پیش گفتار برای نوشتن این گزارش به معنا و مفهوم چند مولفه نیازمند بودم که با استفاده از ترجمه گوگل به ذکر آنها در این مقال میپردازم. اولین مولفه، واژه «مطبوعات» است، این لغت در فارسی به گاه نامهها (روزنامهها و نشریههای کتابی) و ویژه نامهها گفته میشود. سومین مولفه واژه «رسانه» است که واژه […]
پیش گفتار
برای نوشتن این گزارش به معنا و مفهوم چند مولفه نیازمند بودم که با استفاده از ترجمه گوگل به ذکر آنها در این مقال میپردازم. اولین مولفه، واژه «مطبوعات» است، این لغت در فارسی به گاه نامهها (روزنامهها و نشریههای کتابی) و ویژه نامهها گفته میشود. سومین مولفه واژه «رسانه» است که واژه نسبتا جدیدی محسوب میشود.این واژه معادلی برای “Medium” (رسانه) و “Media” (رسانه ها) است، همانطور که خود واژه ی «رسانه» نشان میدهد، ماموریت رسانه، رساندن است؛ رساندن حرف ها،
پیامها و دیدگاههای یک فرد یا یک مجموعه به افراد، گروهها و مجموعههای دیگر. آخرین واژه نیز واژه ی «مطبوع» است، همانطور که میبینید در تیتر این نوشتار از این واژه استفاده کردیم، دیکشنری آنلاین آبادیس واژه مطبوع را مترادف با واژگان خوشایند، مرغوب، مطلوب، دلچسب، زیبا و… بیان کرده است.
ورود به بحث اصلی
زمان گذشت و یکبار دیگر به فصل نمایشگاه مطبوعات (اوه ببخشید، باید میگفتم نمایشگاه رسانه) رسیدیم، این عنوانی است که دولت سیزدهم از آن به جای نمایشگاه مطبوعات که در قدیم برگزار میشد، استفاده کرده است. البته این اولین باری نیست که مسئولان وزارت ارشاد در بخشهای مختلف اقدام به تغییر نام برخی رویدادها کرده است، چه آنکه پیشتر دیدهایم که سازمان سینمایی بخش بین الملل یا همان «جهانی» را به رویداد جشنواره فیلم فجراضافه کرد یا اینکه در تقویم به عنوان «شب یلدا» یک عبارت چند کلمهای را افزود تا مردم بدانند در «شب یلدا» میتوان همسایهها را هم تکریم کرد و چه و چه و چه… یکی دیگر از کارهای وزارت ارشاد این بود که عنوان «معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی» تحت امر خود را به عنوان «معاونت امور رسانهای و تبلیغاتی» تغییر داد و این معاونت با نام جدید در وزارت ارشاد به فعالیت خودش ادامه داد. بیشک وقتی نام یک موسسه یا بخشی از یک وزارتخانه تغییر میکند، چارت سازمانیاش نیز دچار تغییر و تحول میشود و بخشهایی از فعالیتهای گذشته حذف و بخشهای جدیدی به آن اضافه میشود. حال پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که این تغییرنامها اساسا به چه دلیلی و با چه هدفی صورت میگیرد، پیشتر گزارشی درباره تغییر نام معاونت مطبوعاتی وزارت منتشر کردیم و در این نوشتار نیز بنا داریم به تحلیل تغییر نام نمایشگاه رسانه بپردازیم. اولین نکتهای که مثل یک لامپ روشن توی چشم میزند این است وزارت ارشاد انگار (بفهمی نفهمی) پرونده ی آن نمایشگاه مطبوعاتی که در سالهای گذشته برگزار میشد را بسته (یا حداقل نیمه بسته) است، این مسئله را واژه ی «اولین» که در ابتدای عنوان نمایشگاه رسانههای ایران آمده، نشان میدهد، گفتیم «بسته» چون هنوز هم دارند از تاریخچه نمایشگاه مطبوعات که گویا بیست و چهارمین دوره آن است استفاده میکنند و عنوان کردیم «نیمه بسته» چون این نمایشگاه، اولین نمایشگاهی است که با نام جدید در حوزه رسانه برگزار میشود، بسیار خب حال بپردازیم به اصل ماجرا.
جهان جهان تکنولوژی شده است، جهانی که با سرعت نور حرکت میکند و هیچ اتفاقی نمیتواند خلل یا وقفهای در حرکت آن ایجاد کند، به واژههایی که در پیشگفتار این متن آوردیم دقت کنید، اولین چیزی که این واژگان در ذهن متبادر میکنند این است که روزنامهها در حال مرگ تدریجی هستند، روزنامهها همان اوراق کاغذی هستند که هر روز صبح روی پیشخوان روزنامه فروشیها منتظر مردم هستند تا بیایند و محتویاتشان را بخوانند، وقتی جهان به سرعت حرکت میکند یعنی هر خبری در هر کجای این جهان به سرعت برق و باد به نقاط دیگر کره زمین مخابره میشوند و این یعنی دیگر مفهومی ندارد که مردم منتظر باشند تا فردا صبح اخباری را که روز گذشته در جای جای کره زمین اتفاق افتاده را متوجه شوند، تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است که خبرها در کسری از ثانیه دنیا را برمی دارند و همه متوجه میشوند که مثلا در کشور ژاپن سونامی آمده یا فیلم جدید «کریستوفر نولان» روی پرده سینما اکران شده است، این مسائل نشان میدهند که «مطبوعات» که از آنها با عنوان گاه نامهها (روزنامهها و نشریههای کتابی و ویژه نامه ها) یاد کردیم، آرام آرام دارند نقش خبررسانی خودشان را از دست میدهند، یعنی روزنامه دیگر نمیتواند «خبر» رسانی کند، چرا که این کار را پیشتر (یک روز قبل) فضای مجازی انجام داده است، با این تفسیر آیا باید بگوییم عمر روزنامهها به پایان رسیده؟ ظاهرا این چنین است، اما با کمی تغییر و تحول میتوان همچنان به زنده ماندن روزنامهها امیدوار بود، میپرسید چگونه؟ پاسخ شاید در همین تغییر نامی که در عنوان نمایشگاه بیست و چهارم مطبوعات مستتر است، وجود داشته باشد. دقت کنید وزارت ارشاد دیگر از واژه مطبوعات استفاده نمیکند، نه در «معاونت امور رسانهای و تبلیغاتی» و نه در «نمایشگاه رسانههای ایران»، با این حال ارشاد به حذف روزنامهها هم رضایت ندارد، شاید این تغییر نامها توسط وزارت ارشاد بیانگر این موضوع باشند که روزنامهها میتوانند به حیات خودشان ادامه دهند به شرطی که ماهیت و شرح وظایف خودشان را تا حدی تغییر دهند، چگونه؟ به این شکل که کار خودشان از سیستم خبر رسانی به سیستم تجزیه و تحلیل و نقد منتقل کنند، پیشتر گفتیم که خبررسانی توسط فضای مجازی صورت گرفته و مردم هم تا صبح فردا منتظر خواندن اخبار نمیمانند، اما میتوانند صبح فردا تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی اتفاقاتی که در روز گذشته رخ داده را مطالعه کنند، یعنی مردم حالا دیگر، بابت خواندن خبرهای روز گذشته حاضر نیستند دست در جیبشان کنند و پول هزینه کنند و روزنامه بخرند تا بدانند که روز گذشته چه اتفاقی افتاده است، اما آنها حاضرند دست در جیبشان کنند و پول هزینه کنند و روزنامه بخرند تا بدانند چه تحلیلهایی درباره اتفاقاتی که در روز گذشته رخ داده، نوشته شده است، خواندن این تحلیلها آنها را در دایره وسیعتری از اطلاعات قرار خواهد داد که این موضوع برایشان خوشایند، مرغوب، مطلوب، دلچسب و زیبا و… خواهد بود. تغییر نام نمایشگاه مطبوعات به نمایشگاه رسانههای ایران هم مهر تاییدی است بر زنده ماندن روزنامهها و هم مهر تاییدی است بر فعالیت رسانههایی که در فضای مجازی و خبرگزاریها فعالیت میکنند، مهمترین نکتهای که در عنوان «معاونت امور رسانه ای»
وزارت ارشاد وجود دارد واژه «تبلیغات» است، این کلمه فقط یک واژه معمولی نیست که بشود به سادگی از کنارش عبور کرد، حتی یک درس دو واحدی یا نهایتا سه واحدی با عنوان «اصول بازاریابی» در دانشگاه هم نیست که باز هم بشود ساده از کنارش رد شد، در دنیای امروز باید بپذیریم که تمام آنچه در فعالیت رسانهای در هر بخش و حوزهای میتواند موجب زنده ماندن و ادامه حیات دادن «مدیا»ها شود همین موضوع تبلیغات است، حالا دیگر میزان موفقیت در هر کار و شغلی به میزان تبلیغات و موثر بودن تبلیغات آن کار و شغل بستگی دارد، اگر امروز خبرگزاریهای ایرانی (یا حتی روزنامهها و نشریات) مثلا در بخش سینما از «گاردین» به عنوان منبع اصلی خبرهای خود استفاده میکنند دلیلش این است که «گاردین» در حوزه تبلیغات موفق عمل کرده، به نحوی که گستره فعالیت خود را از منطقه جغرافیایی مرزهای کشورش به منطقه جغرافیایی جهانِ بیمرز گسترش داده است، دقیقا به همین دلیل است که مثلا وقتی عباس کیارستمی از دنیا میرود، خبر فوتش به نقل از «گاردین» منتشر میشود نه به نقل از خبرگزاریهای داخلی، این مسئله نشان میدهد که «گاردین» یک «مدیای» بسیار قوی است، هم در حوزه خبر رسانی و هم در حوزه تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی، عباس کیارستمی یک ایرانی است، اما خبرگزاریها و روزنامههای داخلی برای اینکه بدانند مثلا «جیم جارموش» یا «مارتین اسکورسیزی» یا «ژولیت بینوش» درباره عباس کیارستمی چه گفته اند، باید بروند مدیاها یا همان رسانههای خارجی (نه مطبوعاتشان) را مطالعه کنند و متن آنها را به زبان فارسی ترجمه نمایند، این اتفاق در حالی رخ میدهد که مثلا زمانی که استاد محمدرضا شجریان از دنیا رفت، با اینکه او در ایران از دنیا رفت، اما فضای مجازی پر بود از شایعهها و اخباری که اکثرشان ضد و نقیض یکدیگر بودند، اصلا یکی از نقصها و ضعفهای سیستم خبر رسانی در ایران این است که پیش از آنکه یک اتفاق واقعا رخ بدهد، در فضای مجازی و حتی گاها «مطبوعات» هم به صورت غیرواقعی رخ میدهد، ساده ترش میشود «شایعه پراکنی»؛ همان اتفاقی که بارها و بارها درباره هنرمندان رخ داده است. خب این یک نقص و یک ضعف محسوب میشود، تا جایی که حتی مهمترین خبرگزاریهای ما در واکنش به انتشار اینگونه شایعات یا واکنش خنثی از خودشان نشان میدهند و یا خبر مورد نظر را به صورت اما و اگر و شاید و ممکن است و چه بسا و… منتشر میکنند.
پس از تحریر
به نظر میرسد با اقدامی که وزارت ارشاد در برگزاری نمایشگاه رسانههای ایران انجام داده، باید پس از این شاهد تحولات خوب و مثبتی در حوزه رسانه باشیم، رسانههاکه نقشی بیبدیل در هدایت جامعه به سمت آرامش و سعادت و خوشبختی دارند، اگر خوب عمل کنند میل ان جامعه به سمت آرامش و خوشبختی و سعادت بیشتر خواهد شد و اگر هم خوب عمل نکنند، نتیجهای کاملا برعکس دربرخواهد داشت.
Saturday, 27 April , 2024