آفتاب یزد – یوسف خاکیان: ۱- چند روز پیش یه خانمی اومد تو تلویزیون، گفتش که: «مملکت مال ماس و این حرفا.» چند سال پیش هم یه خانم دیگه‌ای اومد گفت که: «هر کی دوست نداره از اینجا بره، بره یه جای دیگه، بره اونجاهایی که توشون رفاه هست و این چیزا.» هم اون موقع […]

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: ۱- چند روز پیش یه خانمی اومد تو تلویزیون، گفتش که: «مملکت مال ماس و این حرفا.» چند سال پیش هم یه خانم دیگه‌ای اومد گفت که: «هر کی دوست نداره از اینجا بره، بره یه جای دیگه، بره اونجاهایی که توشون رفاه هست و این چیزا.» هم اون موقع و هم الان یه سری واکنش‌هایی تو فضای مجازی و خبرگزاری‌ها شکل گرفت که به این اظهارات معترض شده بودن، که یعنی چی که مملکت مالِ ماس و این حرفا، ایران مال همه اس و همه ایرانیا توش سهم دارن، حتی محمود کریمی مداح معروف هم به این اظهارنظر معترض شد و گفت که: «این حرفا معنی نداره و ایران مال همه ایرانیاس و متعلق به عده خاصی نیست» مسئولان رسانه ملی هم که بالاخره صاحب تلویزیونن و صداوسیما واس اوناس اومدن و گفتن که: «به ما ربطی نداره که ملت تو تریبون ما چی میگن، هر کی هرچی دلش می‌خواد بگه، طوری نیس، این خانم هم دلش خواسته بگه مملکت مال ماست، این نظر اونه، دیدگاه ما این نیست و تمام» و تمام یعنی سازمان تحت امر پیمان جبلی واکنششون در همین حد بوده و نه چیزی فراتر، در حالیکه بارها شاهد بودیم که همین رسانه ملی برای موارد خاصی به خاطر اظهارنظرهای خاصی که از سوی عده خاصی صورت گرفته از عده خاص دیگری عذرخواهی کرده، اما در قبال مردم هیچ مسئولیتی روی دوش خودش احساس نمی‌کنه، البته که واکنش رسانه ملی در برابر اظهاراتی مانند آنچه اون خانم بیان کرده بود، مسبوق به سابقه هم هست، اگه یادتون باشه آقای ابوالقاسم طالبی کارگردان سینما و تلویزیون چند وقت پیش در اظهاراتی به خانم‌ها توهین کرد و تلویزیون به جای واکنش درست و منطقی، همین جمله‌ای رو که درباره این خانم بیان کرده بود، درباره اظهارات طالبی هم بیان کرد، می‌دونید این یعنی چی؟ من بهتون می‌گم، معنای کاری که رسانه ملی انجام می‌ده اینه که منِ رسانه ملی به بعضیا (اونایی که می‌شناسمشون) تریبون میدم تا هر بیان هرچی دلشون میخواد بگن، بعد هم با خیال راحت برن دنبال زندگیشون، آب هم از آب تکون نخوره، اون طرف قضیه اگه واسه خاطر حرفایی که زده شده، تو جامعه سونامی اومد، هم به ما هیچ ربطی نداره، اصلا ما چیکاره ایم؟ یارو دلش خواسته بیاد این حرفا رو بزنه، ما بگیم نزن؟ اونوقت اگه گفت: «تو رو سنه نه؟» شما میای جواب بدی؟ مردم آزادن هرچی دلشون خواست بگن دیگه، حالا چی میشه مگه مملکت مال اینا باشه؟ آسمون زمین میاد؟ زمین میره آسمون؟ اصلا حالا که اینطوره شما هم بیایید بگید مملکت مال ماس، اگه ما حرفی زدیم، منتها تریبون دستتون نمیدیما، خودتون برید یه تریبون پیدا کنید، جلوش بایستید و بگید که: «مملکت مال ماس» اگه ما حرفی زدیم، اگه چیزی گفتیم. اصلا اینا به کنار، مگه این خانمه این حرف رو زد، مملکت مال اونا شد؟ یعنی الان با یه حرف ساده که هیچ سندی هم براش وجود نداره، شما هیچ حقی تو این مملکت نداری؟ نمیشه که واسه یه دستمال قسطنطنیه رو آتیش زد، عقلانی نیست اصلا، بذار دلش خوش باشه، بذار فکر کنه مملکت مال اوناس؟ گفته مملکت مال حزب الهی هاس؟ حزب الله که چیز بدی نیست؟ یعنی سرباز خدا، طرفدار خدا، کسی که خدا رو دوس داره، حزب اللهی یعنی این دیگه، مگه حرف بدی زده؟ حالا شما یه نفر رو پیدا کن که تو این ایران زندگی کنه، سرباز خدا نباشه، طرفدار خدا نباشه، پشت خدا وانَسته، خدا رو دوس نداشته باشه، اون آدمه رو پیدا کن به من نشون بده، غیر از اینه که ما هممون خدا رو دوس داریم و طرفداریشیم و سربازشیم؟ غیر از اینه؟ معنی حزب الهی بودن رو بفهم بعد بیا شاکی شو که واسه چی طرف گفته مملکت مال ماس؟
۲- اووووووف کَلِه‌ام درد گرفت، سرم نه ها، کَلِه ام، پس کَلِه‌ام درد گرفت، چقدر خوب ماجرا رو می‌پیچونین شما تلویزیونیا، یعنی یارو با هر نیتی که گفته باشه مملکت واس ماس، شما جواب داری تو آستینت به ما بدی، بعد همین شمایی که میایی میگی:
«بذار دلش خوش باشه که مملکت مال اوناس» هر شب تو بخش خبری رسانه ات در مقابل کوچکترین عمل و عکس العمل سلبریتیا اعتراض می‌کنی و میگی: «چرا فلانی اینطوری گفت؟ چرا فلانی این کار رو کرد؟ چرا فلانی این لباس رو پوشید؟ چرا فلانی این فیلم رو بازی کرد، چرا فلانی رفت اونجا، چرا فلانی اِل، چرا فلانی بِل، چرا فلانی جیمبِل.» خب اونام دارن کار خودشونو انجام میدن دیگه، اونام حرف خودشونو دارن می‌زنن، از یه تریبون دیگه هم دارن حرفشونو می‌زنن، چرا شما شاکی هستید؟ مگه خودتون نگفتید هر کی حرف داره بیاد بزنه، اما من تریبون بهش نمیدم، بره یه تریبون پیدا کنه حرفشو بزنه، اگه ما گفتیم چرا؟ خب چرا الان داری میگی چرا؟ طرف داره حرفشو می‌زنه، مگه همین شبکه نمایش خانگی نیست، اومدن یه تریبونی درست کردن دارن باهاش حرفشونو می‌زنن، سریال می‌سازن، تاکشو می‌سازن، کارشونم گرفته؟ اما همین شما(تلویزیون)ی که تریبون دادی به بقیه که بیان هرچی خواستن بگن، در مقابل تریبون دیگران و حرفهایی که می‌زنن معترضی، میای نظارت بر این تریبون رو از وزارت ارشاد ارشاد می‌گیری، ارشاد هم به جای اینکه مقاومت کنه این حق رو به تو نده، اونو دو دستی تقدیمت می‌کنه و شما میشی صاحب تریبونی که اصلا ماجراش با ماجرای شما فرق می‌کنه، آقای تلویزیون شما جلوی تریبون خودت رو نمی‌تونی بگیری، حرفها و رفتارهایی که جلوی تریبون خودت بیان میشه و صورت می‌گیره رو نمی‌تونی بگیری، بعد می‌خوای بیای جلوی حرفها و رفتارایی که تو یه تریبون دیگه بیان میشه و صورت می‌گیره رو بگیری؟ برادر من یه سوزن هم به خودت بزن، اینهمه سریالهای شبکه نمایش خانگی رو سانسور می‌کنی، یه بار هم برنامه‌های خودتو سانسور کن، میگم سانسور کن منظورم سریالایی که پخش می‌کنی نیستا، منظورم همین حرفایی که عزیزان شما که به عنوان مهمون وارد برنامه هاتون میشن گاه و بیگاه بیان می‌کنن، بزرگوارانی مثل همین دو تا خانم، مثل ابوالقاسم طالبی و… عزیز دلم مردم یادشون نرفته که همین شما به عنوان رسانه ملی منتقدی مثل مسعود فراستی رو آوردی جلوی دوربینت نشوندی، یه مجری هم گذاشتی مقابلش که باهاش حرف بزنه، بعد که حرفای مجریه به مذاق منتقده خوش نیومد و برنامه رو ترک کرد، برای اینکه درس عبرت بقیه بشه، مجری برنامه ات رو از کار بیکار کردی و گفتی برو دنبال کارت، دیگه نمی‌خوایمت، برو دیگه اینورا پیدات نشه، همین کار رو با شهاب حسینی هم کردی، همین کارو با عادل فردوسی پور هم کردی و البته با خیلیای دیگه، بعد به خیال اینکه مردم کورن و نمی‌بینن هیچی رو، اومدی جلوی تریبون خودت و با شجاعت اعلام کردی که ما با کسی مشکل نداریم، ما هیچ کسی رو از تلویزیون ننداختیم بیرون، اونا خودشون رفتن، دوست نداشتن با ما کار کنن، واسه همین رفتن؟ من که نمی‌تونم برم بهشون التماس کنم که تو رو خدا بیایید کار کنید با تلویزیون، هر کسی دلش خواست بیاد تلویزیون کار کنه، قدمش هم روی چشم ما، هر کی هم نخواست برای آرزوی موفقیت می‌کنیم، ما دور صداوسیما سیم خاردار نکشیم.
۳- مملکت مال کیه بالاخره؟ مال همه ایرانیاس؟ مال بعضیاشونه؟ مال یه عده خاصه؟ ایرانیایی که تو خارج از کشور زندگی می‌کنن حقی تو این مملکت دارن؟ ندارن؟ الان ما ملتفت نشدیم بالاخره هرکی هر جوری دلش خواست می‌تونه حرف بزنه یا نمی‌تونه؟ می‌دونید وقتی من برای اولین بار جمله اون خانم رو که گفت: «مملکت واس ماس» شنیدم چی به ذهنم رسید؟ یاد فیلم «روز سوم» محمدحسین لطیفی افتادم، توی این فیلم یه سکانسی هست که دیالوگی بین حامد بهداد به عنوان یه افسر عراقی و باران کوثری به عنوان یه دختر ایرانی رد و بدل میشه:
سمیره: لباساتو نیگا.
فواد: تو مال من باش، من این لباسا رو آتش می‌زنم.
سمیره: تو اگه می‌تونی خودتو آتش بزن.
فواد: سمیره من به خاطر تو آدم کشتم.
سمیره: اِ! او آدم بود و همه اینایی که هر روز هزارتا هزارتا تو این شهر رو زمین میشن و عین گل پرپر میشن آدم نیستن؟
فواد: حق داره به حق دار می‌رسه، این شهر مال ماست، شهر اجداد ماست، ممکنه این وسط هزارنفر کشته بشن. عی
سمیره: اینجا شهر خدان، عین همه شهرای دنیا، مال مردمیَن که توش زندگی می‌کنن، خودشون میگن مال کیَن، خود مردم شهر میگن که مال کیَن….
دیالوگ قشنگی بود نه؟ اگر فیلم را ندیده‌اید حتما بروید ببینید، «روزسوم» پر از درس است، پر از پیام است، پیامی که سربازان و سلحشوران این مملکت (همانها که جانشان را کف دستشان گرفته و به جبهه رفته و شهید شدند) آن را از دل دفاع مقدس برای ما امروزیان و آیندگان مخابره کردند، آنها کسانی بودند که با علم کامل و یقین محض پیرامون اینکه این مملکت مال چه کسانی است به جبهه رفتند و اجازه ندادند کسی به خاک و ناموس این مملکت نگاه چپ داشته باشد، چه رسد به اینکه بخواهد آن را مصادره به نفع کند. در پایان این گزارش در درجه اول خدمت آن خانم محترم که ادعای مالکیت این مملکت را داشت و در درجه دوم خدمت سازمان صداوسیما و مسئولان محترمترش عرض می‌کنیم که هیچکس نمی‌تواند شهری که مال خداست، سرزمینی که مال خداست و جهانی که مال خداست را به تملک مادام العمر خودش در بیاورد، همه ما آدمها در این دنیا مهمانیم و از قضا در این کشور زندگی می‌کنیم و اگر آبا و اجدادمان در خاک این سرزمین مدفون هستند پس ما هم این خاک و این سرزمین را سهیم هستیم و کسی نمی‌تواند این سهم ارزشمند را از ما بگیرد، باشد از خواب غفلت بیدار شویم و کمی درباره حرفهایی که به زبان می‌آوریم، فکر کنیم.