محمدباقر قالیباف، رئیس پارلمان در توصیف شهید حاج احمد کاظمی می‌گوید: «شجاعت در تصمیم‌گیری و کارآمدی در میدان به نفع مردم، میراثی است که باید از شهید کاظمی بیاموزیم». وی در جایی دیگر خاطرنشان می‌کند: «حقیقتا که حیف بود حاج احمد کاظمی شهید نشود و آنگونه زیستن، پاداشی جز شهادت نداشت.» الف: خدا درجات عالیه […]

محمدباقر قالیباف، رئیس پارلمان در توصیف شهید حاج احمد کاظمی می‌گوید: «شجاعت در تصمیم‌گیری و کارآمدی در میدان به نفع مردم، میراثی است که باید از شهید کاظمی بیاموزیم». وی در جایی دیگر خاطرنشان می‌کند: «حقیقتا که حیف بود حاج احمد کاظمی شهید نشود و آنگونه زیستن، پاداشی جز شهادت نداشت.»
الف: خدا درجات عالیه شهدا را عالی‌تر کند، ان‌شاءالله اما، توصیف خصوصیات و خصال شهدا تنها یک وجه ماجرا است آن چه در همین یک جمله‌ی شهردار پیشین تهران و رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی مهم است؛ «شجاعت در تصمیم‌گیری و کارآمدی در میدان به نفع مردم» است به تعبیری ساده تر، تصمیمی شجاعانه می‌تواند قلمداد شود که با کاربلدی در نهایت نفع مردم در آن لحاظ شده باشد.
ب: در دورانی که جهانگیری، معاون اول حسن روحانی در دولتین یازدهم و دوازدهم بود در جایی گلایه کرده بود از برخی نظارتی‌ها که با سختگیری ها، شجاعت تصمیم‌گیری و شهامت عمل به تصمیم را در مدیران کمرنگ کرده است و لابد برخی نظارتی‌ها نیز در مقام پاسخگویی به همین بسنده کرده بودند که: «کدام سختگیری؟ کدام کمرنگ کردن شجاعت در تصمیم‌گیری و شهامت عمل به تصمیم؟»
ج: نکته‌ای نهفته در حوزه‌ی نظارت است که در تضاد با بخشی از تفکر حاکم بر حوزه مدیریت است و آن این که، اساساً اکثر مدیران خواهان آزادی عمل و اختیارات گسترده هستند به گونه‌ای که «هر» تصمیمی که می‌خواهند اتخاذ کنند و هیچ مانعی بر سر راه آن‌ها نباشد که قاعدتاً چنین امری از محالات است زیرا عمل به قانون – چه نظارتی باشد و چه نباشد – یک اصل است و اگر چنین امری میسر بود نه به قانون نیازی بود و نه به نظارت!
د: با در کنار هم قرار دادن شجاعت در تصمیم‌گیری، شهامت عمل به تصمیم، نظارت و کنش و واکنش همیشگی و همواره‌ی مدیران و دستگاه‌های نظارتی؛ آنچه بر جای می‌ماند، قبول مسئولیت، پذیرش نفع و زیان تصمیم گیری، کارآمدی و اصل شجاعت فردی است که چاره ساز می‌شود
به این معنا که، نظارتی‌ها در هر حال، ایجاد مانع بر سر راه تصمیمات درست و قانونی و شجاعانه را هرگز در دستور کار خود قرار نداده‌اند و گاه در برخی انحرافات سهوی، به تذکری و هشداری بسنده کرده‌اند تا متهم به مانع‌تراشی نشوند.
ه: بیاییم ساده‌تر با موضوع برخورد کنیم به این معنا که؛ آدم شجاع قطعاً بخشی از شجاعت خود را صرف مراقبت از چارچوب‌های قانون و بخش دیگری از شجاعت خود را، هم راستا با عمل به کار می‌بندد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
و: آن چه در این نوشتار مد نظر بوده، خطاب‌مان نیز به رئیس مجلس و سایر مدیران ارشد است این که، اسباب و ابزار تصمیمات شجاعانه را فراهم کردن از همه‌ی این‌ها مهم‌تر است. یعنی تصمیم شجاعانه را مدیر شجاعِ کاربلدِ مجرب می‌تواند بگیرد نه هر مدیری!
ز: آن چه سال‌ها رنج‌مان داده است، انتخاب ناکارآمدها و انتظار تصمیم شجاعانه گرفتن از سوی مدیرانی است که حتی اگر قائل به تصمیم شجاعانه گرفتن نیز بوده‌اند اما چون تجربه و کارآمدی نداشته‌اند آن شجاعانه تصمیم گرفتن، نفعی برای مردم نداشته که هیچ، باعث زحمت و آزار مردم نیز شده است؛ چرا؟ بدان جهت که تصمیم شجاعانه‌ای گره‌گشا است که تصمیم گیرنده ای، شجاع و کارآمد در کنار خود ببیند.
ح: مدت‌ها قبل، همین آقای قالیباف در نطقی گفته بود: مجبوریم تصمیماتی سخت اتخاذ کنیم و حال می‌گوید: شجاعت در تصمیم‌گیری و کارآمدی در میدان به نفع مردم، میراثی است که باید از شهید کاظمی بیاموزیم. بالاخره تصمیمات شجاعانه کارآمدتر است یا تصمیمات سخت؟ تفاوت تصمیم سخت با تصمیم شجاعانه در چیست؟
ط: معتقدیم، وقتی تصمیم گیرنده، شجاع و کارآمد و مجرب باشد دیگر تفاوتی بین تصمیم سخت و تصمیم شجاعانه نمی‌توان قائل بود چه، یک مدیر آگاهِ شجاعِ کارآمدِ مجرب، در نهایت چه تصمیمی شجاعانه بگیرد چه سخت، در هر دو حال نفع مردم و مملکت را خواهد نگریست نه موقعیت و جایگاه خود با نگاهی موقتی برای برون رفتی کوتاه مدت از یک بن بست یا بحران!
ی: به ما باشد می‌گوییم؛ همین که به‌جا و به موقع و حساب شده و درچارچوب قانون با توجه به امکانات و زیرساخت‌های موجود و نه براساس رؤیاها و تفکرات دست نیافتنی تصمیم بگیریم به طور طبیعی، تصمیمی شجاعانه و به نفع مردم گرفته‌ایم به خصوص آن که به خوبی می‌دانیم بسیاری از تصمیمات شجاعانه چون در زمان مناسب اتخاذ نشده تبدیل به خسارت‌بارترین تصمیمات نیز
شده است.
ک: در همین دولت که اکنون سه سال از حضورش بر مسند قوه‌ی اجرایی مملکت می‌گذرد، تصمیمات و یا دقیق‌تر بگوییم شعارهایی داده شد که اگر چه شجاعانه بود اما فقط شجاعانه بود؛ ساخت چهارمیلیون مسکن، سالی یک میلیون اشتغال، رسانیدن تورم به زیر ده درصد، کنترل بازار ارز و سکه، مبارزه با فقر و گرانی، در پیش گرفتن دیپلماسی همسایگی، سر و سامان دادن به بورس، تعیین تکلیف صنعت خودرو، مالیات ستانی از مالیات گریزان، افزایش سرعت اینترنت و… به واقع تصمیماتی شجاعانه هستند اما به موازات این تصمیمات، مدیرانی کاربلد و هم اندازه با بزرگی این شعارها نیز
بر سر کار آورده شدند؟ زیر ساخت‌ها و امکانات موجود نیز سنجش شد؟ به تحریم‌ها و سختی‌های اداره‌ی مملکت زیر فشار سنگین تحریم‌ها لحظه‌ای اندیشیده شد؟ طبیعی است کارها به صرف اتخاذ شجاعانه پیش نخواهد رفت خاصه آن که اصل ناکارآمدی و به نفع مردم بودن نیز به طور کلی فراموش شد!
کلام آخر این که: تصمیم شجاعانه، اگر به عنوان یک شعار مد نظر بوده که چه زیبا اما اگر به عنوان یک راهبرد و فرآیند مطرح شده است، این یعنی؛ آقای قالیباف، نیم نگاهی به برخی تصمیمات مجلس تحت ریاست خودتان بیندازید.