مجری صدا و سیما ناگهان از رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در یک برنامه زنده تلویزیونی می‌پرسد: «آیا وقت آن نرسیده که ایران بمب اتم داشته باشد؟»، نه پاسخ‌های «محمد اسلامی»، بلکه سوال مجری صدا و سیما با سرعتی مافوق نور در جهان منتشر می‌شود و واکنش‌هایی نیز به دنبال دارد. این که آیا مجری […]

مجری صدا و سیما ناگهان از رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در یک برنامه زنده تلویزیونی می‌پرسد: «آیا وقت آن نرسیده که ایران بمب اتم داشته باشد؟»، نه پاسخ‌های «محمد اسلامی»، بلکه سوال مجری صدا و سیما با سرعتی مافوق نور در جهان منتشر می‌شود و واکنش‌هایی نیز به دنبال دارد. این که آیا مجری صدا و سیما که قرار است از رئیس سازمان انرژی اتمی سوالاتی بپرسد سوالات خود را از قبل هماهنگ کرده یا نه و این که آیا هر سوالی را باید در یک برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی پرسید یا نه را به اهل فن واگذار می‌کنیم اما به نظر می‌رسد برخی اگر بلند بلند فکر نکنند بهتر است!
واکنش آنی و رسوب‌های دنباله دار در ذات برخی اخبار نهفته است بدین معنا که، صدا و سیما و مسئولان ممکن است به فراخور حرف‌هایی بزنند و ادعاهایی را مطرح کنند که در لحظه، واکنش برانگیز شود (اظهارات یکی از مسئولان نظامی در مورد طوفان الاقصی، اظهارات وزیر ارشاد، گفته‌های محسن رضایی، سخنرانی آن روحانی پرحاشیه در باره‌ی عین الاسد و…) اما رسوب‌های دنباله‌دار اینگونه اخبار و گفته‌ها گاه می‌تواند در ابعاد بین‌المللی برای سیاست خارجی و منافع و امنیت ملی ما تبعاتی در پی داشته باشد. این‌گونه نیست که مثلاً محسن رضایی بگوید: «اضافه شدن ماهی بر سفره ما قیمت گوشت قرمز را کنترل می‌کند» و جامعه نیز یا با آن شوخی کند یا تحلیل ارائه دهد یا حتی عصبانی شود و بعد هم برای همیشه فراموش شود، این شوخی‌ها و تحلیل‌ها و عصبانی شدن‌ها به واکنش‌های آنی این دست خبرها مربوط است اما آن چه در میان رسوبات این گونه خبرها باقی می‌ماند گاه می‌تواند هزینه‌ها و تبعات سنگینی بر جای گذارد.
حالا از کنار شوخی تلخ وزیر ارشاد با نصرالله معین و این گفته‌ی عجیب و غریب آقای محسن رضایی هم به سادگی عبور کنیم لابد نمی‌توانیم چشم بر سوالی ببندیم که دکترین هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار می‌دهد یا موضوع عین‌الاسد را از بیخ و بُن، «فیک» می‌نامد.
محمد اسلامی اگرچه در پاسخ به آن سوال غیرمسئولانه‌ی مجری صدا و سیما می‌گوید: «در اختیار داشتن سلاح‌های کشتار جمعی هرگز در دکترین امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران جایی نداشته است» اما باید پذیرفت که اثر سوال بسی بیشتر از تأثیر پاسخ است حتی اگر برخی در مقام توجیه بگویند؛ پاسخ آن مسئول رسمی مهم است نه پرسشی که مطرح شده است اما در عمل حتماً واقف هستیم که نگاه از بیرون برای تبلیغات تعیین کننده‌تر از نگاه درونی به برخی مسائل است و دیدیم که سوال در جهان چرخید و نه پاسخ.

بی‌آن که خواسته باشیم در مقام قیاس برآییم، سری بزنیم به سرزمین‌های اِشغالی و ادعاهای یکی از وزرای کابینه‌ی نتانیاهو (وزیر میراث)؛ این چهره‌ی تند و جنجالی هفته‌ها قبل ناگهان ابراز می‌دارد: «بهتر است اسرائیل با بمب اتمی غزه را هدف قرار دهد» و چندی بعد همان وزیر خواستار آن می‌شود تا «غزه را به آتش بکشند». این دو جمله در حالت عادی نیز برای مسئولان اسرائیلی حتماً تبعاتی خواهد داشت چه رسد به وضعیت جنگی و بحرانی که نرم‌تر از این اظهارات نیز می‌تواند در ابعاد جهانی دردسر ساز شود. در واکنش به این ادعای وزیر کابینه اسرائیل، رضا نصری، کارشناس مسائل بین‌المللی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) می‌نویسد: «تهدید وزیر اسرائیلی به بمباران هسته‌ای غزه نتیجه مستقیم شکست غم‌انگیز جامعه بین‌المللی در وادار ساختن اسرائیل به پیوستن به معاهده NPT است! تهران آدرس غلط بود، باید به تل‌آویو می‌رفتید!» و همین واکنش نشان‌دهنده‌ی آن است که نمی‌تواند «بلند بلند فکر کرد» و به تبعات آن در ابعاد بین‌المللی نیندیشید!
کوتاه سخن این که؛ تنها می‌توانیم یک توصیه‌ی برادرانه داشته باشیم و آن این که، تا اطلاع ثانوی که اوضاع بحرانی در غرب آسیا اندکی آرام گیرد، لطفاً «بلند بلند فکر نکنید»، خصوصا مجریان عزیز صدا و سیما زیرا، مملکت به اندازه‌ی کافی مسئول و مدیر و کارگزار باهوش و خردمند دارد و این یعنی، اگر لازم بدانند برخی حرف‌ها بیان شود آن را با زیرکی بیان خواهند کرد!