آفتاب یزد – یوسف خاکیان: خدا سلامت بدارد استاد بزرگ سینمای ایران کیانوش عیاری را، او علاوه بر آنکه کارگردان بزرگی است، آدم بسیار شریفی هم هست، نشان به آن نشان که تاکنون این همه فیلم ساخته و فیلمهایش اینهمه توقیف شده اند، مثلا «خانه پدری»‌اش ده سال توفیق بود، یا همین «کاناپه»‌ای در سال […]

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: خدا سلامت بدارد استاد بزرگ سینمای ایران کیانوش عیاری را، او علاوه بر آنکه کارگردان بزرگی است، آدم بسیار شریفی هم هست، نشان به آن نشان که تاکنون این همه فیلم ساخته و فیلمهایش اینهمه توقیف شده اند، مثلا «خانه پدری»‌اش ده سال توفیق بود، یا همین «کاناپه»‌ای در سال ۹۵ ساخت و هنوز اجازه اکران پیدا نکرده، سر سریال «۸۷ متر»ش هم همین بساط را درآوردند و هنوز روی آنتن تلویزیون نرفته، با اینهمه تاکنون جیک کیانوش خان عیاری هم درنیامده است، لابد فیلمهایش حرف‌هایی برای گفتن داشته‌اند که اینهمه سال اجازه نمایش پیدا نکرده اند، خب شما هم باشید دُر و گوهر را می‌برید پنهان می‌کنید دیگر، آدم چیز ارزشمند را در معرض دید عموم قرار نمی‌دهد دیگر، اگرنه اینهمه فیلم و سریال معمولی و کم اهمیت در سینما و تلویزیون نمایش داده شدند، بگذریم. این مقدمه کوتاه را بیان کردم تا بگویم تفاوت رفتار آدمها (مخصوصا مسئولان «در اینجا مسئولان سینمایی» با هنرمندانی که در این مملکت کار می‌کنند چقدر با هم تفاوت دارد، یادم هست همین فیلم «خانه ی پدری» را در دولت‌های گذشته نه تنها اکران نکردند، بلکه سازنده‌اش را هم به سیاه نما بودن متهم کردند، البته این درست است که فیلم در همان دولت‌های گذشته اکران شد اما اکرانش هم را هم دیدیم که چگونه صورت گرفت، یک اکران محدود با اعمال شاقه، تازه همان زمانی هم که فیلم روی پرده رفت خیلی‌ها آمدند و گفتند: «اینهمه می‌گفتید خانه پدری، خانه پدری این بود؟ چه حرف مهمی داشت مثلا که این همه سنگش را به سینه می‌زدید؟ یک فیلم کاملا معمولی که حتی ارزش یکبار تماشا کردن را نداشت»، یک نفر هم پیدا نشد به این افراد بگوید: «خب اگه فیلم مشکل نداشت واسه چی اینهمه سال جلوی اکرانش رو گرفتید، خب می‌ذاشتید اکران بشه تا همه بفهمن فیلمه سنار خدا هم نمی‌ارزه»، به نظرم باز هم باید بگذریم. جانم برایتان بگوید که همین اواخر خبر رسید که جناب کیانوش عیاری که سرشان همیشه سلامت باد در بستر بیماری قرار گرفته و راهی بیمارستان شده اند، البته خدا را شکر بهبودی نسبی حاصل شد و طی روزهای گذشته خبر رسید که ایشان از بیمارستان مرخص شده‌اند و دوران نقاهت را در خانه پسرشان می‌گذرانند، چقدر هم خوب، چقدر هم عالی. راستش بنده به شخصه بسیار به فکر پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر هستم و تلاش می‌کنم که حداقل هر از گاهی مطلبی را به یکی از این عزیزان موسپید کرده اختصاص بدهم و درباره شان بنویسم، از آنجایی هم که از طریق یک واسطه‌ای که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کند از دور با محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در ارتباط هستم، چندباری از ایشان درخواست کردم که همچنان که در ابتدای فعالیتشان در سازمان سینمایی بخشی از وقتشان را به بازدید از پیشکسوتان هنر اختصاص می‌دادند، باز هم این کار را انجام دهند که ایشان هم گفتند کماکان به انجام این اقدام مشغولیم، بعد که ماجرای بیماری کیانوش عیاری به وجود آمد دیدم که خزاعی به عیادت این کارگردان بزرگ رفته و جویای احوال ایشان شده که از این بابت مراتب تشکر خودم را از این اقدام رئیس سازمان سینمایی به صورت مکتوب خدمت ایشان اعلام نمودم. راستش بحث توقیف فیلم‌های کیانوش عیاری در دولت‌های گذشته و نحوه برخورد مسئولان وزارت ارشاد در این دوره که در حال گذراندن آن هستیم را مطرح کردم تا بیان کنم که چقدر مسئولان محترم حوزه فرهنگ و هنر دولت‌های پیشین با مسئولان محترم حوزه فرهنگ و هنر در این دولت با هم فرق دارند، چقدر عملکردشان متفاوت است، آنها چقدر کار نمی‌کردند، اینها چقدر کار می‌کنند، به عبارت بهتر باید بگویم آنها چقدر کار انجام نشده دارند و اینها چقدر کار انجام نشده ندارند، مسئولان سینمایی دولت کنونی درباره کیانوش عیاری یک اقدام بسیار مثبت انجام داد و پس از سالها فیلم ایشان «ویلای ساحلی» را روی پرده اکران کرد، این خیلی اتفاق خوب و مبارکی است، کارگردانی که تعداد فیلم‌های توقیف شده‌اش نشان می‌دهد که فیلم هایش (هر فیلمی که می‌سازد) را یا نباید اکران کرد یا اگر اکران شد این اقدام بسیار محافظه کارانه باشد، آخر می‌دانید که برخی افراد که بیرون سینما و وزارت ارشاد هستند اکران فیلم‌های برخی کارگردانان به مزاج و مذاقشان چندان خوش نمی‌آید، بنابراین از بیرون فشار می‌آورد که: «آقای وزارت ارشاد فیلم‌های فلان کارگردان رو پخش نکن، ما خوشمون نمیاد ازش، فیلماش مورد دارن.» اما خوشحالیم، با تمام نقدهایی که به عملکرد وزارت ارشاد و سازمان سینمایی دولت آقای رئیسی می‌شود اما باید به کسانی که در سازمان سینمایی کار می‌کنند دستمزاد گفت، چرا که همین کاری که خیلی‌های دیگر در دوره‌های گذشته در سازمان سینمایی انجام نمی‌دادند را انجام دادند، به جرات می‌گویم که محمد خزاعی تنها مدیری ست که به هنرمندان پیشکسوت بسیار اهمیت می‌دهد و به سراغشان می‌رود و جویای احوالشان می‌شود، در مراسم ختم هر هنرمندی شرکت می‌کند، برای هر هنرمندی که از دنیا می‌رود پیام تسلیت می‌فرستد، نمونه این اقدامات را بارها دیده ایم، این متن را به رشته تحریر درآوردم تا بیان کنم که آنچنان هم که دیگران می‌گویند محمد مهدی اسماعیلی و محمد خزاعی و همکارانشان در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی آخرین میخ تابوت سینما را نکوبیده اند، این دو عزیز نه تنها مرتکب چنین عملی نشده‌اند بلکه قدمهای موثری را هم برداشته‌اند که بینی و بین الله نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.