این روزها اثری پژوهشی به نام «پرانتز باز انسان پرانتز بسته» به طراحی، نویسندگی و کارگردانی حسین اصل عبداللهی از ۵ آبان در پلاتو اصلی مجتمع فرهنگی هنری ۲۹ بهمن تبریز روی صحنه رفته و با استقبال تماشاگران روبهرو شده است. این نمایش که بر اساس نظریه مرگ مولف «رولان بارت» شکل گرفته و پس […]
این روزها اثری پژوهشی به نام «پرانتز باز انسان پرانتز بسته» به طراحی، نویسندگی و کارگردانی حسین اصل عبداللهی از ۵ آبان در پلاتو اصلی مجتمع فرهنگی هنری ۲۹ بهمن تبریز روی صحنه رفته و با استقبال تماشاگران روبهرو شده است. این نمایش که بر اساس نظریه مرگ مولف «رولان بارت» شکل گرفته و پس از پژوهش در حوزههای مختلف تئاتر مدرن و پستمدرن، به صورت کارگاهی آماده شده، تجربه تازهای است که پیش از این در ایران و حتی خارج از ایران بدینشکل اتفاق نیفتاده است. این تئاتر پژوهشی، از هشت اپیزود برخوردار بوده و هر روز در سه سئانس میزبان تماشاگران است. ایران تئاتر به بهانه اجرای «پرانتز باز انسان پرانتز بسته» گفتوگویی با حسین اصل عبداللهی انجام داده که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
شما برای تولید و اجرای نمایش «پرانتز باز، انسان، پرانتز بسته»، به سراغ ایده نظریه «مرگ مؤلف» از «رولان بارت» رفتهاید. کدام ویژگیها و جنبههای نظریه «رولان بارت»، توجهتان را جلب و به اجرای این نمایش ترغیب کرد؟
علاقه به تجربههای جدید در حوزه تئاتر و پیگیری روند تئاتر پستمدرن در اجراهای معاصر و توجه اهمیت جایگاه مخاطب در تئاتر مدرن و پستمدرن (که مخاطب را بخشی از اجرا میدانند)، من را به سمت نظریه «مرگ مولف» رولان بارت سوق داد. از طرف دیگر مطالعات رولان بارت در حوزه تئاتر و توجه او به مسئله تفکر در تئاتر با علاقهمندیاش به شیوه فاصلهگذاری برتولت برشت، همواره برایم جذاب بود. البته باید تاکید کنم محتوای این نمایش به گونهای بود که پتانسیل اجرا در این شیوه و به این شکل را داشت، یعنی ما به هر قیمتی نمیتوانیم هر متنی را صرفاً با تکیه بر نظریه مرگ مولف به هر شکلی که دلخواه خودمان است، روی صحنه ببریم.
در پروسه پژوهش و نگارش متن برای اجرا، غیر از نظریه بارت از چه منابع دیگری بهره بردید؟ در این مرحله فقط بر متن و محتوا متمرکز بودید یا شیوه اجرایی نمایش را هم در نظر داشتید؟
در فرم و محتوای این نمایش، فلسفه به من بسیار کمک کرد. نظریات فیلسوفان وجودگرا مثل «هوسرل» و «هایدگر» تاثیر بسیاری بر جریان فکری من از ایده تا اجرا داشت. در مرحله اول محتوای به تصویر کشیدن موقعیت انسان مدرن در زندگی امروز مد نظرم بود اما بعد از پرورش تم اولیه، فرم و محتوا به شکلی کاملاً موازی پیش رفتند اما با توجه به اینکه عنوان «پژوهشی» را روی این نمایش گذاشتهام، باید بگویم موضوع اصلی پژوهش من مبتنی بر شیوه اجرایی این نمایش و تاکید بر مسئله اگزیستانس مخاطب است. در نمایش ما، این مخاطب است که انتخاب میکند به چه شکل، چه مدت و کجا به تماشای تئاتر بنشیند.
شیوهای که در اجرای نمایش به آن رسیدهاید، کاملاً بکر است و پیش از این در عرصه هنرهای نمایشی کشور سابقه نداشته. البته سال ۹۲ نمایش محیطی «پروانههای غمگین من در یک صبح دلانگیز بهاری» بر اساس متنی از سجاد افشاریان و به کارگردانی سوگل قلاتیان در تالار وحدت اجرا شد که با شیوه اجرایی متفاوتی، ۲۴ نمایشنامه کوتاه را برای اجرا به مخاطب پیشنهاد میداد و تماشاگر با توجه به فضای ذهنی و روحی خود، اثر مورد نظرش را از فهرستی که در اختیار داشت، انتخاب و تماشا میکرد اما نمایش شما تجربه بسیار متفاوتی است. این فرم تازه در اجرا، کارتان را برای ارتباطِ گروه و اثر با مخاطب سخت نمیکرد؟ به نظر میرسد شما و گروه اجرایی، نمیدانستید با چه بازخوردهایی از جانب مخاطب روبهرو میشوید. از این منظر، نمایش «پرانتز باز…»، انگار نوعی آزمایش روی مخاطب است…
طبیعی است که این یک آزمایش روی مخاطب بود و در واقع وقتی عنوان پژوهش را میآوریم، یعنی با یک آزمون مواجه هستیم و بخش عمدهای از موفقیت یک پژوهش عملی در تئاتر وابسته به بازخورد مخاطب است. بیشک ترسها و اضطرابهای بسیاری گریبانگیر من و بازیگرانم بود، چون نمیدانستیم برخورد مخاطب با این نوع و شیوه اجرایی به چه شکل خواهد بود. در واقع هر روز و در هر سئانس از اجرا با وقایع و تجربیات تازهای مواجهه میشویم، چون بسته به نوع شخصیت و بازخورد هر مخاطب، بسیاری از چیزها روی صحنه تغییر میکنند. علیرغم اینکه ما پیش از اجرا تاکید میکنیم ارتباط مخاطب با بازیگرها باید صرفاً کلامی باشد، در بسیاری از موارد همدردی مخاطبان با بازیگران اپیزودهای مختلف فراتر از کلام میرفت و آنها دوست داشتند به هر نحوی باری از رنج بازیگران را که نمادی از خود آنها بود، کم کنند! در این شیوه اجرایی ۹۹ درصد از مخاطبان، هم به شکل فیزیکی و هم به شکل نظرسنجی کتبی با اثر ارتباط خوبی برقرار کردند. باید تاکید کنم تفاوت اجرای ما با اجراهای محیطیِ به ظاهر مشابهی که شما از آن یاد کردید، این است که نمایش ما در محیط بسته پلاتو تئاتر اجرا میشود، یعنی مخاطب پیش از ورود به سالن خود را آماده مواجهه با یک اثر نمایشی میکند و هیچ فهرستی در اختیار ندارد که از پیش بداند قرار است چه کاری انجام دهد. به محض ورود به سالن با یکی از شخصیتها مواجه میشود که از او سوالی میپرسد و از همان ثانیه اول، تماشاگر دیگر نه یک تماشاگر، که گویی عضوی از گروه اجرایی است. از طرف دیگر، در این نمایش چند اپیزود با محتواهای متفاوت اجرا نمیشوند، بلکه اپیزودها مکمل یکدیگرند و مخاطب در دقایق پایانی متوجه میشود با پازل عجیب و غریبی روبهرو بوده؛ پازلی که هر تکهاش مستقل بوده اما در نهایت در کنار دیگر تکهها، اپیزودها، شکل نهایی خود را تشکیل داده و میفهمد که خود تماشاگر نیز تکهای از همین پازل کلی محسوب میشود. شاید همین ویژگی، این شیوه اجرایی را از دیگر شیوههای اجراشده متمایز میکند.
قصدتان از اجرای این نمایش، نقد «زندگی» مدرنِ انسان بوده یا «تفکر» او؟!
من قصد نداشتم چیزی را نقد کنم. هدف من نشاندادنِ وضعیت بشر امروز در جهان امروز بود. قصد ندارم به مخاطب پیامی بدهم، بلکه فقط برشی از واقعیت را پیش روی او گذاشتهام و دقیقاً همین موضوع است که گویی به مخاطب سیلی میزند و او را با واقعیت رودررو میکند. به نظرم همین مواجهه با واقعیت موجود و روزمره که در عنصری به نام زمان تحلیل میرود، یکی از بزرگترین مواجهههاست.
به نظرتان اجرای نمایشهایی مثل «پرانتز باز…» تا چه اندازه میتواند بر جریان رایج هنرهای نمایشی ایران تاثیرگذار باشد؟ آیا چنین آزمون و خطاهایی در طول زمان فراموش میشوند یا به دلیل اهمیتِ محتوا و فرم اجرایی، برای همیشه در تاریخ تئاتر کشور ثبت میشوند؟
به نظرم در تئاتر کشور ما جریان فکری خاصی وجود ندارد و هر کسی به هر شکلی که دوست دارد، کار میکند و متون و نمایشها را بر اساس سلیقه شخصی روی صحنه میبرند. به جز تعداد معدودی، کمتر کسی بر پژوهش عملی در مورد تئاتر تمرکز دارد. البته باید تأکید کنم هدف من از این پژوهش ثبت در تاریخ تئاتر کشور نیست. رسالت من به عنوان یک تئاتری برجسته کردنِ نام خودم نیست، بلکه رسالت اصیل یک اثر نمایشی و رسالت اصیل من به عنوان کارگردان تئاتر، تأثیرگذاری بر مخاطبی است که با هدف خاصی پا به سالن تئاتر میگذارد.
با توجه به شیوه بیسابقه اجرای «پرانتز باز…»، برنامهای دارید تا تجربهتان را در معرض دید تماشاگران بیشتری بگذارید؟ آیا امکان اجرای آن در شهرهایی دیگر غیر از تبریز وجود دارد؟
بله، برای اجرا در شهرهای دیگر برنامه داریم البته به شرطی که حمایت شویم.
حالا که با اجرای نمایش «پرانتز…» به سراغ مضمونی جهانی و مهم رفتهاید، چرا تصمیم گرفتید آن را به صورت کارگاهی تولید و اجرا کنید؟ چرا از بازیگران حرفهای، باسابقه و شناختهشده تئاتر تبریز استفاده نکردید؟ آیا میخواستید با اجرای یک نمایش دشوار، برای دانشجویان تئاتر، به نوعی کلاس آموزشی برگزار کنید؟
بحث آموزش، اولین و مهمترین دلیل این موضوع است و به جرات میتوانم بگویم که کار و فعالیت در چنین کارگاهی از چندین کلاس تئوری برای دانشجویان تئاتر مفیدتر است. از طرفی استفاده از بازیگران حرفهای در یک تئاتر پژوهشی مرسوم نیست، چون یک موضوع تحت آزمایش است و نتیجه آن کاملاً نامشخص است و قطعاً هیچ بازیگر حرفهای برای چنین کار نامعلومی وقت نمیگذارد و برای انجام پژوهش عملی همیشه بازیگران غیرحرفهای و دانشجویان بهتر و قابلقبولترند. در نهایت اینکه چهره ناآشنای بازیگران این نمایش در ایجاد فضای متفاوت و محیطی نامرسوم بسیار
تأثیرگذار بود.
Saturday, 27 April , 2024