جمهوری اسلامی: زمان ابراز شجاعت است ژنرال! دولتهای غربی، علاوه بر تسلیحات و تبلیغات و کمکهای مالی به رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، راههای دیگری را هم در پیش گرفتهاند. یکی از این راهها کمک ۹ میلیارد یورویی و حذف بدهیهای مصر به دولتهای غربی است که خبرگزاریها آن را افشا کردهاند. هدف آنها وادار […]
جمهوری اسلامی: زمان ابراز شجاعت است ژنرال!
دولتهای غربی، علاوه بر تسلیحات و تبلیغات و کمکهای مالی به رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، راههای دیگری را هم در پیش گرفتهاند. یکی از این راهها کمک ۹ میلیارد یورویی و حذف بدهیهای مصر به دولتهای غربی است که خبرگزاریها آن را افشا کردهاند. هدف آنها وادار ساختن مصر به همراهی کامل در توطئه علیه غزه است. با این پیشنهاد اکنون ژنرال عبدالفتاح السیسی که در راس حکومت مصر قرار دارد، در برابر یک امتحان تاریخی قرار گرفته است.
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی از یک طرح اروپایی برای حمایت از مصر به ارزش ۹ میلیارد یورو و انجام مذاکرات درباره بدهیهای این کشور پرده برداشت که ناظران، آن را بخشی از «بسته انگیزشی و تشویقی» برای تضمین حمایت قاهره از توطئه غرب در زمینه غزه پس از جنگ، تفسیر کردند. این بسته انگیزشی و تشویقی، دارای چهار پرونده است که یکی از آنها ازسرگیری انتقال گاز طبیعی از اسرائیل به مصر است. براساس گزارش خبرگزاریها، شرکت «شورون مدیترانه لیمیتد» هفته گذشته از آغاز مجدد انتقال گاز طبیعی از طریق خط لوله گاز مدیترانه شرقی از اسرائیل به مصر پس از وقفه یک ماهه به بهانه تشدید عملیات نظامی خبر داد. این اقدامات مجدداً به مطرح شدن گمانهزنیهایی در مورد وجود طرحی برای لگدمال کردن آرمان فلسطین با هزینه کشورهای همسایه عربی به ویژه مصر دامن زده است. در روزهای گذشته، منابع مصری گفتند: فشارها، وسوسهها و طرحهای تشویقی برای مصر به منظور پذیرش طرحهای غرب برای آینده نوار غزه از جمله موضوع آوارگی فلسطینیها از زمان آغاز تجاوزات اسرائیل به این منطقه متوقف نشده است. خواسته غربیها اینست که مصر پذیرای آوارگان غزه شود تا رژیم صهیونیستی بتواند سرزمین خالی غزه را طبق برنامه دلخواه خود تحت سلطه داشته باشد.
براساس گزارشها ژنرال عبدالفتاح السیسی مخالفت خود با ایده جابجایی اجباری فلسطینیها از نوار غزه به مصر را اعلام کرده اما تمایل خود به بررسی سایر پیشنهادهای غرب در چارچوب توطئه علیه غزه را به غربیها اطلاع داده است. پیشنهاد غربیها شامل ۳ پرونده است که برعهده غرب است. این موارد عبارتند از پرداخت ۹ میلیارد یورو به مصر باضافه حذف کامل بدهیهای این کشور به غرب، ازسرگیری انتقال گاز از اسرائیل به مصر، بالا بردن توان نظامی مصر برای مقابله با مخالفین رژیم صهیونیستی. در طرف مقابل، ۴ پرونده نیز انتظاراتی را تشکیل میدهند که دولت ژنرال السیسی باید آنها را برآورده نماید. این موارد عبارتند از تلاش دولت مصر برای کاستن شدت انتقادات از تلآویو، مدیریت و جهتدهی به تظاهرات علیه اسرائیل، تلطیف لحن بیانیههای نهادهای مذهبی مصر به ویژه الازهر و جلوگیری از فروپاشی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی که آمریکا و اسرائیل انتظار دارند اولاً دولت مصر نیز به عادیسازی بپیوندد و ثانیاً با استفاده از نفوذ خود در جهان عرب از فروپاشی پیمان ابراهیم که چند کشور عربی به آن پیوستهاند جلوگیری کند.
برای آمریکا و اسرائیل، موضوع جلوگیری از فروپاشی پرونده عادی سازی روابط یا پیمان ابراهیم بسیار مهم است. دولتهای غربی و صهیونیستها نگران این نکته هستند که هرچه بحران غزه و مخالفت افکار عمومی بیشتر طول بکشد و پیامدها گسترش یابند و استفاده از سلاح تحریم اقتصادی علیه نهاد و شرکتهای حامی اسرائیل تشدید شود عواقب منفی بیشتری بر روند عادی سازی روابط با اسرائیل خواهد داشت. گنجاندن مواردی از قبیل کاستن از شدت انتقادات از تلآویو، جهتدهی به تظاهرات علیه اسرائیل در جهت نرم شدن شعارها و میزان تظاهرات و همینطور تلاش برای تلطیف لحن بیانیههای نهادهای مذهبی مصر به ویژه الازهر در بخش مربوط به انتظاراتی که غربیها از دولت مصر دارند، نشان دهنده شدت همین نگرانی است. بدین ترتیب اکنون ژنرال عبدالفتاح السیسی باید تصمیم تاریخی بزرگی بگیرد. او میتواند با پشت پا زدن به خواستههای دولتهای غربی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین، با مردم مصر همراه شود و بر پرونده عملکرد نامطلوب گذشته خود نیز خط بطلان بکشد. آیا ژنرال السیسی چنین شجاعتی دارد؟
جوان: تاریخ فشرده استعمار در جنگ غزه
تعداد شهدای فلسطینی در غزه، خصوصاً کودکان، همچنان در حال افزایش است و سکوت مجامع تحت نفوذ غرب و همراهی سران دولتهای اروپایی و امریکا با صهیونیستها این سؤال را در اذهان متبادر میکند که حد یقف جنایت رژیم صهیونیستی کجاست و در واقع، چه زمانی حامیان غربی اسرائیل ترمز ماشین کودککشی او را خواهند کشید. برای پاسخ باید دلیل حمایتهای بیچونوچرای غربیها از جنایات رژیمصهیونیستی را فهمید. بهبیاندیگر، چطور اروپاییهایی که شعار حمایتشان از حقوق بشر گوش فلک را کر کرده اینک خودشان در برابر رویدادهای امروز فلسطین کور شدهاند؟
پاسخ این پرسشهای مهم مستلزم مروری گذرا بر ریشههای قدرت غرب است. قدرت امروز دولتهای غربی ریشه در استعمار قرون پانزدهم به بعد میلادی دارد و بازخوانی نگرش و رفتار غربیها در دوره استعمار واقعیتهای بسیاری را نشان میدهد. استعمارگران اروپایی از هر کشوری که برخاسته بودند و به هر سرزمینی در آسیا و آفریقا و نیز قاره امریکا و اقیانوسیه که وارد شدند، چند رویکرد ثابت و مشابه را در پیش گرفتند: ۱- ساکنان بومی مستعمرات را انسانهای درجه ۲ و ۳ و فاقد هرگونه حقوق طبیعی و قانونی قلمداد کردند؛ ۲- اراضی، منابع و ثروتهای طبیعی و زیرزمینی مستعمرات را ملکطلق خود تصور و تصاحب کردند؛ ۳- با نسلکشی و بردهگیری جمعیت بومیان را چنان کاهش دادند که مانعی بر سر راهشان نماند و ۴- با ایجاد اختلاف در میان بومیان مستعمرات مانع از خیزش آنها در برابر چپاول و جنایتها شدند.
به فهرست بالا، که میتوان چندین مورد دیگر را هم بدان افزود، نگاهی بیندازیم. چقدر شبیه چیزی است که در تراژدی فلسطین و ماجرای غمانگیز این روزهای غزه در حال رخ دادن است. معیارهای دوگانه درباره حقوق بشر، نادیده گرفتن کودککشیها، اختلاف افکندن میان فلسطینیان، تصاحب اراضی و منابع فلسطینیان و…. در واقع فلسطین تاریخ مجسم استعمار غربی در پنج قرن گذشته است، با این تفاوت که در قرن بیستویکم هم که اروپاییها مدعی پایان دوره استعمار هستند ادامه یافته است. جنایات صهیونیستها چیزی جز تجمیع همه خاطرات تلخ رفتارهای استعمارگران در آسیا و آفریقا و در مواجهه با بومیان امریکا و استرالیا نیست. تمدن برخاسته از گفتمان لیبرال سرمایهداری، هرچه را که مانع تحقق منافعشان شود از سر راه برمیدارد حتی اگر به قیمت زیرپاگذاردن شعارهای فریبندهای شود که با آنها جهانیان را اغوا میکند.
صهیونیستهای غاصب وارث رفتارهای زیادهخواهانه و جنایتکارانه اروپاییان استعمارگر در چهار قاره دیگر هستند و شاید به همین دلیل است که حامیان چشم آبی آنها روی دست خونآلود آنان غمضعین کردهاند. کاری را که پنج قرن بدان مشغول بودهاند اینک یکجا قومی وحشی در باریکه غزه در حال تکرار است و همه میدانیم که قدرت و ابهت امروز دول غربی محصول همین چپاولهای استعماری بوده و نباید توقع داشت که چاقو دسته خود را ببرد. پس تا اینجای کار همهچیز تکرار تلخ رفتار حامیان غربی اسرائیل است. اما فقط یک تفاوت وجود دارد که صحنه را بهگونهای دیگر رقم زده است و آن پدیدهای است به نام «مقاومت».
اگرچه در طول تاریخ استعمار ملتهای زیر ستم در برابر استعمارگران تلاشهای زیادی داشتهاند، اما اولاً این تلاشها هیچگاه به یک گفتمان پایدار تبدیل نشده و نشانه آن هم تداوم نفوذ دولتهای استعماری مثل انگلیس و فرانسه در برخی مستعمرات سابق آسیایی و آفریقایی است و ثانیاً هر تلاش نهایتاً محدود به سرزمینی خاص بوده و محوری منطقهای با تأثیرات فرامنطقهای مشابه «محور مقاومت» هیچگاه مانند امروز در مقابل نظام سلطه قدرتنمایی نکرده است.
اساساً مشکل اصلی سلطهگران بینالمللی چه امریکا و چه اروپای غربی با جمهوری اسلامی ایران هم همین است که نهتنها خود در برابر زیادهخواهیها ایستاده، بلکه الگویی برای مقاومت دیگر ملتها نیز شده است و اگر میبینید غربیان و حتی جمعی از اعراب مرتجع متحدشان، حامی «نابودی حماس» – بهعنوان نمادی از مقاومت ملت فلسطین- شدهاند و به بهای آن حتی شعارهای اغواگرانه خود را از یاد بردهاند، در واقع ناشی از همین عقده چهلوچندساله است.
کیهان: سگ به دریای هفتگانه مشوی!
۱- اوایل قرن بیستم این نگرانی جدی به جان قدرتهای استعمارگر غرب افتاده بود که بیداری ملتها در غرب آسیا مانع از ادامه حضور استعماری آنها در این منطقه استراتژیک باشد. «هنری کمپل بنرمن» نخستوزیر وقت انگلیس در سالهای اولیه قرن بیستم میگوید؛ «مهمترین آبراههای استراتژیک و ذخایر زیرزمینی در خاورمیانه و در منطقه مسلماننشین جهان قرار دارد. باید در این منطقه به فکر ایجاد یک «جای پای» مطمئن برای خود باشیم»! بنرمن، به گواهی اسناد منتشر شده وزارت خارجه انگلیس تاکید میکند که «اقتدار غرب و سیادتش در منطقه تنها با ایجاد این جای پا امکانپذیر است»!
۲- سیسیل رودز «Cecil Rhodes» یکی از سیاستمداران بلندپایه انگلیس که با بنرمن همزمان بوده است نیز تاکید میکند که برای دسترسی به آبراههای استراتژیک و منابع زیرزمینی فراوانی که در منطقه غرب آسیا وجود دارد، باید دولتی در قلب این منطقه تاسیس شود که از یکسو تامینکننده منافع غرب باشد و از سوی دیگر این منطقه را در حالتی از بحران نگاه دارد! سیسیل رودز، بنیانگذار اصلی دولت آپارتاید رودزیا است که نهایتاً به رسمیت شناخته نشد، این دولت جعلی خواستار حاکمیت اقلیت سفیدپوست بر اکثریت مردم سیاهپوست بود.
۳- بسیاری از مقامات بلندپایه آمریکا بارها به مناسبتهای مختلف بر پیوند راهبردی آمریکا و اسرائیل و این که اسرائیل به نمایندگی از غرب در منطقه حضور دارد تاکید کردهاند. به عنوان نمونه، جو بایدن نه فقط بعد از آن که سراسیمه برای اعلام حمایت از اسرائیل در مقابل طوفانالاقصی به تلآویو رفته بود، بلکه بارها در دورانی که چهارمین سناتور ارشد سنا و نیز هنگامی که معاون رئیسجمهور اوباما بود اعلام کرده بود که اگر اسرائیل نبود، آمریکا باید یک اسرائيل در منطقه ایجاد میکرد و… دهها سند و نمونه دیگر.
۴- مروری هرچند گذرا بر اسناد موجود و جنایاتی که صهیونیستها از سالها قبل از تاسیس رژیم جعلی اسرائيل در سال ۱۹۴۸ تاکنون مرتکب شدهاند تردیدی باقی نمیگذارد که دامنه حضور صهیونیستها در منطقه، منحصر به فلسطین نیست، بلکه این پادگان نظامی غرب با هدف سیطره بر جهاناسلام ایجاد شده است بنابراین به وضوح میتوان نتیجه گرفت که نیروهای مقاومت فلسطین نیز به نمایندگی از تمامی امت اسلام و کشورهای اسلامی با این رژیم پلید درگیر هستند.
۵- با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی که در نقش پادگان نظامی غرب و کلانسرمایهداران غربی در منطقه ایجاد شده است، راهکارهایی نظیر تشکیل دو دولت فلسطینی و صهیونیستی اگر خیانت و همراهی با جنایت صهیونیستها نباشد -که در مواردی هست- باید آن را اوج حماقت و بیخبری از واقعیت ماجرا دانست.
Saturday, 27 April , 2024