دنیای اقتصاد: در مذمت اغراق چندی است یک الگوی رفتاری غیر عادی در کشور مشاهده میشود و آن این است که یک فساد با ارقام بسیار بزرگ افشا میشود. جامعه بهتزده میشود و رسانهها فضای سنگینی را ایجاد میکنند به تبع آن فشار شدیدی به حکومت برای مقابله وارد میشود. در اینجا قوه قضائیه وارد […]
دنیای اقتصاد: در مذمت اغراق
چندی است یک الگوی رفتاری غیر عادی در کشور مشاهده میشود و آن این است که یک فساد با ارقام بسیار بزرگ افشا میشود. جامعه بهتزده میشود و رسانهها فضای سنگینی را ایجاد میکنند به تبع آن فشار شدیدی به حکومت برای مقابله وارد میشود. در اینجا قوه قضائیه وارد عمل میشود و یک قاضی بسیار سختگیر را برای رسیدگی تعیین میکند و نهایتا حکم شدیدی مطرح میشود (مثلا اعدام) سپس مدتی میگذرد تا پرونده فراموش شود و احساسات جامعه فروکش کند و پرونده یا در تجدیدنظر یا در دیوان عالی رد شود و دیوان عالی خواستار بازبینی آن شود. نهایتا یک قاضی معتدل وقتی رسیدگی میکند، مشخص میشود ابعاد مسئله خیلی کمتر بوده و نهایتا یک حکم معتدلتر صادر میشود. برداشتهای اولیه این است که شخص آنقدر ارتباطات داشته که توانسته حکم را تعدیل کند؛ اما میتوان اینگونه نیز برداشت کرد که حکم اولیه بهدلیل فشار اجتماعی شدید بوده است.
یک نمونه آن است که ابتدا ارقام نجومی مطرح میشود؛ ولی بعد که پرونده واکاوی میشود، مشخص میشود مقدار فساد به مراتب کمتر از این ارقام بوده است. مثلا ابتدا گفته شد که ۳هزار میلیارد تومان اختلاس امیرمنصور آریا بوده ولی بعدا مشخص شد ارقام به مراتب کمتر بوده است. در پرونده آقای دیواندری و شرکت عظام چقدر هیاهو به راه افتاد؛ اما به تدریج مشخص شد مسئله آنطور که میگفتند نبوده است و کمکم پرونده مسکوت و افراد تبرئه میشود.
در نتیجه تحقیق و تفحص مجلس یک نماینده ادعا میکند ۹۰هزار میلیارد تومان در شرکت فولاد مبارکه اختلاس شده است؛ اما وقتی پرونده قدری واکاوی میشود، مشخص میشود بخش عمده این عدد ناشی از فروش فولاد به نرخ دولتی به دستور وزارت صنایع بوده و تخلفی در کار نبوده است و نماینده مذکور (به هر دلیل یا نیت درست یا نادرستی) عدمالنفع را هم جزو اختلاس وارد کرده و ارقام مطرحشده بهشدت باد شده و واقعیت به مراتب کمتر بوده است. این روزها نیز مسئله اختلاس ۳میلیارد دلاری مطرح میشود. رقم بسیار بسیار بزرگ است و همین آدمی را به تردید میاندازد که اصلا چنین رقمی میتواند درست باشد؟ اگرچه اطلاعات دقیقی هنوز منتشر نشده است، اما میتوان حدس زد وقتی هیاهوها خوابید مشخص میشود ارقام واقعی به مراتب کمتر بوده است.
داستان از چه قرار است. سنتی از گذشته راه افتاد به نام افشاگری که هرچه ارقام درشتتر باشد بیشتر جلبتوجه کند؛ درحالیکه باد کردن ارقام فساد تنها سرمایه اجتماعی و امید و اعتماد را زایل میکند و فشار روانی به مردم میآورد. نمایندهای که به هر دلیل درست یا نادرستی ارقام زیاده از حدی درباره فولاد مبارکه مطرح میکند، نمیداند با اعصاب و روان مردم ایران چه بازی خطرناکی کرده و چگونه تیشه به ریشه مشروعیت زده است. بدتر آنکه میان مسئولان مسابقهای در گرفته است که ارقام بالا اعلام کنند گویی هر چه یک رقم بیشتر باشد، آنها افتخار بزرگتری کسب میکنند. برخی از مسئولان تصور میکنند با توسل به این حربهها بهتر میتوانند رقبای سیاسی خود را تخطئه کنند؛ درحالیکه نمیدانند با تخطئه دولت قبل، دولت فعلی موجهتر نمیشود، بلکه به تعداد براندازان اضافه میشود. آنها نمیدانند که چنین رفتار نابخردانهای زمینهساز حرکتهای تند، شورشهای کور، خردهدزدیها، کاهش انگیزه درستکاری و اموری از این دست میشوند.
روشن است که مقصود پنهانکردن یا انکار فساد نیست، بلکه هدف تخطئه اغراق در فساد است! انکار فساد، بد و غیرقابل قبول است؛ اما اغراق در فساد هم به همان اندازه بد و نامطلوب است! مسابقه بگم بگمی که آقای احمدینژاد راه انداخت و برخی نیروهای سیاسی ذوق میکردند که با آن میتوانند به آقایان هاشمی و ناطق ضربه بزنند، امروز شاهد باشند که چه میوههای تلخی به دنبال دارد. اخیرا امام جمعه اردبیل به درستی گفته که با وجود چنین ارقام فسادی نمیتواند در روزهای جمعه خطبه بخواند. بله وقتی ارقام عجیب و غریب فساد مطرح میشود، دعوت مردم به تقوا بیمعنی میشود! در فضای نارضایتی سیاسی، اغراق در ارقام فساد برای مخالفان خوشایند است و افراد معتدل جرات نمیکنند آن را تخطئه کنند؛ زیرا تصور میشود طرفدار فساد هستند؛ اما نباید فراموش کنیم که هیچ هدفی وسیله را توجیه نمیکند و نباید اجازه داد نارضایتی یا رقابتهای سیاسی انگیزه لازم برای پوشاندن حقیقت یا اغراق در نادرستی را فراهم کند.
آنچه از تجربه سیاسی چند دهه قبل آموختیم، این است که صداقت و التزام به حقیقت یگانه راه سامانبخشی به عرصه سیاست در کشور است و میانبرهای غیراخلاقی کشور را در بلندمدت به بیراهه میکشاند. همچنین ضروری است دستگاه قضا فارغ از جو حاکم بر جامعه از قضات مستقل و غیرسیاسی، معتدل و با تجربهای استفاده کند که شاهد تغییرات شدید احکام در دادگاه بدوی و تجدیدنظر نباشیم تا اعتماد به نظام قضائی و احکام دادگاهها بهعنوان فصلالخطاب در جامعه حاکم شود.
شرق: فساد دبش و پرسشهایی که پاسخ میطلبند
این روزها سخن از فساد در چای دبش در محافل عمومی و خصوصی مطرح است. این اولین فسادی نیست که افشا شده است.
رئیسجمهور نیز در واکنش به موضوع فساد چای گفته است: دولت در این زمینه پیشقدم شد و با شناسایی و پیگیری، دستاندرکاران را عزل کرد و به دستگاه قضائی سپرد. امیدواریم متخلفان در دستگاه قضائی مجازات شوند. بهاینترتیب ایشان از خود سلب مسئولیت کرده و توپ را به زمین قوه قضائیه انداخت؛ اما یک روز پس از سخنان رئیسجمهور، رئیس دستگاه قضائی بیان کرده است که دولت تاکنون کسی را در این زمینه به قوه قضائیه معرفی نکرده است. عدهای نیز برای تطهیر دولت، فساد را به دولت قبل نسبت دادند؛ اما آقای اژهای در همان مصاحبه اعلام کرد که تخلف گروه دبش در سالهای ۹۸ و ۹۹ در مجموع ۲۳ میلیون دلار بوده است؛ اما در سال ۱۴۰۰، ۶۰ درصد ارز واردات را به این گروه دادهاند و در سال ۱۴۰۱ بیش از ۷۰ درصد ارز را این گروه گرفته است. با توجه به مطالب یادشده، دلایل استعفای ساداتینژاد، وزیر جهاد کشاورزی سابق در دولت سیزدهم، روشن شد و عدهای نیز اظهار کردند که دو فساد نهادههای دامی و چای علت کنارگذاشتن او بوده است. یک نماینده مجلس اعلام کرد که پس از فسادهای یادشده در اواخر سال ۱۴۰۱، بنا بر استیضاح او بود که دولت پیشدستی کرده و ساداتینژاد در ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ استعفا داد؛ اما چرا پای او به دادگاه باز نشد و چرا دولت درباره او تصمیم به سکوت گرفت و با توجه به صحبتهای رئیس دستگاه قضا، چرا به قوه قضائیه معرفی نشد؟
مجموع این اطلاعات به ما میگوید که فساد قبلا رخ داده و به گفته رئیسی ۶۰ نفر برکنار شدند که به گفته اژهای به دستگاه قضائی معرفی نشدند. پرسش نخست این است که با توجه به سخنان رئیس دو قوه، حق با کدام است؟ پرسش دوم این است که چرا این ماجرا تاکنون برملا نشده بود؟ پرسش سوم این است که انگیزه افشای این خبر چیست؟
پرسش دیگر اینکه اگر به گفته رئیسجمهور و وزیر اقتصاد، این فساد در یک سال گذشته کشف شده و عوامل آن به قوه قضائیه معرفی شدهاند، قوه مجریه برای تکرارنشدن چنین فسادهایی چه اقدامی تاکنون انجام داده است؟ در هر صورت منشأ چنین فسادهایی، ارز ترجیحی است که رانتخواران را به وسوسه میاندازد. در ازای هر دلار تخصیصی، حدود ۲۲ هزار تومان نفع وجود دارد و این امر زمینه رانت و فساد را ایجاد میکند. از سوی دیگر دستگاههای دولتی هماهنگ عمل نمیکنند. دستگاه اجرائی، شرکت واردکننده معرفی میکند، بانک مرکزی ارز را تخصیص میدهد، واردکننده در گمرک وارد میکند و با قیمت بازار آن را میفروشد یا میتواند همان را که وارد کرده است، مجددا صادر کند و عنوان صادرکننده نمونه را هم به خود اختصاص دهد. میان دستگاهها، هماهنگی، کنترل و نظارت لازم وجود ندارد. یکی خود را فقط معرفیکننده میداند. یکی فقط خود را تخصیصدهنده و یکی هم فقط خود را موظف به کنترل واردات و تعیین تعرفه کرده است؛ بنابراین اگر بنای دولت بر تداوم ارز ترجیحی است، باید به این موضوع نیز بپردازد.
جوان: این رسم قدردانی از بانوی ایرانی نیست
توهین و تحقیر ملیپوشان بانوی هاکی روی یخ ایران آخرین هنرنمایی رسانه ملی بود که متأسفانه شاهدش بودیم، آنهم به بهانه شب یلدا، شبی که خانوادهها را دور هم جمع میکند، حتی به واسطه یک دقیقه بیشتر، اما رسانه ملی در شبی که برنامه ویژهاش پر بود از اراجیف و خاطرات نخنما شده آدمهای تکراری به شکلی تأسفبار با شخصیت بانوی ایرانی بازی کرد و آن را نادیده گرفت. تلویزیون که عمدتاً برخلاف شعارهایی که سر میدهد با سلبریتیزدگی گره خورده، اینبار نیز با در پیش گرفتن رویه همیشگی خود برای پر کردن تایم برنامههای شب یلدایی دست به دامان سلبریتیها شد. البته تنها بازیگران میهمان ویژهبرنامه یلدایی تلویزیون نبودند و فوتبالیها نیز مثل همیشه جای خود را داشتند و به مرور خاطرات تکراری و نخنما شدهای پرداختند که دردی نه از مردم دوا میکند و نه از جامعه فوتبال. بماند که رسانه ملی میتوانست از همین فوتبالیستهای دعوت شده نیز به شکل بهتری بهره ببرد و برنامه را با حرفهای تکراری به آخر نرساند، خصوصاً این روزها که عدم رعایت اخلاقمداری در فوتبال به معضلی جدی تبدیل شده و چه کسی بهتر از پیشکسوتان برای مرور این مهم مهجور مانده!
اینبار، اما مسئلهای تأسفبارتر از برنامههای تکراری که هیچ حرفی برای گفتن ندارند را شاهد بودیم. لابهلای تمام میهمانان دعوت شده به ویژهبرنامه چند ساعته یلدایی صداوسیما میشد نام دختران هاکی روی یخ ایران را هم دید، بانوانی که ابتدای همین سال جاری شگفتیساز شدند و عنوان نایبقهرمانی در آسیا را به ارمغان آوردند. بانوان افتخارآفرینی که بیشک شب یلدا میتوانست بهترین فرصت برای تقدیر از آنها یا حتی نشستن پای حرفهایشان باشد، اما مرور خاطرات تکراری و پرداختن به بحثهای صدمن یک غازی که نه به لحاظ فنی ارزشی داشت و نه اخلاقی، فرصتی برای بانوان هاکی ایران باقی نگذاشت، بهطوریکه در کمال ناباوری مجری برنامه تنها چند ثانیه پایانی را به نایبقهرمانان آسیا اختصاص داد. فرصتی اندک که با تپقهای مجری و تأکید او بر پایان زمان برنامه سپری شد تا بانوان هاکی ایران حتی در شبی که به یکی از برنامههای فرهنگی صداوسیما دعوت شده بودند در عین بیفرهنگی بیآنکه کلامی به زبان آورده باشند راه آمده را برگردند. رفتاری که نشان از شعاری بودن صحبتهای مطرح شده در صداوسیما دارد. صداوسیمایی که تأکید به سلبریتیزدایی دارد و انتقادهای زیادی به فوتبالزده بودن مسئولان میکند، اما خود نیز همان مسیر اشتباه را میپیماید!
Saturday, 27 April , 2024