نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه در مواجهه جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان مطرح می‌شود، با این پرسش که آیا یک بازیگر می‌تواند تا ابد یک […]

نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه در مواجهه جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان مطرح می‌شود، با این پرسش که آیا یک بازیگر می‌تواند تا ابد یک نفر را دوست داشته باشد؟ یعنی سیاست و عشق دو اتفاق بزرگ‌اند تا این نمایش سرانجام یابد. حمیدرضا نعیمی بارها گونه‌های متفاوت نمایشی را تجربه کرده و این بار در «فردریک» دارد نمایش کمدی-تراژیکی را کار می‌کند که باز هم یک تجربه متفاوت است و این پسامدرن شدن آن و مواجهه سیاسی از وجوه تازه‌تر کارش به شمار خواهد آمد.

 درباره زندگی
نمایش درباره زندگی فردریک لومتر، بازیگر پرتوان و مشهور پاریسی است که در نمایش‌های مختلف و گونه‌های متفاوت تجربیاتی را پیش روی داشته و شهرت او عامل ارتباط با برخی از تماشاگران است و دراین‌باره او به بدنامی شهره است اما یک‌باره با ورود یک دختر جوان که از قضا دختر وزیر کشور است و طرح پرسش از سوی این وزیر که شما بازیگرها تا ابد می‌توانید یک نفر را دوست داشته باشید؟ این زندگی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و او مسیر متفاوت و دگرگون‌شونده‌ای را طی طریق می‌کند اما ازاین‌پس بدشانسی‌های سیاسی و تغییرات اجتماعی باعث شده که تئاتری‌ها بیکار شده و زندگی سختی را پیش روی داشته باشند. خود فردریک هم با یکی از بازیگران ازدواج کرده اما پس از یک بار سکته‌ کردن، زندگی دشواری پیش پایش قرار می‌گیرد و در لحظات آخر توسط همان دختر جوان به سالن تئاتر برده می‌شود و فردریک سر آخر سوار بر ویلچر در میان صحنه و صندلی‌های خالی می‌میرد. این همان درنگ عاشقانه‌ای است که زندگی یک بازیگر را متحول می‌کند تا با درایت تمام اثبات کند که ما نیز چون بقیه مردم پایبندی‌های اخلاقی داریم و در ضمن برای آنکه وضعیت عمومی مردم بهتر شود، آن‌ها نیز چون جمهوری‌خواهان دیگر در مقابل نظام سلطنتی از جان مایه گذاشته و پیه همه‌چیز را به تن می‌مالند و دل‌شان برای آزادی می‌تپد و این یعنی فقط حضورشان کارکرد فردی ندارد بلکه آن‌ها نیز چون دیگران به دنبال ابراز ماهیت اجتماعی خویش تلاش بهتری را انجام می‌دهند و همگام با مبارزان در جامعه حضور پررنگی دارند.

پسامدرن
همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، «فردریک» اجرایی پسامدرن است چون هم درباره تئاتر است و به‌گونه‌ای دارد یک فراتئاتر اجرا می‌شود و هم به لحاظ گونه و ژانر نیز با یک کمدی-تراژیک همراه می‌شویم چون موقعیت اصلی، کمدی است اما در دل خود شرایط متفاوتی نیز دارد و اینکه بارها به تئاترهای دوران رمانتیسم‌های فرانسوی ارجاع داده می‌شود و در ضمن بحران‌ها و مسائل خود تئاتری‌ها نیز در کنارش مطرح می‌شود، همه این‌ها بسترساز یک ساختار امروزی‌تر است و به لحاظ فکری نیز خیلی دقیق و ظریف ما را با امور نسبی از سیاست و عشق همراه می‌کند و همه این‌ها دلالت آشکار با ساختاری پسامدرن است. نعیمی برای اجرای پسامدرن خود به دنبال ایجاد موقعیتی به‌ظاهر سرگرم‌کننده و لذت‌بخش برآمده و توانسته عناصری متفاوت را در هماهنگی با هم در خدمت اجرا قرار دهد که نکته زائدی در آن نباشد و همه‌چیز القاگر محتوایی درخور تأمل باشد.

طراحان
در این اثر نمایشی سعید معروف‌پور به‌عنوان طراح صحنه، توانسته با سازه‌هایی بزرگ (دو تا موازی و یکی به نسبت اریب و متقاطع در میان صحنه و تغییرات نوری) تمامی صحنه‌ها را نمایان سازد و این خود گستره معنایی را به شکل عینی‌تری برای مخاطبان ترجمان خواهد کرد. مژگان عیوضی به‌عنوان طراح لباس، به دنبال تنوع در ارائه لباس‌هایش که اکثر بازیگران بنا بر تغییرات لحظه‌ای، لباس‌های متفاوتی را بر تن می‌کنند و هم در ارائه نمایش‌های ارائه‌شده مؤثر باشند و هم در القای ریتم تأثیرگذار باشند و این‌گونه طراحی لباس مفهوم حقیقی و کاربردی خود را برای تماشاگران اثبات کند. محسن گودرزی به‌عنوان طراح حرکت، بر آن است که به دنبال طراحی مدرن باشد که هم ارائه‌دهنده فضای پسامدرن باشد و هم بتواند در ایجاد ضرباهنگ و رفع کسالت احتمالی تماشاگران بکوشد و البته که رقصندگان نیز توانمند و با حوصله از پس این مهم برمی‌آیند. بهاره اسدی هم به‌عنوان طراح گریم، کار سخت و سنگینی را انجام داده و همه صورت‌ها را بدون استثنا در کالبد جدیدی، به تماشاگران معرفی کرده که بتوانند حضور پررنگ و بازی متفاوتی را با بهره‌مندی از طراحی درست گریم ارائه کنند و این مهم حتی برای رقصندگان پیر نیز به دنبال بیان لحظات طنز و کمیک ارائه ‌شده و دیگران نیز واقعیت محیطی خود را در دل اجرا به همراه دارند و زشت و زیبای حضورشان از طریق همین گریم‌ها تا حد زیادی نمایان خواهد شد. رضا حیدری به‌عنوان طراح نور، توانسته هم در تغییرات صحنه حضور داشته باشد و هم تنوع دیداری را رقم بزند و هم بر رنگ‌ها و تنوع ریتمیک نیز اشاره و دلالت پررنگی داشته باشد و در کل نور هم پیوست کامل‌کننده‌ای برای القای یک اجرای فوق‌العاده است. آهنگسازی «فردریک» نیز بر عهده بهزاد عبدی است که همانند همیشه خلاق و بانفوذ در لایه‌های پنهان و آشکار اجرا موسیقی‌اش را می‌نوازد و گاهی این موسیقی در خدمت حرکات است و گاهی نیز آمیخته به آوازهای اپرایی و کلاسیک اجرا می‌شود و گاهی نیز شکل مستقل و مؤثری دارد که باید پیش‌برنده نمایش و موقعیت‌های نمایشی باشد.

بازیگری
در نمایش کمدی-تراژیک «فردریک»، حمیدرضا نعیمی مابین تیپ_شخصیت بازیگران را هدایت کرده‌ است. به‌ویژه نقش فردریک که خود نعیمی به‌راستی از پس این نقش برآمده و توانسته در موقعیت‌های مختلف هم نمایش‌های رمانتیک قرن ۱۹ فرانسه را تداعی کند و هم اینکه خود به‌عنوان یک بازیگر از پس رفع گرفتاری‌ها برآمده و دیگران را در دل این موقعیت‌ها به چالش کشانده است؛ چنانچه پلیس امنیت‌، مدیر تئاتر بلوار پاریس‌‌، بازرس اداره تئاتر و وزیر کشور در این دیدوبازدیدها به‌راحتی توسط فردریک دور زده می‌شوند و اما در بار آخر، این وزیر کشور است که با طرح پرسش، ذهنیت فردریک را به هم می‌زند و او را گرفتار معمایی عاشقانه می‌سازد. بهناز نازی در نقش مادام ژرژ، کتانه افشاری‌نژاد در نقش همسر فردریک، امیر کربلایی‌زاده در نقش مدیر صحنه و بازیگر، کامبیز امینی در نقش مدیر تئاتر نه‌تنها کم نمی‌گذارند که به‌درستی نقش‌های‌شان را دریافت کرده و در خطوط درست بازی‌های برجسته‌ای را در یک کمدی زیبا و لحظات رمانتیک و واقعی ارائه می‌کنند. بقیه بازیگران هم چهره‌های ناشناخته و جوان‌تری هستند که با درک درست و هدایت راستین، مسیر بازی‌ها را پیموده‌اند و به ترکیب‌ها و میزانسن‌های درخوری رسیده‌اند و این هدایتگری نعیمی است که نتیجه‌بخش بوده زیرا که در اغلب موارد حضور کارگردان به‌عنوان بازیگر با نواقص عمده‌ای در کارگردانی و هدایت دیگر بازیگران همراه می‌شود و نعیمی با هر ترفندی بوده از این نقص بارز دور مانده و به‌درستی کارگردانی و بازی‌ها را مدنظر قرار داده است.

کارگردانی
کارگردانی یعنی تهیه و تدارک و دوم کار عملی با بازیگران که به نظر می‌رسد نعیمی در هر دو زمینه فردریک را سربلندانه به خط پایان رسانیده است و یکی از مهم‌ترین گام‌هایش را در زمینه ‌کارگردانی برداشته و امروز فراتر از میزانسن‌های تثبیت‌شده در ایران می‌تواند میزانسن‌های بهتر، قوی‌تر و زیباتری را در صحنه‌های نمایشی ارائه کند و این مسیر با صبر و پشتکار میسر شده است و چه زیباتر از اینکه بتوانیم حمایتگر چنین آدم‌های سخت‌کوش و هنرمندان خلاق و بی‌ادعایی باشیم که با دغدغه تئاتر در این تلاطمات با ازخودگذشتگی به ارتقای تئاتر ایران می‌اندیشند و هم اینان هستند که به‌عنوان هنرمندان حقیقی مسیر را برای آیندگان باز می‌گذارند و برای مردم با اراده قوی حضور بهتری را رقم خواهند زد. رضا آشفته در پایان نقد خود در ایران تئاتر نوشته است: گروه شایا نیز اینک به‌عنوان یکی از حرفه‌ای‌ترین گروه‌های شناخته‌شده در ایران می‌تواند مانند گذشته از پس اجراهایی چون سقراط، فاوست، شوایک و… و حتی بهتر از آن‌ها برآید و «فردریک» نویدبخش چنین مسیر و فرآیند رو به پیش هنری و تئاتری خواهد بود.