جمهوری اسلامی: ما و اشتهای سیری ناپذیر کرملین نظریه حکیمانه غیرقابل اعتماد بودن قدرت‌های شرقی و غربی، از نظریه‌های پایه‌ای و تغییرناپذیر در سیاست بین‌الملل است. اگر هیچ دلیلی برای اثبات این واقعیت وجود نداشته باشد، آنچه ما ایرانیان در چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرده‌ایم، برای تایید این نظریه کافی است. […]

جمهوری اسلامی: ما و اشتهای سیری ناپذیر کرملین
نظریه حکیمانه غیرقابل اعتماد بودن قدرت‌های شرقی و غربی، از نظریه‌های پایه‌ای و تغییرناپذیر در سیاست بین‌الملل است. اگر هیچ دلیلی برای اثبات این واقعیت وجود نداشته باشد، آنچه ما ایرانیان در چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرده‌ایم، برای تایید این نظریه کافی است. هر دو اردوگاه شرق و غرب با اصل انقلاب اسلامی مخالف بودند و هر دو برای به شکست کشاندن آن هر کاری می‌توانستند انجام دادند. برای براندازی نظام جمهوری اسلامی نیز قدرت‌های شرق و غرب هر کدام به شکلی تلاش کردند. آمریکا و چند کشور اروپائی با به راه انداختن جنگ تحمیلی از طریق صدام و حزب بعث عراق و حمایت همه‌جانبه از صدام و شوروی هم با دادن سلاح‌های پیشرفته جنگی به ارتش بعثی و انواع و اقسام کمک‌های دیگر. چین هم از طریق نقض قراردادهای فنی با ایران و همراهی کردن با تحریم‌ها در مقاطع مختلف به ما ضربه زد کمااینکه روسیه هم به بهانه بین‌المللی بودن تحریم‌ها از پیوستن به تحریم‌های ضدایرانی سود سرشاری به جیب زد.
در سال‌های اخیر که مسئولان جمهوری اسلامی ایران چرخش شدیدی در سیاست بین‌المللی به سوی چین و روسیه نشان داده‌اند، باز هم این دو قدرت شرقی از لگد زدن به ایران در موارد مختلف کوتاه نیامدند. تازه‌ترین و البته زشت‌ترین مورد، همراهی چین و روسیه با امارات در مورد انکار مالکیت ایران بر جزایر سه‌گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک است. رئیس ‌جمهور چین سال گذشته در سفر به عربستان بر توهمات اعضای شورای همکاری خلیج فارس در مورد جزایر سه‌گانه ایرانی مهر تایید زد و روسیه نیز طی چند ماه اخیر دو بار مرتکب همین اقدام خلاف شد و تمامیت ارضی ایران را زیر سوال برد.
در ششمین اجلاس مجمع همکاری کشورهای عربی و روسیه در سطح وزیران که روز چهارشنبه گذشته در مراکش برگزار شد، بیانیه‌ای صادر شد که در آن بار دیگر ادعای پوچ امارات در زمینه مالکیت بر جزایر سه‌گانه ایرانی خلیج فارس تکرار شد و مورد تایید روسیه هم قرار گرفت. در این بیانیه اعلام شده روسیه و کشورهای عربی از راه‌حل‌ها و ابتکارات صلح‌آمیز با هدف حل مناقشه از طریق مذاکرات دوجانبه با دیوان بین‌المللی دادگستری براساس قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل، حمایت می‌کنند. تامل‌برانگیز اینست که این خیانت مسکو فقط دو هفته بعد از آنکه پوتین دست رئیس‌جمهور ایران را در کرملین فشرد صورت گرفته است!
روس‌ها می‌دانند که ایران جزایر سه‌گانه را بخش لاینفک ایران می‌داند کمااینکه اسناد و مدارک غیرقابل انکار نیز همین واقعیت را به اثبات می‌رسانند. علاوه بر این، ایران در تابستان گذشته نیز به بیانیه مشترک وزرای خارجه روسیه و ۶ کشور شورای همکاری خلیج فارس که در مسکو صادر شده بود اعتراض کرده و به مقامات روسی در این زمینه تذکر داده بود. اینکه علیرغم این اعتراضات و وجود اسناد و مدارک غیرقابل انکار باز هم روسیه مرتکب چنین خیانتی نسبت به تمامیت ارضی ایران می‌شود، مفهومی غیر از خصومت با ایران و قابل اعتماد نبودن ندارد. مقامات چینی و روسی هربار بعد از اعتراض ایران تلاش کردند با توسل به توجیهات غیرموجه از ماجرا عبور کنند ولی هرگز درصدد جبران خیانت خود برنیامدند. وزارت امور خارجه کشورمان هرچند همواره موضعگیری‌های خلاف چین و روسیه را محکوم کرده و با عباراتی از قبیل «جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک تعلق ابدی به ایران دارند و جزء جدائی‌ناپذیر سرزمینی جمهوری اسلامی ایران هستند» تلاش می‌کند از ماجرا عبور کند، ولی این قبیل پاسخ دادن نمی‌تواند بازدارندگی داشته باشد و پکن و مسکو را از تکرار چنین رفتار خصمانه‌ای پشیمان کند. برای جلوگیری از تکرار گستاخی‌های چین و روسیه نسبت به تمامیت ارضی ایران، راه‌های دیپلماتیک زیادی در عرف سیاست بین‌الملل وجود دارند که وزارت امور خارجه ما باید به آنها متوسل شود.
چین و روسیه علیرغم ژست‌های ساختگی دوستانه، جایگاهی برای ایران در معادلات سیاسی بین‌المللی قائل نیستند. حکمرانان این دو کشور با تکیه بر دیکتاتوری داخلی و انحصارطلبی خارجی فقط به منافع خود فکر می‌کنند. چیزی که پوتین برای تصاحب مجدد قدرت و ادامه سلطه خود بر روسیه تا عبور از ۳۰ سال فرمانروائی با هدف بازسازی شوروی سابق برداشته، نشان‌دهنده اشتهای سیری‌ناپذیر ساکنان کرملین است. آیا باز هم می‌خواهیم ساده‌لوحانه به روس‌ها اعتماد کنیم و منتظر بمانیم بار دیگر تمامیت ارضی کشورمان را انکار کنند؟

اعتماد: غزه و زبان قاصر انتلكتوئليسم
از ديدگاه فرمي، جنين طي يك فرآيند فيزيكي چهل هفته‌اي شكل تكميلي به خود گرفته و آماده ورود به زندگي ناخواسته‌اي مي‌شود كه خود در انتخاب محل نزول، نژاد، رنگ پوست، بيماري‌ها و ويژگي‌هاي مادرزادي، تاريخ تولد، برخي خلقيات ژنتيكي و بسياري ديگر از عِداد جبري، اختيار و استطاعت تعيين و تعويض ندارد. شايد اين مهم مسلم لازم به يادآوري باشد نوزادي كه در خانواده‌اي متمول در نيوزيلند پا به عرصه حيات گذاشته هيچ‌گونه تفاوت و برتري نسبت به نوزادي كه در قبيله‌اي محروم در كنگو به دنيا آمده، ندارد. همان‌گونه كه نوزاد اوكرايني با نوزاد غزه‌اي.
تمامي كنش‌هاي شناخته شده و تكرار شونده‌ بشري داراي يك‌سري نظامات و ضوابط پذيرفته شده توسط نهادهاي بين‌المللي هستند. حتي فعل قهرآميزي مانند جنگ. بر اساس ماده‌هاي متعدد مصرح كنوانسيون‌هاي چهارگانه ژنو، طرف‌هاي درگير در جنگ بايد از آسيب رساندن به زنان و كودكان و افراد غيرنظامي و شهرونداني كه به صورت علني سلاح حمل نمي‌كنند، خودداري كرده و در قبال اسيران و مجروحان نيز مسئوليت‌هاي ويژه‌اي بر عهده دارند‌.
تا لحظه نگارش اين متن بيش از ۲۰ هزار انسان در غزه كشته شده‌اند كه از اين تعداد ۱۴ هزار نفرشان زن و كودك هستند. ۲۰ هزار كشته در كمتر از ۸۰ روز!
متفكران و انتلكتوئل‌ها و افراد ذي‌نفوذ، سرزمين‌هايي كه به آنها كشورهاي غربي مي‌گوييم، بنا به مصلحت شخصي و اجتماعي و سياست‌هاي كلي كشورهاي متبوع‌شان در ماجراي غزه، پشت سر اسراييل ايستادند يا دست‌كم در بهترين حالت سكوت كردند، چراكه نوع شناخت و آموزه‌هاي فرهنگي و پروپاگانداي رسمي كشورشان از ملت مسلمان خاورميانه و بالاخص مردمان نوار غزه بدين شكل است كه مردماني تروريست، خشن و آدمكش در اين منطقه ساكن هستند، كشتن آنها چندان موضوع مهمي نيست و بل ضرورت دارد و چه بسا جان تروريست‌ها جاني بي‌ارزش و شايسته مرگ است.
اما نكته دردناك‌تر و ترسناك‌تر از فجايع در حال ادامه در غزه اين است كه اكثريت سلبريتي‌ها و نخبگان صنوف مختلف كشورهاي اسلامي هيچ‌گونه واكنش درخور جايگاه يك فرد شناخته شده و در شأن مردم بي‌سرپناه غزه از خودشان نشان ندادند. يكي از مهم‌ترين دلايل اين عدم واكنش، جايگاه مصدري سرزمين‌هاي حامي اسراييل در اكثريت مناسبات جهاني و قدرتمندي رسانه‌اي و رتبه بالاي كيفي در ارايه خدمات پژوهشي و آكادميك است. فلذا صاحبان كرسي‌هاي علمي، فرهنگي، هنري و حتي ورزشي ساكنان كشورهاي مسلمان همچنان سرزمين آرزوهاي‌شان برلين و واشنگتن و پاريس و لندن است. اگر كشورهاي جهان سومي به لحاظ توسعه ريشه‌دار و نه ظاهري، در وضعيتي بالاتر از غرب قرار داشتند، قطعا سخنوران و نويسندگانش بي‌نياز از پاسپورت‌هاي وسوسه‌برانگيز دول غربي و بدون لكنت و ترس از دادن گرين كارت به راحتي اعلام موضع و حمايت از مردم فلسطين مي‌كردند. غالبا در قضايايي كه امكان دارد تبعاتي از سوي غرب براي انتلكتوئليست‌ها داشته باشد، آنها بسيار محتاطانه عمل مي‌كنند. نوعي قانون نامكتوب كه ذي‌نفعان متوسل به غرب ملزم به رعايت آن هستند. خاصه در ماجراي يهودي‌هاي صيهونيست و فلسطين. عامه مردم كشورهاي اسلامي و حتي غيراسلامي خيلي راحت در برابر اين جنگ ناتمام موضع‌گيري مي‌كنند و در اين قضايا از نخبگان جوامع پيشروتر هستند. تفاوت در پيامد پس از اظهار دفاع از هر كدام است.
معادله ساده است. غرب حامي، حاميان يهوديان صيهونيست است و كشورهاي مسلمان و ضد امريكايي حامي، حاميان فلسطين، بنابراين حساسيت روي ارائه ديدگاه‌هاي ضدصيهونيستي نخبه‌هاي مسلمان بيشتر است، همان‌گونه كه اثرگذاري انتشار آراي ايشان نيز مي‌تواند بسيار افزون‌تر از يك نخبه غربي باشد. شرم‌آور است كه سينماگران مسلمان درباره يك معلم يا پزشك يا پدري بد فيلم مي‌سازند، اما در برابر جنايات يك رژيم غاصب و سفاك اينچنين بدون واكنش به خوابي زمستاني مشغولند. شرم‌آور است كه كارتونيست‌هاي مطرح نشريات معتبر جهاني، كشته شدن يك گربه به دست مردي آفريقايي را سوژه كارتون روز خود قرار مي‌دهند، اما شهامت نمايش جنايات روزانه يك شرير كراوات آبي را ندارند. شرم‌آور است كه مقاله‌نويسان ستون‌هاي سياسي و اجتماعي از كوچك‌ترين اعمال متخلفانه حاكمان جهان سومي براي يادداشت خود خميرمايه‌اي ورزديده بيرون مي‌كشند، اما نسبت به تعداد بيمارستان‌ها و پناهگاه‌هايي كه در طول چند روز اول جنگ با خاك يكسان شدند، چيزي نمي‌نويسند. شرم‌آور است كه موسيقيدانان، نقاشان، مجسمه‌سازان، ورزشكاران، متفكران، خود انتلكتوئل‌پندارها، منتقدان معضلات سياسي، فعالان اجتماعي و… شرم‌آور است.
حديثي معروف درباره كيفيت نگاه به زندگي و مرگ داريم كه در كتب مختلف ديني بسيار نقل شده و آن را به پيامبر اكرم(ص)، اميرالمومنين(ع) و بعضي به امام حسن مجتبي(ع) نسبت مي‌دهند: «و اعمل لدنياك‌ كانك تعيش ابدا واعمل لاخرتك كانك تموت غدا» (براي دنيايت‌ آنچنان عمل كن كه گويي هميشه در اين دنيا هستي و براي آخرتت چنان عمل كن كه گويي اصلا عمري براي تو باقي نمانده و همين فردا مي‌خواهي بميري). در پيوند اين حديث پرمعنا با وقايع جاري و مرقوم عرضه شده مي‌توان افزود: شايد همين انتلكتوئليست‌هاي ساكت عمري طولاني داشتند و جنگ و رنج به كوچه آنها نيز رسيد، اما طلب استمدادشان به جايي نرسيد و شايد همين فردا رخ در نقاب خاك كشيدند و فرصت ايستادن در جاي درست تاريخ را تا ابد از دست دادند.