با دست پس می زنیم با پا پیش می کشیم! یوسف خاکیان: واقعا عجب قصه ای شده این ماجرای سریال «پایتخت ۷»، بیشتر رسانه ها کار و کاسبی شونو ول کردن چسبیدن به این سریال که آیا فصل جدیدش ساخته می شه یا نه؟ اصلا نقل محافل و مجالس شده بحثش، هر جا میری دارن […]

با دست پس می زنیم با پا پیش می کشیم!

یوسف خاکیان: واقعا عجب قصه ای شده این ماجرای سریال «پایتخت ۷»، بیشتر رسانه ها کار و کاسبی شونو ول کردن چسبیدن به این سریال که آیا فصل جدیدش ساخته می شه یا نه؟ اصلا نقل محافل و مجالس شده بحثش، هر جا میری دارن درباره این سریال حرف می زنن، تو پارک، تو سینما، تو صف نونوایی، تو مترو … بعضیا حتی وقتی دارن با خودشون حرف می زنن، دنبال اینن که بفهمن «پایتخت ۷» ساخته میشه یا نه، انگار مسئله ی مهم دیگه ای تو این دنیا وجود نداره یا اگه داره از درجه اهمیت پایین تری نسبت به «پایتخت ۷» برخورداره، حالا اینکه چرا توی این برهه از زمان دوباره حرف این سریال پیش کشیده شده فقط خدا میدونه و بس، البته یه سری حدس هایی رو یه سری از اهالی رسانه زدن که به نظر میرسه موضوع ساخت یا عدم ساخت فصل جدید «پایتخت» بر اساس همون حدس و گمان ها به خبر روز روزنامه ها و خبرگزاری ها تبدیل شده، اون حدس و گمان ها هم از این قراره که چون صداوسیما تو چند هفته اخیر دو تا از سریال هایی (سرزمین مادری و رعد و برق) که باهاشون مشکل داشت رو روی آنتن شبکه هاش فرستاد این شائبه پیش اومد که رسانه ملی داره سکان کشتی خودش رو به سمت مردم می چرخونه و می خواد یه کمی تو همون زاویه ای که مردم دوست دارن، حرکت کنه، به همین دلیل ممکنه که درباره ساخت فصل جدید مجموعه «پایتخت» یه تصمیمات خوبی بگیره و سری جدید
این سریال رو به سازندگان اون سفارش بده، تو این ماجرا سوال مهمی که پیش میاد اینه که آیا اهالی رسانه که تو این مملکت زندگی می کنن و تو حوزه فرهنگ و هنر مخصوصا صداوسیما فعالیت می کنن به موضوع برنامه سازی توی تلویزیون اینقدر ساده انگارانه نگاه می کنن که با پخش یکی دو سریالی که مدتها نمایش داده نشده، فکر می کنن که صداوسیما می خواد رفتار رسانه ای خودش رو عوض کنه و بیاد و مثلا «پایتخت ۷» بسازه؟ انگار بعضیا اصلا فکر نکرده حرف می زنن، حالا اگه رسانه ای شدن موضوع ساخت «پایتخت ۷» رو شایعه سازها مطرح کرده باشن میشه قبول کرد، اما اینکه یه آدم اهل رسانه بیاد و چنین مسئله ای رو باور کنه و اون رو اشاعه بده واقعا جای علامت سوال داره، خود تلویزیون و رفتارهایی که در طول چند سال اخیر از خودش بروز داده داره میگه من فقط در یه صورت ساخت «پایتخت۷» رو به سازندگانش سفارش می دم، اون هم اینه که عوامل این سریال، فصل جدید این مجموعه رو اون طوری که من میخوام بسازن نه اون شکلی که خودشون میخوان، خب عوامل «پایتخت» رو هم که می شناسید، زیر بار همچین چیزی نمیرن، اصلا قبول نمی کنن که کار سفارشی تولید کنن، مگر اینکه یه پول خیلی قلمبه ای بهشون بدی و بگی: «بساز» و اونام بگن: «چشم» که در این صورت هم رخ دادن چنین اتفاقی خیلی دور از ذهنه، بنابراین صداوسیما از وقتی سری قبلی پایتخت روی آنتنش رفت خودش با دست خودش و کاملا خودخواسته شروع کرد به کوبیدن «پایتخت ۶» یعنی یه کاری کرد که نه تنها داد عوامل «پایتخت» دراومد، بلکه صدای بقیه مردم و منتقدها و رسانه های خاص هم دراومد، ته این ماجرا چی شد؟ تَهِش این شد که: «بابا مگه مجبورید این سریال رو اینقدر کش بدید که به ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱۰ و … برسه، این سریال پتانسیل نداره ادامه پیدا کنه، دست از سرش بردارید، «پایتخت» یه چیزی بود تموم شد رفت، شیرین بود، با مزه بود، خنده دار بود، ولی تموم شد، دیگه مثل اون «پایتخت» رو نمی تونن بسازن، چرا؟ بزرگترین جواب این «چرا» مردی بود به اسم «خشایار الوند» که مهمترین نویسنده متن سریال «پایتخت» بود، سری ششم این مجموعه این ادعا رو کاملا اثبات کرد، وقتی فصل پنجم تموم شد، بدترین اتفاقی که می تونست برای سیروس مقدم و تیمش بیفته این بود که خشایار الوند از دنیا رفت، همون لحظه ای که الوند ‌ از دنیا رفت باید فاتحه «پایتخت» رو می خوندیم، همون طوری که اگر خدای نکرده این اتفاق برای محسن تنابنده می افتاد باید فاتحه «پایتخت» رو می خوندیم، چون علیرغم وجود کارگردان خبره ای مثل سیروس مقدم، به عنوان شاهرگ سریال «پایتخت» توی این مجموعه حضور داشتن، حالا خشایار الوند پرواز کرده بود و رفته بود و خب همین یه دلیل برای تموم شدن کار «پایتخت» بس بود، دیدید یه ارتباط دو طرفه رو که یه طرفش تمایلی به ادامه دادن نداره و طرف دیگه هی خودشو به آب و آتیش میزنه که این رفاقت یه طرفه ادامه پیدا کنه؟ همچین رابطه ای رو دیدید؟ ته چنین رابطه ای چی میشه به نظر شما؟ تموم شده اس دیگه، نیست؟ بالاخره جونش کَنده میشه و میره پی کارش، بالاخره اون فردی که مایل به ادامه این رابطه اس میفهمه که تلاشش بی فایده اس، می فهمه که سر قبر خالی وایستاده و گریه می کنه، سریال «پایتخت» هم همینه داستانش، یکی از اصلیترین مهره ها دیگه نیست، تو سری ششم، به جای اون یه نفر، سه نفر اومدن تا کاری که اون یه نفر
می کرد رو انجام بدن، اما نتونستن، زور الکی بود، آّب تو هاون کوبیدن بود، متنای این سه نفر به پای متنای اون یه نفر نمی رسد، کار «پایتخت» تموم شده بود، ولی نمی خواستن باور کنن، نه عواملش می‌خواستن باور کنن و نه مردم، واسه همین رسانه ملی اومد وسط، هفت تیر رو کشید بیرون، تیر خلاص رو تو مُخ سریال «پایتخت» شلیک کرد، می پرسید چطوری؟ خیلی ساده، با سانسورهای عجیب و غریبی که تو همین گزارش درباره اش حرف زدیم، زمانی که «پایتخت ۶» روی آنتن رفت، اصلی ترین منتقدانی که شاکی بودن که: «این چیه درست کردید؟» مردم بودن، همونایی که یه زمونی عاشق تماشای سریال «پایتخت» بودن، حالا همونا اومده بودن و می گفتن: «این چیه درست کردید؟ آدم برفک ببینه بهتر از اینه که این سریال رو ببینه.» این شد مرگ «پایتخت»، پرونده اش همون موقع تو تلویزیون بسته شد، تلویزیون دیگه تصمیم نداشت «پایتخت» رو ادامه بده، اما عوامل سازنده «پایتخت» دوست داشتن این سریال ادامه پیدا کنه، حالا به نظر شما بالاخره کی پیروز شد؟ تلویزیون یا عوامل پایتخت؟ جواب این سوال رو تاریخ میده، هم تاریخ امروز و هم تاریخ آینده، فصل ششم این سریال در سال ۱۳۹۹ روی آنتن رفت، از اون تاریخ تا امروز بیش از دو سال و نیم می گذره و هنوز هیچ تصمیمی برای ساخت سری جدید این مجموعه گرفته نشده، تلویزیون مدام داره کاری می کنه به ملت بفهمونه شکمتونو صابون نزنید، ما «پایتخت»ی که قبولش نداشته باشیم نمی سازیم، البته می سازیم منتهی اونطوری که خودمون می خوایم، اگه عوامل «پایتخت» حاضر باشن اونجوری که ما می خوایم سریال رو بسازن، مخلصشون هم هستیم، اگه قبول کنن همین فردا صبح کلید می زنیم، بعدش هم که ساخته شد،
هر طوری که دلمون خواست اونو پخش می کنیم، اون زمان هم نباید اعتراضی بکنن. حالا هم که بر اساس ساده اندیشی برخی افراد موضوع ساخت سری هفتم «پایتخت» نقل محافل و مجالس شده، صدا و سیما به صورت غیرعلنی می گوید: «ما کارای مهمتری داریم که باید به اونا بپردازیم، سری جدید سریال «پایتخت» ممکنه یه روزی ساخته بشه، اما اون روز امروز نیست، پس لطفا این مسئله رو اینقدر کشش ندید و بذارید ما هم کارمون رو انجام بدیم.
از همه چیز گفتیم اجازه دهید به یک مسئله دیگر هم اشاره کنیم، اینکه زمانی که پایتخت ۶» به پایان رسید تعداد قابل توجهی از مردم عادی و همینطور برخی افراد شناخته شده، نسبت به این سریال اعتراض کردند و گفتند: «سری ششم «پایتخت» به درد نمی خورد و ارزش تماشا کردن ندارد» آنها اعتراضاتشان را به صورتهای مختلف بیان کردند، یکی با ۱۶۲ تماس می گرفت و حرفش را می زد، یکی پیام تلفنی به روزنامه ها می داد و دیگری در صفحه شخصی اش از افتضاح بودن سری جدید «پایتخت» سخن به میان می آورد، این موضوع همچنان ادامه یافت تا زمانی که رفته رفته آب از آسیاب افتاد، حالا در روزگار کنونی بعد از گذشت نزدیک به دو سال و نیم از پایان «پایتخت ۶» عده ای آمده اند و بیان می کنند که ساخت «پایتخت ۷» یک مسئله ضروری و لازم است و باید انجام شود، جالبش می دانید کجاست؟ جالبش اینجاست که در میان این عده، هستند افرادی که دو سال و نیم پیش به ساخت «پایتخت ۶» اعتراض می کردند و می گفتند: «این چیه ساختید؟» هِه، هِهِه، هِهِهِه، هِهِهِهِه…، ببخشید من خندم گرفت، معذرت می خوام، خب بابا خنده داره دیگه، طرف تکلیفش با خودش روشن نیست، معلوم نیست با خودش چند چنده، بالاخره یا این طرفی هستی یا اون طرفی دیگه، نمیشه که هر دو طرفی باشی، یا موافق ساخت سری هفت «پایتخت» هستی یا مخالف، اگه موافقی پس دو سال و نیم پیش حرف حسابت چی بود؟ اگه مخالفی پس چرا میگی سری جدیدش رو بسازیم؟ آدم می مونه تو رفتار بعضیا، چجوری فکر می کنن که اینطوری زندگی می کنن، والا…
به آخر این گزارش رسیدیم، خواستم تهش رو باز بذارم، دلم نیومد، گفتم حیفه، واسه همین فکر می کنم که باید یه چیزی بگم که پایان خوشی رو به همراه داشته باشه، واسه همین یه آهی از درونم می کشم و میگم: «کاش خشایار الوند زنده بود، اگه بود هیچکدوم شیلنگ تخته ها انداخته نمی شد و ای بسا «پایتخت۷» هم ساخته شده بود و عوامل این سریال الان داشتن سری هشتمش رو تولید می کردن، به قول فتحعلی اویسی که چه خوش می خوند: «ای دریغ از عمر رفته/سوز و سودای گذشته…»