راه معمول ستاره‌های سینما از تئاتر می‌گذرد، تئاتر که بازیگر را آبدیده می‌کند و بسیاری از بزرگان سینمای جهان از درون آن پا به دنیای پول ساز و پرزرق و برق سینما گذاشتند. اما عکس آن همواره در طول سال‌های متمادی در تئاتر ایران برای بازیگران مشهوری که از سینما به تئاتر آمده‌اند همراه با […]

راه معمول ستاره‌های سینما از تئاتر می‌گذرد، تئاتر که بازیگر را آبدیده می‌کند و بسیاری از بزرگان سینمای جهان از درون آن پا به دنیای پول ساز و پرزرق و برق سینما گذاشتند. اما عکس آن همواره در طول سال‌های متمادی در تئاتر ایران برای بازیگران مشهوری که از سینما به تئاتر آمده‌اند همراه با شکست یا فاجعه بوده است و چیزی جزو نمایش عدم توانایی در ارائه یک بازی منسجم و صحیح یا ارائه یک پرفورمنس ضعیف در بیان و ادای کلمات؛ احساسات و بدن نمایشی نداشته است. امروز پس از دو دهه بر کسی پوشیده نیست که اکثر سلبریتی‌هایی که از سینما به تئاتر آمده‌اند موفق نبودند و بعد از مدتی به فیلم‌های سینمایی تجاری بازگشتند و مسیر سابق خود را ادامه دادند، زیرا تئاتر هنری سخت و جدی است که سالها ممارست و تمرین می‌خواهد و کمتر در آن می‌توان با عنصر؛ زیبایی؛ شانس؛ پول یا رابطه به موفقیت دست پیدا کرد. اساسا تماشاچی تئاتر به واسطه زنده بودن و نفس در نفس بودن با بازیگران بی‌رحمانه و صادقانه بازی آنها را قضاوت می‌کنند؛ در واقع در تئاتر راه میانبری به سوی موفقیت وجود ندارد! در تئاتر یک بازیگر با عرق جبین، استمرار، تمرین و تکرار موفق می‌شود تا با نمایش کامل از بدن و بیان، ایفای نقشی باورپذیر داشته باشد و همه آنچه دارد خودش و توانایی‌های درونی و ذاتی‌اش هست و خبری از تدوین؛ کات و جلوه‌های ویژه و تکرار‌های مداوم و ترفندهای معمول سینمایی نیست. شاید در مقام مقایسه بازیگر تئاتر حداقل بی‌سلاح و عریان خودش را در معرض نگاه تیزبین تماشاگر حرفه‌ای تئاتر قرار می‌دهد. این‌بار اما حضور مجدد النازشاکردوست که تحصیلاتش ریشه در تئاتر دارد، پس از بازی در نمایش
«گم و گور» در سال ۹۶ در سالن ایرانشهر اثرگذار بود. او که روزی در یکسال در ۴ فیلم سینمایی بازی می‌کرد امسال تمام توان و زمان‌اش را به روی اجرای نمایش «آواز عاشقانه دختر دیوانه» گذاشت تا به روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر اجرا برود و توانست با یک بازی هماهنگ با فرم اجرایی، ساده، روان و باورپذیر نظر مخاطبین را جلب کند و با تعداد اجرایی محدود یکی از نمایش‌های ‌پرفروش این چند سال اخیر در تئاتر شود. «نمایش آواز عاشقانه دختر دیوانه» بخش جدیدی از توانمندی‌های این بازیگر از نو متولد شده و با انگیزه را نشان داد. شاکردوست در این نمایش توانست با ارائه یک بازی مینیمال؛ رئال در یک نسبت و اندازه صحیح با فرم اجرایی انتخاب شده توسط کارگردان؛ با استفاده از طراحی زبان بدن کاربردی درخدمت ایفای نقش، با بیان شیوا و صحیح در خدمت اثر نمایشی در سالن اصلی تئاتر شهر مخاطبین خود را برای نود دقیقه پای کار بنشاند. اما جذابیت بازی او به اجرای تکنیکال نقش بر نمی‌گردد بلکه به توانایی او به میزان باورپذیری کاراکتر «ساتورنین» بازمی گردد. در این نمایش به وضوح دیده می‌شود او دیگر یک بازیگر تجاری تکنیکال سینمای بدنه نیست، بازیگری است که شهود و تکنیک را در هم آمیخته و نشان داده است که حضور تاثیر‌گذارش در فیلم‌های سینمایی سال‌های اخیر اتفاقی نیست. او اکنون توانایی خلق انسان‌های نمایشی باورپذیر و جذاب از هر قشر را دارد. شاکردوست موفق می‌شود در این نمایش نقش دختری جوان و خیره سر و پر شر و شور را بازی کند که پا روی احساساتش
می‌گذارد و با تعقل جلوی ایدئولوژی یک دُنِ حیله گر و مستبد اسپانیایی می‌ایستد. ساتورنین در این
نمایش نماد نسل نو زنانی است که با هوشمندی و مقاومت تصمیم گرفتند مسیر خود را به سوی آزادی و آرامش باز کند و اسیر جذابیت و بازی‌های روانی و احساسات پیش پا افتاده نشود. او در این نمایش همچون کهن الگوی آتنا نمادی از خرد و جنگ آوری است، دیالوگ انتهایی ساتورنین در پایان نمایش تاکیدی بر این دیدگاه است؛ جایی که «ساتورنین» با چشمانی اشکبار عنوان می‌کند«من آزادم».