آفتاب یزد- حمیدرضا به‌گذر: در روزهایی که لایحه برنامه هفتم توسعه کشور در مجلس شورای اسلامی بررسی می‌شود، خبری نگران‌کننده به گوش رسید و آن حذف بند مربوط به مشارکت‌های مردمی از لایحه برنامه هفتم توسعه کشور است موضوعی که حداقل با ظاهر شعارهای دولت سیزدهم که تاکید بر «مردمی سازی» دارد در تضاد کامل […]

آفتاب یزد- حمیدرضا به‌گذر: در روزهایی که لایحه برنامه هفتم توسعه کشور در مجلس شورای اسلامی بررسی می‌شود، خبری نگران‌کننده به گوش رسید و آن حذف بند مربوط به مشارکت‌های مردمی از لایحه برنامه هفتم توسعه کشور است موضوعی که حداقل با ظاهر شعارهای دولت سیزدهم که تاکید بر «مردمی سازی» دارد در تضاد کامل است. حذف بند مربوط به مشارکت‌های مردمی از لایحه برنامه هفتم توسعه کشور در صورتی اتفاق افتاده است که مردمی بودن یکی از شعارهای اصلی دولت سیزدهم از ابتدای کار بوده که توسط شخص رئیس جمهور و دیگر اعضای هیئت دولت مکرراً بر آن تاکید شده است.
حذف این بند توسط سازمان برنامه و بودجه، بدون شک سازمان حفاظت محیط زیست را که در مسیر حفظ محیط زیست با کمبود شدید بودجه و اعتبارات و به ویژه کمبود نیروی انسانی است با مشکل مواجه خواهد کرد اما به نظر می‌رسد که دولت مردمی ضد مشارکت‌های مردمی عمل کرده و قصد دارد نقش مردم در حفاظت از محیط زیست را که در اصل ۵۰ قانون اساسی نیز به آن اشاره شده است، نادیده بگیرد. در این رابطه، حامد ابوالقاسمی، کارشناس محیط زیستی که در قرق منصورآباد تجربه حفاظت مشارکتی را تجربه کرده است، می‌گوید: در حال حاضر مهمترین تجربه ما از حفاظت مشارکتی در قالب حفاظتگاه‌های مردمی و قرق‌هاست. من در حفاظتگاه منصورآباد رفسنجان که نخستین حفاظتگاهی است که در کشور راه‌اندازی شده مشغول فعالیت هستم و علی رغم اینکه منصورآباد نخستین تجربه حفاظت مشارکتی در کشور در این سطح بوده است اما جدای از انتقادات و کم و کاستی‌هایی که وجود دارد به اذعان همه کارشناسان از جمله کارشناسان خود سازمان حفاظت محیط زیست و مسئولان سازمان، قرق منصورآباد در بسیاری از موارد عملکرد بهتری از سازمان حفاظت محیط زیست دارد که بالغ بر ۵۰ سال تجربه دارد و پشتیبانی دولت و موارد قانونی و حقوقی مختلف را در کنار خود می‌بیند.
وی ادامه داد: سازمان حفاظت محیط زیست همیشه یکی از شاخص‌هایی که در محیط‌های طبیعی بررسی می‌کند و نتایج این بررسی در قرق منصورآباد نشان داده که حفاظت به درستی انجام شده و افزایش جمعیت حیات وحش را داشته‌ایم. این درحالی است که در مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست علی رغم همه فعالیت‌هایی که شده است، شاهد این هستیم که در مناطق درجه یکی که از نظر زیستگاهی ارزش بالایی دارند، روند جمعیتی حیات وحش تقریباً نزولی است.
این کارشناس بیان کرد: زمانی که شرایط زیستگاه‌های درجه یکی که در پارک ملی گلستان، پارک ملی خِبر و… را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که از جمعیت‌های نزدیک ۱۵ هزار، ۱۰ هزار و ۱۲ هزار فرد از علف‌خوران وحشی در سال‌های گذشته به جمعیت‌هایی حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ تایی رسیده‌ایم و این مورد تقریباً در اکثر مناطق حفاظت شده دولتی وجود دارد اما همین اتفاق در قالب حفاظت‌های مشارکتی روند افزایشی داشته است.
ابوالقاسمی افزود: ما ۵ حفاظتگاه خصوصی رسمی در کشور داریم و تعداد زیادی هم حفاظتگاه‌هایی هستند که مردم به صورت خودجوش و بدون هیچ پشتوانه از طرف سازمان حفاظت محیط زیست و بدون اینکه پروانه‌ای داشته باشند، حفاظت می‌کنند. در همه این حفاظتگاه‌ها می‌بینیم که نه‌تنها زیستگاه‌هایی که وجود دارد مرغوب و درجه یک نیست بلکه در اکثر اینها، زیستگاه‌ها تخریب شده هستند و از معادن، جاده‌کشی و ویلاسازی گرفته تا تخریب‌هایی که در اثر عبور خطوط انتقال نیرو و… به وجود آمده است، در آن‌ها دیده می‌شود. برخی نیز دچار تعارضات انسانی ازجمله وجود روستاها، شکار غیرمجاز توسط بومیان و تعارض با دامداری سنتی غیرمجاز هستند.
وی اضافه کرد: با این وجود و علی رغم همه این مشکلات گروه‌های مردم خودشان به صورت خودجوش پای کار آمده‌اند و بدون اینکه هزینه‌ای را به بدنه دولتی تحمیل کنند، توانستند این زیستگاه را تا حد بسیار زیادی احیا کنند که نتیجه واضح آن افزایش جمعیتی است که در حیات وحش رخ داده است.
کارشناس محیط زیست گفت: همین مثال را علاوه بر محیط زیست در منابع طبیعی نیز داریم؛ سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری الان بسیاری از طرح‌های خودش از جمله طرح‌های مرتع‌داری و آبخیزداری را که در راستای حفاظت از منابع طبیعی است و در کنار آن بهره‌برداری نیز انجام می‌شود به صورت مشارکتی انجام می‌دهد. در این طرح‌ها مرتع‌داری را به کسی که از آن ذی‌نفع هستند واگذار می‌کنند.
ابوالقاسمی ادامه داد: حُسن این کار این است که ذی‌نفعان اصلی منابع طبیعی و محیط زیست که مردم هستند و اصولاً مردم بومی هستند، مستقیماً درگیر فرایند تصمیم‌گیری، اجرا و سود و زیان حاصل از بهره‌برداری از این عرصه‌های طبیعی و منابع طبیعی می‌شوند. اگر این فرایند به صورت درست اجرا شود در جهت فرایند حفاظت از منابع طبیعی است و در عین حال تولید ثروت و اشتغال می‌کند. زمانی که ذی‌نفعان در این فرایند درگیر هستند، طبیعتاً تعارضات نیز کاهش پیدا می‌کند اما زمانی که ذی‌نفعان درگیر نیستند ما همیشه تعارض منافع را داریم و در پروژه‌های مختلف دولتی که در رابطه با محیط زیست و منابع طبیعی اجرا می‌شود، این تعارضات را می‌بینیم.
وی با بیان اینکه مشارکت مردم آخرین راه حفظ حیات وحش ایران است، گفت: در سطوح بین‌المللی نیز چه از منظر سازمان‌های بین‌المللی و چه در سطوح مختلف کشورهای جهان می‌بینیم که امروزه دیگر دولت‌ها خیلی به دنبال تشکیل مناطق حفاظت شده و کارهای این چنینی نیستند و بیشتر مشارکت با مردم را دنبال می‌کنند. حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی در کشور ما بر عهده دو ارگان مختلف محیط زیست و منابع طبیعی است اما این حفاظت در کشورهای مختلف کلاً به سمت مشارکتی شدن و خصوصی شدن پیش می‌رود. این کارشناس تصریح کرد: اگر آمار مناطق حفاظت شده در کشورهای مختلف را بررسی کنیم، می‌بینیم که در سال‌های اخیر عمده مناطقی که تأسیس می‌شوند به نوعی زیرمجموعه مناطق حفاظت شده‌ای هستند که وابستگی آنچنانی به دولت ندارند. ما باید مشارکت را چه در بحث حیات وحش و چه در بحث عرصه داشته باشیم. تجربه دنیا ثابت کرده است که سازمان‌های دولتی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی حتی اگر بودجه کافی را نیز در اختیار داشته باشند، نمی‌توانند به تنهایی از پس حفاظت بر بیایند و باید به سمت مشارکت بروند.
ابوالقاسمی با اشاره به حفاظت مردمی از یوزپلنگ در آفریقا گفت: در آفریقا یک زیرگونه از یوزپلنگ حفاظت می‌شود و در آن قاره حضور دارد. بر اساس آمارها حدود ۸۰ درصد از جمعیت موجود یوزپلنگ آفریقایی در مناطقی است که مناطق دولتی محسوب نمی‌شوند و یوز در آن مناطق توسط مردم حفاظت می‌شود. وی معتقد است که خارج کردن موضوع مشارکت‌های مردمی در حفظ محیط زیست از لایحه برنامه هفتم توسعه به این مورد برمی‌گردد که موضوع مشارکت گره خورده است با مطلب حفاظتگاه‌های خصوصی در ایران و در کنار آن با موضوع شکار تروفه.
کارشناس محیط زیست با بیان اینکه این شکار یکی از مهمترین ابزارهای حفاظتی در دنیا شناخته می‌شود و تقریباً می‌شود گفت که میزان تاثیری که این ابزار در حفاظت از گونه‌های حتی در معرض خطر انقراض در مقابل خیلی از ابزارهای دیگر تاثیرگذارتر است، گفت: متاسفانه در کشور ما این موضوع مخالفانی دارد که همین مخالفان در سطوح بالای تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری هستند و به همین دلیل هم هست که این موضوع از برنامه هفتم توسعه حذف شده است. متاسفانه این دیدگاه که ما کل بحث مشارکت را فقط به دلیل اختلافی که بر اثر شکار تروفه وجود دارد حذف کنیم، بسیار نگاه غلطی است. این بزرگترین خیانت به کشور است چرا که اگر ما مخالفت و انتقادی داریم باید راهکار جایگزین را نیز ارائه بدهیم اما این اتفاق نیفتاده است.
ابوالقاسمی در رابطه با تاثیر شکار تروفه در حفظ حیات وحش توضیح داد: شکار تروفه مهم‌ترین ابزار حفاظتی است و بسیاری از گونه‌های در معرض خطر انقراض که جمعیت آن به کمتر از ۵۰ یا ۲۰ رسیده بوده، با همین ابزار حفاظت شده‌اند و الان در رده‌بندی در معرض انقراض خارج شده‌اند. به عنوان مثال شرایط خرس قطبی در کانادا که از رده‌بندی در معرض انقراض خارج شده و یا گونه‌هایی از وال‌های دریایی و یا کَل مارخور در کشورهای همسایه از شرایط به شدت در خطر انقراض خارج شده‌اند که این موضوع به خاطر پول‌های کلان دولتی نبوده بلکه با تکیه بر ابزار شکار تروفه این اتفاق افتاده است.
وی افزود: جمعیتی که تعداد کمتر از ۵۰ رأس داشته است، برای آن پروانه شکار با قیمت مشخص صادر شده است و همان پول را صرف حفاظت مشارکتی از همان گونه و در همان زیستگاه کرده‌اند. یعنی مردم بومی را در این پول دخیل کرده و آن‌ها را به اشتغال گرفته‌اند و از آن‌ها خواستند که از این گونه حفاظت کنند. در نتیجه گونه از معرض انقراض خارج شده است. حتی اگر با شکار تروفه مخالف هم باشیم، نمی‌توانیم این حقیقت را که یک ابزار حفاظتی است، رد کنیم.
کارشناس محیط زیست گفت: مهم است که بفهمیم راهی به جز مشارکت مردم برای حفظ طبیعت کشور وجود ندارد چرا که دولت ما از پس هزینه‌های معمول خودش هم بر نمی‌آید و وضعیت اقتصادی مردم و دولت بیانگر این موضوع است. دولتی که نمی‌تواند هزینه‌های معمول خودش را تامین کند، چگونه می‌خواهد از هزینه‌های سرسام‌آور حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی بر بیاید.
ابوالقاسمی تأکید کرد: کشورهای مختلف این تجربه را کرده و به این نتیجه رسیده‌اند که بدون مشارکت مردم موفق نخواهند بود. حالا که کشورهای دیگر این مسیر را رفته و به این نتیجه رسیدند چرا ما باید یک بار از اول مسیر را طی کنیم و چرا باید بی‌خودی هزینه کنیم. باید از تجربه سایر کشورها درس بگیریم. حذف کردن مشارکت از برنامه هفتم توسعه مقدار زیادی به دلیل جهت‌گیری‌ها در خصوص شکار تروفه بوده اما فکر می‌کنم که باید در این موضوع تجدید نظر شود و منتقدین و مخالفین نباید نظرشان را به کل ماجرای مشارکت در حفظ محیط زیست تعمیم بدهند و اگر انتقادی هست باید راهکار ارائه بشود. وی اضافه کرد: ما سال‌هاست این بحث را داریم و بارها گفته‌ایم که اگر راهکار موثری وجود دارد، بگویید اما هیچ کدام از منتقدین پا پیش نمی‌گذارند و راهکار خود را ارائه نمی‌دهند. در حال حاضر گروهی از مردم جلو آمده و راهکار قرق و شکار تروفه را اجرا کردند که نتیجه مثبتی هم داشته است. اگر با انصاف نگاه کنیم هیچ دلیل و مدرکی به جز انتقادات احساسی وجود ندارد که بگوید این روش ناموفق و یا نادرست بوده است. کارشناس محیط زیست گفت: اینکه بخواهیم آینده طبیعت یک کشور که منافع ملی و ضامن امنیت زیستی است را فقط به خاطر مخالفت خودمان به خطر بیندازیم، یکی از بزرگترین خیانت‌هایی است که به کشور می‌کنیم و ممکن است امروز نتیجه آن مشخص نشود و کسی متوجه نشود اما در سال‌های آینده و زمانی کل جامعه ایران متوجه این موضوع خواهند شد. زمانی که شاید دیگر هیچ راهی برای بازگشت وجود نداشته باشد. ابوالقاسمی با اشاره به شرایط ناگوار یوزپلنگ ایرانی گفت: در مورد یوزپلنگ ایرانی زیستگاه‌های مختلفی را در نقاط مختلف داشتیم و می‌دانستیم که این زیستگاه‌ها مناطقی هستند که یوز ایرانی در آن زندگی می‌کرده است. امروزه در این زیستگاه‌ها و تا کیلومترها اطراف آن هیچ یوزی را مشاهده نمی‌کنیم اما باز هم می‌بینیم که گروه‌های مردمی آمده‌اند و به طور خودجوش زیستگاه را حفاظت می‌کنند و جمعیت طعمه‌های یوزپلنگ در این زیستگاه‌ها افزایش پیدا کرده است. وی ادامه داد: امروز این حسرت را می‌خوریم که اگر موضوع قرق‌های اختصاصی ۵ یا ۱۰ سال زودتر اجرا شده بود، به جرات می‌توانم بگویم که ما در سطح وسیعی از زیستگاه‌های بالقوه یوز امروز هم شاهد تردد این گونه با ارزش بودیم. به عنوان مثال زیستگاه‌های یوز در استان اصفهان امروزه توسط گروه‌هایی محافظت می‌شود که اگر همین مشارکت‌ها ۵ یا ۱۰ سال زودتر اتفاق می‌افتاد، همچنان در اصفهان یوز داشتیم. این کارشناس گفت: قرق منصورآباد رفسنجان در سال ۱۳۸۷، توسط یک عده از شکارچیان رفسنجان ایجاد شده که شروع به حفاظت کردند. دقیقاً چند ماه قبل از اینکه این حفاظت شروع شود آخرین یوزپلنگی که در حوزه شمال و غرب استان کرمان دیده شده بود، توسط یک سری افراد کشته شد. اگر ایجاد قرق سه سال زودتر اتفاق افتاده بود، قطعاً در فرهنگ زیست محیطی و امنیت منطقه تاثیر می‌گذاشت و یوزپلنگ در کرمان از بین نمی‌رفت. ابوالقاسمی خاطرنشان کرد: همین موضوع را درخصوص گور ایرانی داریم که پس از ۱۴، ۱۵ سال حفاظت مشارکتی در قرق منصورآباد امروز می‌بینیم که گور ایرانی به صورت خود پا دارد به کوریدورهای تاریخی خود که در این منطقه وجود داشته برمی‌گردد و زیست می‌کند. این اتفاق برای یوز نیز می‌توانست بیفتد. کارشناس محیط زیست خاطرنشان کرد: این مخالفت‌های کوچک که به هر دلیل درست یا نادرستی اتفاق می‌افتد، می‌تواند آسیب‌های بزرگ را به حیات وحش کشور بزند که ممکن است دیگر قابل بازگشت نباشد.