نمایش «تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی» به کارگردانی کیومرث مرادی به تازگی میزبان یکی از کودکان کار بود که حضورش اجرایی متفاوت را رقم زد. سمیر، کودک کاری است که ظاهرا مهمان یکی از تماشاگران این نمایش می‌شود و برای اولین بار به تماشای یک اثر نمایشی می‌نشیند. بخش‌هایی از نمایش «تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی» با […]


نمایش «تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی» به کارگردانی کیومرث مرادی به تازگی میزبان یکی از کودکان کار بود که حضورش اجرایی متفاوت را رقم زد. سمیر، کودک کاری است که ظاهرا مهمان یکی از تماشاگران این نمایش می‌شود و برای اولین بار به تماشای یک اثر نمایشی می‌نشیند. بخش‌هایی از نمایش «تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی» با مشارکت تماشاگران اجرا می‌شود و سجاد افشاریان، بازیگر،طراح و نویسنده کار پرسش‌هایی را از حاضران می‌پرسد و شاید همین موضوع سبب شده این کودک که تجربه‌ای از حضور در یک سالن نمایشی را نداشته، در میانه اجرا گاه و بی‌گاه سخنانی می‌گفت که ریتم اجرا را دچار تغییر و اخلال می‌کرد و به همین دلیل سجاد افشاریان از او دعوت می‌کند تا در کنار او بنشیند و در میانه اجرا با آرامش و عشق درباره تئاتر و حضور تماشاگران با او گفتگو می‌کند و از او می‌خواهد تا با تمرکز اجرا را تا انتها ببیند و بعد از نمایش درباره آن با هم گفتگو کنند. بعد از پایان اجرا، افشاریان از این کودک دعوت کرد تا در کنار بازیگران در رورانس شرکت کند چون به گفته او، حالا سمیر هم جزیی از این نمایش شده بود. به گزارش ایسنا، سجاد افشاریان درباره آن شب در یادداشتی نوشته است: «بچه مهمونی شده بود سمیر و تنهایی اومده بود. اجرای «تنهایی و تن‌هایی وطن هایی» و با اینکه همه چیز براش عجیب بود با نهایت روح و روحیه بچگیش با اجرا ارتباط می‌گرفت، گاهی معاشرت می‌کرد، گاهی می‌رقصید و دلش می‌خواست کشف کنه و البته در نهایت باعث شد هیچکدومِ ماها در این اجرا احساس تنهایی نکنیم در رورانس کنارم ایستاد و همه تشویقش کردیم چون سمیر تبدیل شده بود به بازیگر اون اجرا و یکی از ما بود، اسم سمیر به معنای قصه گو، روزگار، زمانه و صاحب افسانه معنی می‌شه و سمیر کوچک اجرای ما چقدر شبیه اسمش بود.»