آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: در یک بازه زمانی ده ساله، اظهار نظر نمایندگان مجلس در دوره‌های نهم، دهم و یازدهم را که بررسی کنیم به یک مخرج مشترک می‌رسیم؛ هشدار و گلایه از انفعال دستگاه‌های مختلف، از وزارت نیرو، امورخارجه، محیط زیست تا سطوح بالای دولت. آبان ۹۲ منصور حقیقت […]

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: در یک بازه زمانی ده ساله، اظهار نظر نمایندگان مجلس در دوره‌های نهم، دهم و یازدهم را که بررسی کنیم به یک مخرج مشترک می‌رسیم؛ هشدار و گلایه از انفعال دستگاه‌های مختلف، از وزارت نیرو، امورخارجه، محیط زیست تا سطوح بالای دولت. آبان ۹۲ منصور حقیقت پور، نایب رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم در پی ترور «دادستان زابل»، مشکلات منطقه سیستان و بلوچستان را اینگونه جمع‌بندی می‌کند: «خشکسالی طولانی مدت»، «نبود بارندگی»، «ندادن حقآبه». این نتیجه‌گیری باز می‌گردد به دومین سال تشکیل مجلس نهم و اولین سال روی کار آمدن دولت یازدهم. از آن تاریخ تا به امروز، بسیاری از نمایندگان سیستان و بلوچستان و دیگر نمایندگان مجالس نهم، دهم و یازدهم بارها به مسئله ی «حقابه هیرمند» اشاره می‌کنند موضوعی که همچنان لاینحل باقی مانده است، چه در روزهایی که رئیس جمهور افغانستان، اشرف غنی بود و چه این روزها که طالبان دوم مدیریت افغانستان را در دست دارند. نکته غامض این که؛ طی این دوره ی ده ساله، مسئولانی ایرانی درباره ی تبعات انسانی و زیست محیطی ندادن حقآبه هیرمند اظهار نظر کردند و مسئولانی افغانستانی هم، سد پشت سد احداث کردند تا جایی که این روزها قطره‌ای آب از سمت افغانستان راهی ایران نمی‌شود. مجموعه ی گفته‌ها و هشدارها و انتقادات نمایندگان مجالس نهم، دهم و یازدهم را در زمینه حقآبه ایران از رودخانه هیرمند، اینگونه می‌توان فهرست‌بندی کرد:
ـ مصوبه ی مجلس و تکلیف به دولت در سال ۹۶ مبنی بر استمرار و افزایش حقآبه ایران از رودخانه هیرمند.
ـ هشدارهای پی در پی درباره ی سد سازی‌های متعدد بر روی هیرمند
ـ هشدار به دولت‌های یازدهم و دوازدهم مبنی بر پیگیری جدی حقآبه ایران از رودخانه هیرمند
ـ پیشنهادی مبنی بر استفاده از ظرفیت ریش سفیدان برای بازپسگیری حقآبه هیرمند
ـ اعتراض به سکوت و انفعال دستگاه دیپلماسی در زمینه حقآبه ایران از رودخانه هیرمند
ـ سؤالات متعدد و پی در پی با این مضمون که:«حقآبه ایران از رودخانه هیرمند چه شد؟»

از اولتیماتوم رئیسی تا نوعی تفاهم اولیه شفاهی
اردیبهشت سال جاری ابراهیم رئیسی در حاشیه مراسم آغاز لوله‌‌‌گذاری انتقال آب از دریا به استان‌‌‌های نوار شرقی کشور، به سابقه تاریخی و توافقات و معاهدات ایران و افغانستان درباره حقابه هیرمند اشاره کرد و گفت: «می‌‌‌خواهم به حاکمان افغانستان عرض کنم که این سخن بنده را مطلب عادی تلقی نکنند و بسیار جدی بگیرند. به مسئولان و حاکمان افغانستان اخطار می‌‌‌دهم که حق مردم و منطقه سیستان و بلوچستان را سریعا بدهند.» اولتیماتوم رئیس دولت سیزدهم به مقامات طالبان با واکنش فوری و توهین‌آمیز آن‌ها مواجه شد. حاکمان جدید افغانستان در بیانیه‌ای خطاب به ایران بیان کردند: «موافقتنامه آب که میان افغانستان و ایران نیم قرن قبل در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی به امضا رسیده، تا هنوز پابرجاست و امارت اسلامی متعهد است که به تعهدات انجام‌شده عمل کند‌. از اینکه در سال‌های اخیر در افغانستان و منطقه خشکسالی رخ داده و سطح آب پایین آمده است، به شمول دریای هلمند وجود ندارد بنابراین درخواست ایران برای آب و اظهارات نامناسب در رسانه‌ها زیان‌آور است‌.» طالبان در بخش دیگری از این بیانیه از مقامات ایرانی خواست تا «ابتدا معلومات خود در مورد آب هلمند را تکمیل و درخواست خود را با الفاظ مناسب مطرح کنند». این بیانیه که با بیانی خارج از عرف دیپلماتیک مطرح شد، اگرچه پاسخ وزیر امور خارجه ایران را در پی داشت، اما نکته قابل توجه این که هنوز ۴۸ ساعت از اخطار صریح و جدی ابراهیم رئیسی نگذشته بود که مواضع مقامات ایرانی در پاسخ به طالبان تعدیل شد و از موضع نرم‌تری سخن گفتند. شش ماه از اولتیماتوم صریح و تقریباً تند رئیس دولت سیزدهم گذشت اما همچنان حقآبه، موضوعی لاینحل میان ایران و افغانستان باقی ماند تا این که
در پی سفر مقامات طالبان افغانستان به تهران(آبان سال جاری)، علی‌محمد طهماسبی، مشاور سازمان حفاظت محیط‌ زیست ایران درباره نتایج مذاکرات محیط‌‌زیستی اخیر بین مقام‌های ارشد ایران و طالبان می‌گوید: «نوعی تفاهم اولیه شفاهی در دیدار بین رئیس سازمان محیط‌‌‌ زیست ایران و معاون نخست‌وزیر» طالبان در زمینه حقابه ایران بدست آمده است، و چند روز بعد، علی سلاجقه معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست مدعی می‌شود:« در سفر هیئت اقتصادی طالبان به ایران، برای اولین بار طالبان پذیرفت که حقابه ایران رهاسازی شود.» نکته ی مهم و دردآور این که، مقامات طالبان هرگز منکر حقابه ایران از رودخانه ی هیرمند نبوده‌اند که حالا «نوعی تفاهم شفاهی» یا «پذیرش رهاسازی حقآبه ایران از رودخانه هیرمند» بتواند مهم قلمداد شود بلکه در عین صحه گذاشتن بر حق ایران قدمی برای رهاسازی آب برنداشته‌اند و این یعنی رهاسازی آب مهم است نه قول رها‌سازی اعم از کتبی یا شفاهی!
حال ببینیم طی این مدت، یعنی از فروردین ۱۴۰۱ تا آبان ۱۴۰۲، مقامات طالبان افغانستان در این باره چه گفته و می‌گویند؟!
ـ رسانه ها، اواخر فروردین ۱۴۰۱ گزارش دادند «متقی» در گفتگوی تلفنی با امیرعبداللهیان، از بحث روی حقابه ایران از هیرمند استقبال کرده است.
ـ اردیبهشت ۱۴۰۲: بلال کریمی، معاون سخنگوی حکومت سرپرست افغانستان در واکنش به اظهارات حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه‌ جمهوری اسلامی ایران که گفته بود همه گزینه‌ها برای تحقق حقابه‌ هلمند در دستور کار ایران قرار دارد، گفته است: حکومت سرپرست در برابر معاهده‌ ۱۳۵۱ درباره‌ آب هلمند، متعهد است؛ اما کم‌آبی‌های اخیر به دلیل خشک‌سالی‌ها است که در آن، هر دو طرف متأثر شده‌اند.
ـ اردیبهشت ۱۴۰۲ رسانه‌ها با یادآوری این مسئله؛«ایران، همسایه‌ای که ‌کنار افغانستان ماند» نوشتند:
« ایران از جمله کشورها یا همسایه‌هایی است که پس از سقوط جمهوریت و آمدن طالبان، حتا سفارت و کنسولگری‌های خود را باز گذاشت و بارها اعلام کرد که در کنار افغانستان می‌ماند. نزدیک به دو سال از حکومت‌داری طالبان می‌گذرد و در طول این مدت، ایران در کنار برخی از کشورها، رابطه نیکی با حکومت طالبان داشته و همکاری‌های خوبی در سطوح مختلف بین طرفین وجود دارد که از آن جمله ایران در حال حاضر بزرگترین شریک اقتصادی افغانستان است. مسئله حق‌‌آبه ایران از دریای هیرمند که در سال ۱۳۵۱ بر اساس قراردادی منعقد شد، یکی از مطالبات ایران از طالبان بوده که در این اواخر شکل جدی‌تری به‌خود گرفته است. طالبان هم این حق‌آبه را پذیرفته و امیر خان متقی با اشاره به این موضوع گفته است: افغانستان حقآبه ایران را به رسمیت می‌شناسد و ما هرگز خواستار ایجاد مشکل برای این کشور همسایه خود نیستیم. به خاطر همین موضوع، طالبان باید حسن همجواری و همسایگی خود را ثابت کرده و اجازه دهند که متخصصان ایرانی، میزان آب در دریای هیرمند را بررسی کنند تا هیچ کینه و غلط‌فهمی در بین نباشد و اگرهم آب در بند وجود دارد، این آب را رها کند تا هامونِ همسایه سیراب گردد و حق همسایه هم ادا شود.»
ـ اردیبهشت ۱۴۰۲ و مهلتی یک ماهه به طالبان: کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان و سرپرست سفارت ایران در افغانستان با اشاره به مهلت یک ماهه طالبان برای رها‌سازی حقابه ایران از هیرمند گفت: اگر طالبان به آنچه که می‌گویند که باید در چارچوب معاهده آب بدهند و آبی وجود داشته باشد و ندهند باید پاسخگوی ندادن آن آب باشند.

از نفت در برابر آب تا حقآبه در ازای راه و ترانزیت
اختلاف ایران و افغانستان بر سر آب رودخانه هیرمند تا سال ۱۳۵۱ که معاهده‌ای بین دو کشور منعقد شد، پابرجا بود. معاهده‌ای که طبق آن افغانستان باید سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب از حقابه هیرمند را به ایران بدهد. با این حال، افغانستان طی سال‌های گذشته از پرداخت حق‌‌آبه ایران سر باز زده و با ساخت سد کجکی و بعد از آن ساخت بند کمال‌خان به‌نحوی مسیر رودخانه هیرمند را تغییر داده که حتی در صورت بروز سیلاب نیز آب به جای ایران وارد گودزره شود. اشرف غنی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان، در مراسم افتتاح سد کمال‌خان گفته بود: «آب هیرمند قرن‌ها از افغانستان خارج می‌شد، ولی اکنون مدیریت آن به دست افغان‌هاست؛ بنابراین از این پس به ایران آب در مقابل نفت می‌دهیم». اظهارات اشرف غنی که رنگ و بوی باج‌خواهی از ایران داشت، با واکنش مقامات دولت حسن روحانی روبه‌رو شد و محمدجواد ظریف – وزیر وقت امور خارجه – از ارسال دو یادداشت اعتراضی برای کشور افغانستان درخصوص حق‌‌آبه هیرمند خبر داد. ظریف اما در کنار ارسال این دو یادداشت به نکته ی مهم دیگری هم اشاره می‌کند و آن این که:«مشکل آب با حقآبه حل نمی‌شود»! داستان ادامه پیدا می‌کند. با سقوط کابل و روی کار آمدن طالبان، حاکمان جدید این کشور نیز همان راه گذشتگان را پیش گرفتند و با بهانه‌هایی چون کم‌آبی، حقآبه ایران را ندادند؛ اما تصاویر هوایی از سد هیرمند از وجود منابع آبی در آن مناطق حکایت می‌کند. محمد درویش – رئیس کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو – با اشاره به این اقدام طالبان، گریزی به وضعیت تالاب هامون زده و به خبرآنلاین گفته است: «بعد از احداث سد کمال‌خان دیگر حتی در مواقع سیلابی و سال ۱۴۰۲ که برف خوبی هم داشته آب به سمت ایران روانه نمی‌شود اما تصاویر هوایی از سد هیرمند، خبر از پرآبی می‌دهد. از آخرین باری که تالاب هامون آب داشته، تقریبا یک دهه گذشته است. در واقع وضعیت تالاب هامون سه دهه است که بحرانی است.» این روزها که همچنان موضوع حقآبه ایران از رودخانه هیرمند همچنان در رسانه‌ها بازتاب دارد اما موضوع تازه‌تری روی میز قرار می‌گیرد و آن درخواستی است که گویا در لفافه بیان شده است؛ آب یا همان حقآبه در ازای راه و ترانزیت! آفتاب یزد در گزارش – مصاحبه‌ای با این تیتر:«حقآبه در ازای بهره مندی از مواهب چابهار» این موضوع را در گفتگو با محمد علی بصیری استاد روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان بررسی می‌کند. این بار سخنی از «باج خواهی» در میان نیست اما بصیری معتقد است؛ چندان هم بعید نیست که طالبان رهاسازی حقآبه ایران از رودخانه هیرمند را منوط به مسائلی کرده باشد که راه و ترانزیت می‌تواند یکی از آن‌ها باشد. بصیری تأکید می‌کند: به صرفه ترین، امن‌ترین و نزدیک‌ترین راه دستیابی افغانستان به آب‌های آزاد برای مراوده‌های تجاری(صادرات ـ واردات) بندر چابهار است این را هم مقامات ایرانی می‌دانند و هم مقامات افغانستانی حال می‌ماند نحوه ی تعامل و امتیاز گیری، ایران به آب نیاز دارد و افغانستان به راه و ترانزیت، شاید این بار مسئله به نحوی از انحاء حل شود!


نظیر و شبیه آن چه در مرزهای شرقی ما می‌گذرد در غرب ایران نیز شاهد آن هستیم. در شرق اگر ایجاد سد کجکی و بند کمال خان مطرح است در غرب ما با سدسازی‌های دولت ترکیه مواجه هستیم که نه تنها شرایط را برای عراق که برای ایران نیز سخت کرده است. اگرچه درباره ی دریاچه ی ارومیه و خشک شدن آن بسیار می‌گوییم اما از عوامل بدیهی و ثانوی آن چیزی نمی‌گوییم ولی ناگفته مشخص است سد سازی‌های اردوغان طی دوران ریاست جمهوری در ترکیه چه بر سر منابع آبی ایران و نیز عراق آورده است.
مستند به آن چه ظریف در دوران وزیر امور خارجه بودن گفته: «مشکل آب با حقآبه حل نمی‌شود» باید بپذیریم در مدیریت منابع آبی و نیز دیپلماسی آب ضعیفیم. چهاردهه قبل بود که کارشناسان هشدار دادند جدل آینده، جدل آب است اما هیچکس یا متوجه نشد یا متوجه شد و به روی خود نیاورد و حال این روزها می‌بینیم؛ جنگ موضوع در جهان در کنار تأمین انرژی، به دست آوردن منابع آبی پایدار است و این بزرگترین ضعفی است که اگرچه ملموس خطرات آن را درک کردیم اما هرگز برای مواجه شدن با آن قدمی بر نداشتیم.
کوتاه سخن این که: یک دهه در باره ی حقآبه حرف زدیم و بعد یک دهه دل خوش داشته‌ایم به «قول شفاهی» طالبان، این در حالی است که از سال ۱۳۵۱ تا به امروز، عمل به معاهده ی فی مابین ایران و افغانستان همواره با عهد شکنی یک طرف و مماشات طرف دیگر مواجه بوده است حال اگر فکر می‌کنند می‌توان در سایه ی این قول شفاهی آرمید پس بی‌جهت ۵۱ سال است داریم با افغانستانی‌ها بر سر حقآبه چانه زنی می‌کنیم!