبا بویی از زیرکی و زبردستی مردهای سفید نبرده‌اند، کاری آسان است. آنان با اسم‌هایی که بدویتشان را نشان می‌دهد، با تاج‌هایی پُر از پَرهای عقاب آیین‌های شمنی و خرافی دارند و عموما در کنار آتش جیغ می‌کشند و… آن بومیان سرخ و آن کلانتران و گانگستران آمده از فیلم‌های پر تعداد هالیوود تقریبا به یک کلیشه رایج در جهان تبدیل شده بود. کلیشه‌ای برای کودکان که تازه با پدیده سینما و تلویزیون آشنا می‌شدند و زمانی بعد اسباب بازی آنها هم تمام بازارهای کودکان را اشغال کرده بود. سرخ‌پوستانی که محتوم بودند که بمیرند و سفیدانی که تمام جهان دست به دست هم می‌داد تا برنده باشند. این کلیشه اگرچه در سه دهه ۸۰-۷۰-۶۰ میلادی آهسته آهسته از بازی بچه‌ها محو شد، چرا که مرد سفید آمریکایی حالا مشغله‌های بسیار پیچیده‌تری نسبت به سرخ‌پوستان داشت، چرا که سرخ‌های کمونیست بازی خیلی پیچیده‌تر از سرخ‌پوستان سوار بر اسب داشتند. سرخ‌های روس در بازی پیچیده جنگ سرد و جاسوسی باید شکست می‌خوردند. بماند که در میان همین سال‌ها سینماگران و اهالی فرهنگ و هنر از آن تفکر ابتدایی نسبت به سرخ‌پوستان دست شستند و از سوی دیگر باستان شناسان عالم نیز کشفیاتی بعید از تمدن‌های بومی آمریکا آشکار کردند که آن تفکر قدیمی را بی‌پایه و اساس می‌کرد. بعضی از فیلم سازان راه آشتی با بومیان را برگزیدند و آثاری در این زمینه خلق شد. «قاتلان روی ماه» نیز در راستای نقد رفتار با سرخ‌پوستان به عنوان گروه جمعیتی کوچکتر در آمریکا است. اگرچه در سینمای آمریکا پیشتر نیز آثاری در تقبیح رفتار با سرخ‌پوستان ساخته شده است و حتی «تلالو» ساخته ستاره بزرگ سینمای جهان استنلی کوبریک اشاراتی غیر مستقیم به قتل عام سرخ‌پوستان داشت؛ اما قاتلان روی ماه یک اثر سینمایی بزرگ با اشارات مستقیم و قوی است.
«قاتلان روی ماه» با داستانی عمیق در پی نشان دادن جنبه تاریک انسان – که اینجا مردان سفید پوست آن را نمایندگی می‌کنند- در مقابل با مردمانی است که با خاک و زمین و حیات گره خورده‌اند. مادر دختران سرخ پوست در این فیلم که هر یک به دلیلی کشته شده یا می‌میرند، پیوندی عمیق با زمین و حیات دارد، او نمادهای سرزمینی‌اش را می‌بیند، همچون جغدی که پیش از مرگ به سراغ او می‌آید یا نیاکانش که برای بردن روح او حاضر شده و او را به زمین باز می‌گردانند، در حالی که سفیدها خالی از آیین و باور و زندگی و حیاتشان به طمع و پول و زمین و نفت گره خورده اند. نکته مهم دیگر این است که مرگ مردان سفیدی که این قتل‌ها را راه انداختند تا سهمی از نفت و پول را بدست بیاورند، در پایان فیلم و در یک نمایش رادیویی کمدی – موزیکال با تمسخر از روی روزنامه‌ها خوانده می‌شود، اما در تمام فیلم برای مرگ سرخ‌پوستان احترام گذاشته و حتی دخترک کوچک نیز با تصویر آداب سرخ‌پوستی و مسیحی به خاک سپرده می‌شود. حسین قره در پایان تحلیل خود در خبرآنلاین نوشت: از میان سرخ‌پوستان فقط مرگ «مالی» زن سرخ‌پوست و نقش اول بدون تصویر است و شکل مردنش را خود کارگردان یعنی مارتین اسکورسیزی با نهایت احترام بازگو می‌کند. مردان سفید در تمام سینمای بدنه آمریکا مردانی هستند که از ارزش‌های خانواده حرف می‌زنند و آن را تکریم می‌کنند برای خانواده زندگی می‌کنند و برای آن می‌میرند. مردان سفید قاتلان… وابستگی کاملا بی‌معنایی با این ارزش تبلیغ شده دارند و طمع و پول برایشان از هرچیزی مهم‌تر است.