آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: سال‌هایی که کتاب ارزان بود(۹۳)، حداد عادل گفته بود سالانه حدود ۳۶۰۰ جلد کتاب به کتابخانه‌اش اضافه می‌شود. همان سال به یک حساب سرانگشتی به عدد سالانه یک میلیارد ریال رسیدیم و اما این روزها که کتاب هم مثل نان و مرغ و مسکن و اجاره […]

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: سال‌هایی که کتاب ارزان بود(۹۳)، حداد عادل گفته بود سالانه حدود ۳۶۰۰ جلد کتاب به کتابخانه‌اش اضافه می‌شود. همان سال به یک حساب سرانگشتی به عدد سالانه یک میلیارد ریال رسیدیم و اما این روزها که کتاب هم مثل نان و مرغ و مسکن و
اجاره بها گران شده نمی‌دانیم همچنان آقای حداد عادل سالانه ۳۶۰۰ جلد کتاب به کتابخانه‌اش اضافه می‌شود یا نه؟!
این مقدمه را اضافه کنیم به یک ادعای آماری از سوی وزیر ارشاد دولت رئیسی که گفته:« فروش کتاب در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰، ۲۴۷ درصدی افزایش داشت.» اما
نگفته قیمت کتاب در سال ۱۴۰۱ نسبت به ۱۴۰۰، چند درصد گران‌تر شده است!
این دو مقدمه را بگذاریم کنار گفته‌های مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور که خرداد سال جاری گفته بود:
« به‌روزرسانی منابع کتابخانه‌ای سالانه به ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. »
حالا و در نهایت، این سه مقدمه را بگذاریم کنار یک درد دل ساده. نگارنده که کتابخانه‌ای جمع و جور و شخصی دارد حداقل طی دو سال گذشته، تقریباً هیچ کتابی نتوانسته خریداری کند، چرا؟ به این دلیل که قیمت کتاب روز به روز گران‌تر می‌شود. کسی که فرهنگ شش جلدی معین را روزگاری ۵ هزار تومان خریده است حالا و با دیدن قیمت تقریباً یک میلیون تومانی لابد متوجه می‌شود تا چه اندازه با متر و معیار خرید کتاب فقیرتر شده است…
بگذریم!

اگر کتاب خوانی مهم است چرا نهاد کتابخانه‌های عمومی بودجه مستقل و شفاف ندارد؟
بر اساس ماده ۵ اساسنامه نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، منابع مالی برای اداره امور دبیرخانه هیئت امناء انجمن‌ها و کتابخانه‌های‌عمومی به شرح زیر است:
‌الف – کمک‌های دولت در بودجه سالیانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ب – درآمدهای حاصله موضوع ماده (۶) این قانون.
ج – هدایا و کمک‌های مردمی سازمان ها، مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی و ‌بخش خصوصی و مجامع بین‌المللی.
‌د – موقوفات.
‌هـ – درآمدهای اختصاصی انجمنها و کتابخانه‌های عمومی از محل انجام فعالیت‌های فرهنگی آموزشی مرتبط و دریافت حق عضویت.
‌تبصره – دولت می‌تواند اعتبارات تخصیصی خود را برای نیل به حداقل سرانه‌ها و‌ معیارهای قابل قبول در بودجه‌های سنواتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش‌بینی‌نماید.
‌و اما ماده ۶ – شهرداری‌ها مکلف هستند همه ساله حداقل
نیم درصد (۰.۵ ) از درآمدهای‌خود را به منظور اداره امور کتابخانه‌ها در اختیار انجمن‌های کتابخانه‌های عمومی شهر ‌مربوطه قرار دهند.
همانطور که می‌بینید، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور که متأسفانه تنها متولی بخش کتابخوانی هست اما تنها متولی کتابخانه‌ها نیست، بودجه‌اش از چند جای مختلف تأمین می‌شود از جمله شهرداری‌ها که خود داستانی طولانی دارد.
در این بین نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور تنها نهادی نیست که بودجه ی وابسته به دیگران دارد؛ ورزش، آموزش و پرورش و… بخش یا بخش‌هایی از بودجه ی خود را از محل فروش یا مالیات اخذ شده از سیگار، نوشابه‌های گازدار، بخشی از مالیات بر ارزش افزوده و نظائر آن دریافت می‌کنند که همواره با چالش‌هایی مواجه هستند.
این روزها که نمایندگان در دو شیفت کاری مشغول تصویب با عجله برنامه توسعه هفتم هستند به دفعات می‌بینیم در تصمیم‌گیری ها، بودجه‌هایی حساس و خاص نیز از این محل و آن نهاد باید تأمین شود و حال پرسش این جا است، چرا ورزش، آموزش و پرورش، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و دیگر نهادها و سازمان‌ها همچنان باید چشم انتظار کمک و همراهی دیگر سازمان‌ها و ارگان‌ها باشند؟ یعنی بعد از ۴۵ سال بودجه نویسی در نظام جمهوری اسلامی، هنوز نتوانسته‌ایم درآمدهای دولت را به اصطلاح یک کاسه کنیم و سرازیر خزانه و از آن جا به هر بخشی، بودجه‌ای اختصاص بدهیم؟
در ماده ۱ اساسنامه نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور آمده: تأسیس، ساخت، تجهیز و بازسازی، توسعه، مدیریت، نظارت و سایر امور‌کتابخانه‌های عمومی در سراسر کشور بر عهده ی این نهاد عمومی است.
جالب‌تر اما ‌ماده ۲ این اساسنامه است که آمده؛ به‌منظور ایفای وظایف مندرج در این قانون، هیئت امنای کتابخانه‌های‌عمومی کشور با ترکیب زیر تشکیل می‌شود:
‌الف – وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (‌رئیس هیئت امنا).
ب – رئیس شورای عالی استان ها.
ج – معاون ذی‌ربط از سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور.
‌د – یک عضو از کمیسیون فرهنگی به پیشنهاد آن کمیسیون و تصویب مجلس‌شورای اسلامی به‌عنوان ناظر.
‌هـ – رئیس کتابخانه ملی ایران.
‌و – پنج نفر از صاحبنظران و شخصیت‌های علمی، فرهنگی کشور که حداقل دو نفر‌آنان را بانوان تشکیل دهند به پیشنهاد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حکم‌رئیس‌جمهور برای مدت چهار سال انتخاب می‌شوند که یک نفر از آنان به انتخاب وزیر‌فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان دبیرکل هیئت امناء مسئولیت اداره امور دبیرخانه را‌به‌عهده خواهد
داشت.
حال پرسش این جا است، چرا نباید نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در قالب یکی از معاونت‌های وزارت ارشاد انجام وظیفه کند، هیئت امنایی هم نباشد، بودجه‌ای مستقل و شفاف نیز
داشته باشد؟

وابستگی بودجه‌ای نهاد کتابخانه‌های عمومی به شهرداری‌ها تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟
پرسش دومی که می‌خواهیم مطرح کنیم این است:« وابستگی بودجه‌ای نهاد کتابخانه‌های عمومی به شهرداری‌ها تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟» تا آن جا که می‌دانیم و بر کسی هم پوشیده نیست، شهرداری‌ها به طور عام از منظر درآمدی وضعیت چندان مناسبی ندارند. از شهرداری اَبَر شهر تهران گرفته تا شهرداری‌های شهرهای خیلی کوچک. به طور طبیعی وقتی وضعیت اقتصادی رو به وخامت بگذارد قطعاً شهرداری‌ها نیز از منظر درآمدی حتماً با مشکل
رو در رو خواهند شد.
در این میانه، تکلیف آن نیم درصدی که از محل درآمدهای شهرداری‌ها باید به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور تعلق گیرد همواره در گروی اگر و اما است و چه بسا شهرداری‌هایی که به دلیل ضعف منابع درآمدی، عملاً کمکی به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور نمی‌کنند.

جشن خودکفایی در تولید کاغذ و ادامه ماجرا
همین چند روز قبل بود که وزیر ارشاد از خودکفایی قریب الوقوع در تولید کاغذ خبر داد. کاربری هم در فضای مجازی بحث تیراژ یا شمارگان کتاب‌ها را پیش کشید و گفت: «اول تیراژ یا شمارگان کتاب‌ها را به سابق بازگردانید بعد ادعای خودکفایی در تولید
کاغذ کنید.» درست می‌گوید؛ تیراژ چاپ برخی کتاب‌ها به زیر ۱۰۰ نسخه رسیده در حالی که حداقل تا میانه ی دهه ۸۰، ما همچنان
با تیراژهای چندهزارتایی مواجه بودیم موضوعی که این روزها به
یک رؤیا شبیه‌تر است تا یک واقعیت!
موضوع دیگری که در کنار ادعای وزیر ارشاد باید مطرح کرد، تیراژ چاپ روزنامه‌ها است. تیراژ رونامه‌ها در میانه ی دهه ی هفتاد را اگر مقایسه کنیم با تیراژ این روزهای روزنامه‌ها قطعاً می‌توان به وزیر محترم ارشاد یادآور شد؛ برای اعلام خودکفایی در تولید کاغذ اندکی تأخیر هم داشته اید!

کتاب گران است خیلی گران!
کسانی که دستی در بازار کتاب دارند لابد تأیید می‌کنند که طی یک دهه ی گذشته، کتاب‌ها در زمینه قیمت، رشدی ۱۵ تا ۲۵ برابری داشته‌اند مضافاً این که طی حداقل سه سال گذشته برخی کتاب‌ها تا ۳۰۰ درصد دچار گرانی شده‌اند و در این وضعیت آن چه نگران‌کننده است وضعیت بودجه‌ای نهاد کتابخانه‌های عمومی است وضعیتی که در عین وابستگی، فاقد توجه کافی است.
این روزها یاد نصیحت دوستی کتاب شناس و کتاب خوان می‌افتیم که در میانه ی سال ۹۵ با اصرار و تأکید، دائماً یادآور می‌شد: «کتاب‌هایی که نیاز داری را تا دیر نشده تهیه کن زیرا به زودی تهیه یک جلد کتاب به اندازه تهیه ی یک دوره کتاب سخت
خواهد شد.» خوشحالیم این بار اما به نصیحت او گوش دادیم واگرنه این روزها تهیه ی برخی کتاب‌ها واقعا غیر ممکن بود آن هم با درآمد روزنامه نگاری!

هفته کتابخوانی و شعارهای رنگارنگ
این روزها در سطح بسیاری از شهرها با بیلبوردهایی خوش آب و رنگ طرف هستیم که پر است از آمارهای کتابخانه ای؛ تعداد کتابخانه ها، موجودی کتابخانه ها، ساخت کتابخانه‌ها و… اما در کنار آن مواجه هستیم با آمار بسیار پایین کتابخوانی که اگرچه همه
کتاب نخواندن‌ها ارتباطی با گرانی کتاب ندارد اما بی‌ارتباط هم نیست.
بر اساس آماری که مهدی رمضانی آن را خرداد سال جاری اعلام کرده است، نهاد کتابخانه‌های عمومی ۳۷۲۷ کتابخانه در اختیار دارد، نگهداری، تجهیز، به روز‌رسانی و تأمین کتاب‌های مورد نیاز مراجعان و متقاضیان در این وسعت حتماً به بودجه‌ای هنگفت نیاز دارد اما صرف هزینه در امور کتابخوانی از واجب ترین‌ها است خاصه این روزها که خرید کتاب سخت
شده است.

عدالت فرهنگی، نیازی که دولت و مجلس باید به آن توجه کنند
مهدی رمضانی به نکته ی مهمی اشاره می‌کند:« قطعا با خرید کتابخانه‌ای نمی‌توان نیاز همه مردم کشور در حوزه کتاب را تامین کرد و قطعا برای یک کتابخوان حرفه‌ای تامین حتی ۱۰ جلد از کتاب‌های مورد نیازش در هفته و ماه از طریق کتابخانه کفایت نمی‌کند؛ برهمین اساس کتابخانه می‌تواند در کنار مردم باشد و این گردش اطلاعات را حفظ و دسترسی مردم به کتاب را آسان کند، اما منطقا اگر خرید کتاب در کتابخانه‌های عمومی تقویت شود قطعا به عدالت فرهنگی نزدیک‌تر شده‌ایم.»
عدالت فرهنگی و توجه به فرهنگ کتابخوانی بیرون از مقوله‌های شعاری باید مد نظر قرار گیرد. طی یک هفته و به بهانه هفته کتابخوانی، طرح شعارهای خوش آب و رنگ دردی از جامعه تشنه عدالت فرهنگی و کتابخوان دوا نخواهد کرد. لابد نیاز است حالا که مجلس در حال تصویب برنامه هفتم توسعه است به صورت ویژه به عدالت فرهنگی بپردازد، ساز و کاری جدید برای نهاد کتابخانه‌های عمومی در نظر بگیرد، قوانینی را تصویب و قوانینی را اصلاح کند واگرنه طی سال‌های پیش رو باید کم کم با خیلی از کتابخانه‌های عمومی کشور خداحافظی
کنیم!

آیا کتابخوانی مهم است؟
تقریبا بخش اعظمی از جامعه ی کتابخوان دارای تمکن مالی نیستند، اصلاً شاید بهتر است بگوییم؛ کتابخوان جماعت را باید جزئی از ضعیف‌ترین اقشار جامعه به شمار آورد. اگر این گونه بیاندیشیم نه به خودکفایی کاغذ افتخار خواهیم کرد و نه به رشد فروش کتاب، آن چه مهم است پایین بودن سرانه ی مطالعه و سخت بودن تهیه کتاب است که در یک راستا قرار دارند.
در این میان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به عنوان یکی از اصلی‌ترین متولیان کتابخوانی را باید دریافت و به آن توجه کرد. پله ی اول هم اندیشیدن ساز و کاری است که این نهاد حداقل در بخش بودجه مستقل و شفاف شود یعنی این نهاد باید بداند در سال چقدر بودجه در اختیار دارد تا بهتر بتواند برنامه ریزی کند نه این که درآمدهای این نهاد وابسته به درآمدهای این نهاد و آن سازمان باشد که یا هرچه دل شان خواست بپردازند و یا این که هروقت دل شان خواست. این هر وقت و هر مقدار قطعاً برای نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور یک آسیب جدی است آن قدر جدی که می‌تواند نیمی و شاید بیشتر از نیمی از توانمندی‌های این نهاد را
از بین ببرد!